eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
عمود ورودی شهر ۱۴۰۰ بود وما به کربلا وارد شده بودیم لحظه عجیبی بود رفقایمان پیام دادند که در بین الحرمین از طرف حرم حضرت عباس زیر پراژاکتور سومی نشسته ایم هرچه به حرم نزدیکتر می شدیم جا ذیق و ذیق تر می شد 👉 @mtnsr2
حرم حضرت عباس همانند حرم مولایش جمعیت موج میزد و ما بعد زیارت در بین الحرمین نشستیم وبعد مدتی به سمت منزل شخصی به نام ابو ناجی حرکت کردیم ازدحام جمعیت طوری بود که ساعت ۲۲ رسیدیم وصاحب خانه برایمان شام آماده کرد وبرای خابمان جایی آماده کرد وبه همه ما دش داشه (لباس بلند عربی) داد اولش عادت نداشتیم اما بعد نظرمان تغییر کرد خیلی جالب بود آن شب رادر آنجا صبح کردیم وبعد صبحانه دوباره سمت حرم حرکت کردیم در طول راه اتفاقاتی افتاد که برایمان جالب بود . جایی که بودیم که تقریبا هشت کیلومتر با حرم فاصله داشت که پنج کیلومتر اش را میتوانستیم با ماشین برویم 🌷ادامه دارد.... برای مطالعه قسمتهای قبلی هشتگ را لمس کنید 👉 @mtnsr2
⭕️ #قرار_عاشقی 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ #مهدویت_و_شهدا تا آخرین نفس... 📝 تعریفِ شهید مهدی باکری از تلاش در راه خدا... هفته #دفاع_مقدس گرامی‌باد 👉 @mtnsr2
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت شصت وپنجم 🔶 اولين روزهای دی ماه 1375 بود. در مقر تيپ یک، در گرگان، مشغول فعاليت بودم. سيد تماس گرفت. طبق معمول شروع به شوخی و سر كار گذاشتن و ...كرد. خيلی خنديديم. بعد گفتم: سيد، پاشو بيا اينجا. خيلی دلم برات تنگ شده. گفت: من هم همين طور، اما ببينم چی ميشه. چند روزی از اين صحبت گذشت. يكی از رفقا از ساری برگشته بود. اومد پيش من و گفت: تو مسير برگشت. تو شهر ساری خيلی معطل شدم! جلوی بيمارستان امام; خيلي شلوغ بود. اونقدر جمعيت و ماشين آنجا بود كه خيابان بسته شد. من هم وقتی جلوی بيمارستان رسيدم سؤال كردم: اينجا چه خبره؟! گفتند: »يكی از جانبازها حالش بد شده و آوردنش اينجا. اين جمعيت هم برای ملاقات اين جانباز اومدن! گفتم: اين همه آدم!؟ مگه اون كی بوده؟! گفتند: يه جانباز به نام علمدار! تا گفت علمدار يك دفعه نفس توی سينه ام حبس شد. نكنه ... بعد با خودم گفتم: نه، سید که حالش خوبه، اما مصطفی، پسرعموی سيد مجتبی جانباز قطع نخاع بود. حتمًا اون رو بردن بيمارستان. همان موقع زنگ زدم محل کار سيد مجتبی تو لشکر 25 کربلا. آقايی گوشی را برداشت و گفت: سيد مجتبی بيمارستان هستند. با خودم گفتم حتمًا رفته دنبال كار سید مصطفی. يك ذره هم احتمال نميدادم كه برای سيد مجتبی اتفاقی افتاده باشه. روز بعد هم دوباره زنگ زدم اما كسی گوشی را برنداشت. آن موقع هم مثل حالا تلفن همراه نبود. شب آماده خواب شدم. تازه چشمانم گرم شده بود كه يكباره خودم را در يك بيابان ديدم! تا چشم كار ميكرد صحرا بود و لحظات غروب خورشيد. كمی جلوتر رفتم. از دور گنبد يك امامزاده نمايان شد. كاملًا آنجا را ميشناختم؛ امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر بود. اما اطراف امامزاده فقط بيابان ديده ميشد. خبری از شهر نبود. وقتی به جلوی امامزاده رسيدم. با تعجب تعداد زيادی رزمنده را با لباس خاکی ديدم. مثل لحظات اعزام دوران جنگ. همه با لباسهای خاكی دوران دفاع مقدس كنار هم بودند. هر رزمنده چفيهای به گردن و پرچمی در دست داشت. نسيم خنكی ميوزيد. در اثر نسیم همه پرچمها تكان ميخورد و صحنه زيبايی ايجاد ميشد. جلو رفتم و به چهره رزمندگان خيره شدم. با تعجب ديدم كه خيلی از آنها را ميشناسم. آنها از شهدای شهر بابلسر بودند! در ميان آنها يكباره پدرم را ديدم! او