فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مسیر آرامش💞
همه با هم زمزمه کنیم دعای سلامتی #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قرائت #پنج_صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
🔸میدونی ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻧﺴﻞ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﺮﺭﻭ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻦ؟
ﭼﻮﻥ ﻗﻨﺪﺍﻕ ﻧﻤﯿﺸﻦ، ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﻗﻨﺪﺍﻕ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮ ﭘﺎﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺭﻭ می فهمه 😂😂
ﻣﺎﺭﻭ قنداق ﻣﻴﻜﺮﺩﻥ ﺗﻮ 2 ﻣﺘﺮ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﭼﻨﺎﻥ می پیچیدند ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﭘﺴﺘﻤﻮﻥ ﮐﻨﻦ هاوایی ... ﻭﺍلله😕
الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره، واسش موزیک لایت میذارن با نور کم تا بخوابه.
اونوقت زمان ما می ذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ ...😖
انقد تکونمون می دادن تا پلاسمای خونمون جدا می شد می رفتیم تو کما ... 😂😂
اينا رو بخونین و اگه لبخندی زدین به دیگرون هم هدیه کنین:
🔸بی سر و صدا وسايلتونو جمع کنيد، با صف بريد توو حياط، امروز معلم نداريد
یادش بخیر ...😌
✅یادتونه
توو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز 😐
✅یادتونه
نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوشرنگ تر میشد😌
✅یادتونه
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم😁
✅یادتونه
یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود هر کی از اونا داشت خیلی با کلاس بود😀
✅یادتونه
پاک کن های جوهری ک یه طرفش قرمز بود و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف می شد😣
✅یادتونه
گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم می شد انیمیشن😌
✅یادتونه
زنگ تفریح که تموم می شد ناظم دیگه نمیذاشت آب بخوریم😣
✅یادتونه
تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود خانه شوتش میکردیم😌
✅یادتونه
وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن 😁
یادش ب خیر
یادت میاد؟ وقتی کوچیک بودیم...
؟ تلویزیون...
؟ با شام سبک...
؟با پنکه شماره 5...
مشقاتو مینوشتی خط خط از بالا به پایین
//////// \\\\\\\\\
||| \\\\\\\ //////
؟ اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت.
؟ یادت میاد؟؟؟
وقتی صدای هواپیما رو میشندیم...
می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم✈️...
می نشستیم به انتظارکلاس سوم تا با خودکار بنویسیم✏...
یادت میاد؟؟؟
؟ وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو۱۲ و کوچکه رو4
؟یادت میاد؟؟؟
😍😍
وقتی نقاشی می کردی خورشیدو رو زاویه برگه می کشیدی... ✏؟؟؟ یاد ت میاد؟؟؟
فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه❤
یادت میاد؟؟؟
😍😍😍
در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه.☺؟
? یادت میاد؟؟؟
اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی... ☺؟؟؟
? بگذارش به اشتراک تا لبخند رولب همه جاری کنی.
اين متن آرامش خوبی به آدم میده.،
ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم؟
هر کجا خندیدی، هر کجا خنداندی
انجا خانه خوشبختى است
📜 عاقبت بز حسود
روزی روزگاری یک الاغ و یک بز در انبار
یک کشاورز زندگی می کردند. بز خیلی
حسود بود.
بز یک روز با خودش گفت:
احتمالا کشاورز و خانواده اش، الاغ را
بیشتر از من دوست دارند، چرا که بهتر از
من به او غذا می دهند.
تازه، الاغ همیشه به بیرون می رود و …
او برای اینکه جایگاه الاغ را تضعیف کند
به فکر حیله ای افتاد.
لذا رو کرد به الاغ و گفت:
خیلی برایت متاسفم. دلم برایت میسوزد.
الاغ متحیر شد. می دانست که بز خیلی از او خوشش نمی آید، اما حالا چرا دلش برای او سوخته بود؟!
به همین خاطر از بز پرسید:
چرا دلت برای من می سوزد؟
بز گفت:
چگونه غمگین نباشم برادر، تو سنگین
ترین کارها را انجام میدهی، تو را
به سنگ آسیاب میبندند، صبح تا غروب
با بار بر پشت، این سو و آن سو
می روی و …
تو هم حق داری آرامش داشته باشی؛
مثل من گوشهای بنشینی و فقط مشغول
علف خوردن و جست و خیز باشی.
سعی کن خودت را هر چه زودتر از این
وضعیت خلاص کنی.
الاغ کمی فکر کرد، بعد با خود گفت
که عجب! بز راست می گوید.
لذا الاغ رو به بز کرد و پرسید: به نظر تو
چه کار کنم؟
بز گفت:
فردا از کنار یکی از چالههایی که رد میشوی، خودت را به داخل گودال بینداز
و وانمود کن که پایت شکسته است.
احتمال می دهم که کشاورز بعد از این
اتفاق بگوید که چقدر من از این الاغ کار
کشیدم! لذا خیلی خسته شده است.
بهتر است به او استراحتی بدهم.
حتی ممکن است الاغ دیگری بخرد و کارهای تو بعد از آن خیلی کمتر شود.
الاغ آنچه که از دهان بز شنیده بود را
پسندید و باور کرد.
یک روز صبح در حالی که باری را حمل
میکرد، پای خود را به عمد در یکی از
چاله های جاده، انداخت.
این کار باعث شد تا پای الاغ بشکند و
همه جایش کبود شود.
کشاورز با دیدن وضعیت الاغ بسیار
ناراحت شد و بلافاصله دامپزشکی را برای
درمان او آورد.
کشاورز به دامپزشک گفت که تمام
زندگیاش با الاغ میچرخد و بدون الاغ
اوضاعش بهم میریزد.
از طرفی پولی هم ندارد که الاغی جدید
بخرد. دامپزشک الاغ را معاینه کرد و
گفت:
الاغ بیچاره چنان افتاده که با دارو درمان
نمی شود. با این حال اگر آنچه را که به
شما میگویم انجام دهید، الاغ شما بهتر
میشود.
کشاورز از دامپزشک پرسید:
بگو برای شفای الاغ چه کار کنم.
الاغ دست و پای من شده و بدون او
نمی توانم کارم را تمام کنم.
دامپزشک گفت:
باید جگر بزی پیدا کنی تا الاغت شفا پیدا
کند. جگر بز را بجوشانی و آب آن را به الاغ
بنوشانی. خیلی زود خوب خواهد شد.
به این ترتیب کشاورز بز خود را در انبار
سلاخی کرد تا الاغ خود را شفا دهد.
همیشه گفته اند که بار کج هیچ گاه به
مقصد نمیرسد!
#داستان
#داستان_کوتاه
🌸
قرار بود واسه دخترخالم خاستگار بیاد مامانش قبلش بهش گفته بود اگه اومدن یجوری رفتار کن که نگن تنبلی
.
تا اومدن نشستن از اتاق اومد بهشون گفت بلند شید میخوام جارو بکشم😐😂😜🤣
#احکام🌸🌸🌸
آیا دختران مىتوانند به خواستگارى پسران بروند؟
در شرایط فعلی عدم خواستگاری رفتن آنها با روحیات آنها سازگارتر و به حيا نزديكتر است؛ ولى اگر عرف جامعه بر اين شود كه دختران به خواستگارى پسران بروند شرعاً مانعى ندارد
ﺷﺎﻡ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ، ﺍﻭﻥ ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﯼ؟
ﺯﺩ ﭘﺲ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﺸﻘﺎﺏ !
ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳـر ﺧـرت ﮐﻨﻦ !
ﺁﺏ ﮐﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻢ ﻫﺴﺖ
... ﺟﻮﺟﻪ ﺑﺨﻮﺭ بدبخت!!!
#احکام 🌸🌸🌸🌸
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
#ببخشید_کمه
#برداشت_های_نادرست_
بعضی از مردم بعد از تموم شدن غذا تعارف و معذرت خواهی می کن و می گن: «ببخشید اگر کم بود»، «ببخشید اگر ال بود»، «ببخشید اگر بل بود» و...
📛 در حالی که این کار درست نیست و مکروهه.