هم از رزمندگان اعزامی از بابلسر بود كه در منطقه عملياتی والفجر 6 در سال 1362 به شهادت رسيده بود. مجتبی، من و برادر كوچكم را خيلی تحويل ميگرفت به همين دليل بود. سال 1373 هم كه پيكر پدرم بازگشت باز هم سيد بود كه با حضور خود، مراسم تشييع پيكر پدرم را معنوی تر كرده بود. با خوشحالی به سمت پدرم رفتم و سلام كردم. او يك دسته گل زيبا در دست داشت. مثل ديگر افراد به انتهای افق خيره شده بود. بعد از حال و احوال پرسيدم: پدر منتظر كسی هستيد؟! گفت: بله. من هم با تعجب گفتم: كی ! گفت: رفيقت، منتظر سيد مجتبی علمدار هستيم. با ترس و ناراحتی گفتم: يعني چی؟ يعنی مجتبی هم پريد! گفت: بله، چند ساعتی هست كه اومده اينطرف. بعد ادامه داد: ما اومديم اينجا برای استقبال سيد. البته قبل از ما حضرات معصومين و حضرت زهرا سلام الله به استقبال او رفتند. الان هم اوليا خدا و بزرگان دين در كنار او هستند. اين جمله پدرم كه تمام شد با ترس و نگرانی از خواب پريدم. به منزل يكی از دوستان در ساری زنگ زدم. پرسيدم: چه خبر از سيد مجتبی! كلی مقدمه چيني كرد. من هم گفتم: حقيقت را بگو، من خبر دارم كه سید شهيد شده! او هم گفت: سيد موقع غروب پريد.😔 👉 @mtnsr2 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️از نگاشتن زیر نویس این ویدئو زبان قاصر و دستم از حرکت باز ماند ..... 💠خودتون ببینید بهتره 🌸هم صدا با حرف رهبر 🌸همچنان بیدار بمانیم 🌸با ولایت عهد ما عهد حسین 👉 @mtnsr2
Moghadam.Haftegi.960615.02.mp3
6.42M
⭕️ 🍁میدونه قلبم تا آسمونا نمیره آقا به جز تو راهی 🍁هدف من از زندگی اینه ، میونه روضه بمیرم الهی 🍁سینه می زنم به یاد غمه تو ، گریه می کنم به زیر علمت 👉 @mtnsr2
🍁میدونه قلبم تا آسمونا نمیره آقا به جز تو راهی 🍁هدف من از زندگی اینه ، میونه روضه بمیرم الهی 🍁سینه می زنم به یاد غمه تو ، گریه می کنم به زیر علمت 🍁یک اشاره کنی بسمه حسین ، سر میدم آقا به پای قدمت 🍁مادرم منو به نام تو زده ، تار و پود و همه هستیه منی 🍁نوکرم اگر عنایت شماست ، یادِ من شما دادید سینه زنی 🍁شاه بی کفن آقام آقام حسین 🍁میخوام بدونن همه ی عالم ، میثمیم میرم به دار عشقت 🍁باشه دیونه ت نمیشم اما ، مگه آقاجون میذاره عشقت؟ 🍁از روز ازل که آفریده شد ، هستیِ دلم به هستیِ حسین 🍁آدمِ شما که مِی نمی زند ، اسم تو آخرِ مستیه حسین 🍁عشق بی قرینه ی تو به خدا ، افضل عبادتایِ آدمه 🍁وقف پرچم عزای تو حسین ، روز و هفته ها و ماه و سالمه 🍁سینه می زنم به یاد غم تو ، گریه می کنم به زیر علمت 🍁یک اشاره کنی بسمه حسین ، سر میدم آقا به پای قدمت 🍁مادرم منو به نام تو زده ، تار و پود و همه هستیِ منی 🍁نوکرم اگه عنایتِ شماست ، یادِ من شما دادید سینه زنی 🍁شاه بی کفن آقام آقام حسین 🍁جزو سپاه ارتش زینب ، دشمن خونیه بنی امیه 🍁تحت لوای حضرت ارباب ، عمریه که ریزخوارِ رقیه 🍁وقتی می میرم میدونم آقاجون ، برگ عملم حواله تِ حسین 🍁دل خوشیم اینه آقا روز حساب ، شافعم خودِ سه ساله تِ حسین 🍁حسرتی ندارم جز اینکه چشام ، کربلاتُ ببینه آقا همین 🍁بعدشم یه یا حسین بگم و بعد ، بگذارم آقا سرم رو روی زمین 🍁سینه میزنم به یادِ غم تو ، گریه می کنم به زیر علمت 🍁یک اشاره کنی بسمه حسین ، سر میدم به پای قدمت 🍁مادرم منو به نام تو زده ، تار و پود و همه هستیِ منی 🍁نوکرم اگه عنایتِ شماست ، یادِ من شما دادید سینه زنی 🍁شاه بی کفن آقام آقام حسین 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چه نمازهایی انسان را به بهشت سوق می دهد؟ ❓خودتان را محک بزنید آیا نمازتان شما را به بهشت سوق می دهد؟ 💠استاد دانشمند از قول آیت الله بهجت.‌.‌ 👉 @mtnsr2