✍ متن دقیق حکمش اینه:
بر میزبان مکروه است که آنچه را برای میهمان آورده، کم بشمارد و برای ناچیز بودن غذا عذرخواهے کند.
بر میهمان نیز کم شمردن غذای میزبان، کراهت دارد.
حیف نون دوستشو ناجور زده بود.
کار به دادگاه کشید!
قاضی میپرسه چرا زدیش؟
میگه 10 سال پیش بهم گفته بود اسب آبی
قاضی : 10 سال پیش گفته الان زدیش؟!!
حیف نون :دیشب تازه اسب آبی رو تو تلوزیون دیدم 😕😐😂😂
#احکام🌸🌸🌸🌸🌸
حکم توهین کردن زن به شوهر و بالعکس چیست؟
هیچکس حقّ توهین به دیگرى را ندارد حتّى زن و شوهر
یه اتوبوس که مسافرينش همه از مسئولین رده بالا بودند چپ کرد
وقتی پلیس رسید دید جفر همشونو خاک كرده 😐
وقتى ازش پرسیدن كه مطمئنی همشون مرده بودن يا نه ؟
گفت : والا بعضیاشون میگفتن كه زنده هستن
ولی کی حرف مسئولینو باور میکنه ؟ 😐😂😂
#احکام
گاهی ارباب رجوع هایی هستند که به کارمند یا مسئول اداره ای هدیه یا پاداشی می پردازند، این هدایا و پاداش ها چه حکمی دارند؟
در صورتى كه حقّى را باطل يا باطلى را حق كند، يا نوبت كسى ضايع شود و یا مخالف مقررات باشد جايز نيست. در غير اين صورت اگر با رضايت دهنده پول باشد اشكالى ندارد. و چنانچه مجبور باشد براى گرفتن حقّ خود چيزى بپردازد، براى دهنده جايز است، ولى براى گيرنده جايز نيست. (مکارم)
طنز جوک لطیفه
#لطیفه😊
پدر چیست ؟
گلی مهربان که حاضره جونشو واست بده
اما بعضی #پدران ماشینشو به بچه نمیدن😜😍😂
😁😂🌹🌷🌹😭
❌هشدار!!❌
اگر متوجه مهربانی ناگهانی ،
گل خریدن، ظرف شستن از جانب شوهر خود شدید #فریب نخورید
آنها در کمین کادوی روز #مرد نشسته اند.😁😁😁😁
(انجمن زنان زرنگ)😉😉
❤️
🌹🌷🌹🌹🌷
#لطیفه😂
دقت کرﺩين روز#پدر فقط روز پدره ﻭلی روﺯ مادر با حفظ سمت میتونه ﺭوز#زن، خواهر، و... هم باشه؟ 😂😂😂😂✋
عمدا در هالهﺍی از ابهام نگهش دﺍشتن😂
🌷🌹🌷🌷🌹
💠 حدیث روز 💠
💎 توصیهای از أمیرالمؤمنین درباره جایگاه پدر
🔻أمیرالمؤمنین علی علیه السلام:
قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛
❇️ به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمانروا باشی.
📚 تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، ص ۴۳۵ ، ح ۹۹۷۰
#حکمشرعی🌷🌹🌹🌷🌷
📚 نماز قضای پدر
💠 سؤال : با توجه به اینکه نماز قضای پدر بر #پسر بزرگ واجب است، اگر پسر نتوانست ایستاده بخواند، آیا می تواند نشسته بخواند یا باید حتما اجیر بگیرد؟ اگر#تمکن مالی برای اجیر گرفتن نداشت چطور؟
✅ جواب : اگر نمازهای خود را نشسته می خواند و به بهبودی در آینده امید ندارد، می تواند#نمازهای قضای پدر را نشسته بخواند و لازم نیست اجیر بگیرد.
#احکام_نماز_قضا #نماز_قضای_پدر
🌷🌹🌷🌹🌷
#دست بوسی پدر🌷ومادر🌹را هرروز وشب داشته باشیم.🌷🌹
#بهشت زیرپای#مادر است.🌷🌹
هرشخصی به هرمقامی برسداز دعای حضرت#پدر و حضرت#مادر میباشد.
🌷🌹