eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ✨یا رفیق من لا رفیق له... ای رفیق کسیکه رفیق ندارد... امروز دلم یک دنیا تنهایی میخواهد ، دنیایش مانند دنیا ی اینجا کوچک باشد هم باشد؛ اما تنهایی اش را بزرگ می خواهم اندازه خودت...!!! آنقدر بزرگ که احساس تنهایی مان آنچنان قلبم را آکنده کنده تا دیگر تردید نداشته باشم!! می گویند از امروز تا عید قربان را بهترین چله است... آه !!  یک چله تنهاییمان !!! کاش بشود... امروز دنبال آن تنهایی ام که چله در چله تمام چل چلی های عمرم را پر کند تا همان روز " لاریب فیه...." تا روزیکه من هم مانند آن دیگر خالی از تردید باشم...وسپس... ثم الیه ترجعون..و انا ل لله و انا الیه راجعون. 👉 @mtnsr2
⭕️ 🔶 ميگويند تاريخ مرتب تكرار ميشود، فقط اسم ها عوض ميشود، وگرنه بسياري از اتفاقات سالها و قرنهاي گذشته، بانامهايي جديد تكرار ميگردد. از روزی كه بيداري اسلامي منطقه ما رافراگرفت، آمريكا و اسرائيل با كمك حاكمان فاسد منطقه، يك نوع كودتا را در كشور سوريه به راه انداختند. آنان ميخواستند وانمود كنند كه سوريه هم مانند تونس و ليبي و مصر و بحرين و ... درگير بيداری اسلامی شده!اما تفاوت آشكار بحران سوريه با ديگر كشورها، حضور تروريستهای صدها كشور در غالب قيام مسلحانه ضد دولت سوريه بود!شكي نبود كه دولت مردمی سوريه تاوان حمايت از محور مقاومت را پرداخت ميكرد. تروريستهاي سوری صدها انسان بيگناه را فقط به جرم حمايت از دولت قانونی اين كشور به خاك و خون كشيدند. آنچه كه ما از خوارج زمان اميرالمؤمنين علي علیه السلام شنيده بوديم در رفتار اين قوم وحشی مشاهده كرديم. دولتهايی كه ادعا ميكردند نظام سوريه ظرف شش ماه نابود خواهد شد، شاهد بودند كه گروه های مردمي به حمايت از دولت سوريه برخواستند. مدتی بعد خشن ترين گروههاي مسلح در غالب دولت اسلامی عراق و شام با نام داعش اعلام موجوديت كرده و حملات گسترده ای را آغاز كردند. آنان روي فاسدترين ظالمان تاريخ را سفيد كردند. كارهايي از اين قوم سر زد كه تاريخ از نوشتن آن شرم دارد! اما همه ميدانستند كه اسرائيل و حامی هميشگي آن يعني آمريكا عامل اصلي ايجاد و حمايت داعش هستند. اوايل سال 1393 داعش توانست در عراق براي خودش زمينه نفوذ را فراهم كند. سپس شهر موصل و چندين منطقه ديگر با خيانت نيروهاي وابسته به صدام، به اشغال داعش درآمد. آنان هزاران شيعه و سني را تنها به جرم مخالفت با نظرات داعش اعدام كردند. اوضاع عراق عجيب و غريب شد. آيت الله سيستاني حكم جهاد صادر كرد. صدها زن و مرد شيعه و سني آماده مبارزه با داعش شدند. هادي در اين ايام در حوزه نجف مشغول تحصيل بود. با اعلام حكم جهاد، از مسئولان نيروهای مردمي حشدالشعبي تقاضا كرد كه با اعزام او به جبهه نبرد با داعش موافقت كنند. اما مسئول نيروها كه از دوستان هادي بود با اعزام او مخالفت كرد.او سال قبل نيز از آنها خواسته بود كه براي دفاع از حرم به كشور سوريه اعزام شود اما مخالفت شده بود. اين بار تقاضاي مكرر او جواب داد. هادی توانست خود را به جمع نيروهای مردمي برساند. او از زماني كه در ايران بود، در كارهاي هنري فعاليت داشت. توليد فيلم و عكس از برنامه های شهدا و ... از كارهاي او بود. حالا همين برنامه ها را در غالب نيروهای مردمی عراق آغاز كرده بود. تهيه فيلم، خبر و عكس از نبردهاي شجاعانه نيروهاي مردمی هادی هر جا قدم ميگذاشت از شهدا ميگفت؛ از ابراهيم هادی، از شهيد دين شعاری و... او براي رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبي از خاطرات شهيدان دفاع مقدس ميگفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا ميكرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسيجيان ما شده بودند. اين عطش باعث شد كه فرماندهان حشدالشعبي از هادي بخواهند براي تهيه چفيه و پيشاني بند و پرچم راهي ايران شود. آنها مبلغي حدود صد ميليون تومان در اختيار هادي قرار دادند تا براي تهيه اين اغلام به ايران برگردد.آنقدر در عراق به او اعتماد پيدا کردند که اين مبلغ پول را به او دادند و خواستند هر چه سريعتر، اين اقلام فرهنگي به کساني که در خط مقدم جنگ عليه داعش هستند برسد. 👉 @mtnsr2
bani..tu..ruze....mp3
521.6K
⭕️ 🌷تو روضه روزی میگیرم تو هستی نعم الامیرم .نور امیدم 🌷داری به قلبم احاطه راهی که راه نجاته .....مسیر رد پاهاته 🌷صبح سپیدم من دیونه ی تو  و عباسم 🌷لطف و کرم تو خوب میشناسم 👉 @mtnsr2
🌷تو روضه روزی میگیرم تو هستی نعم الامیرم ....نور امیدم 🌷داری به قلبم احاطه راهی که راه نجاته .....مسیر رد پاهاته 🌷صبح سپیدم من دیونه ی تو  و عباسم 🌷لطف و کرم تو خوب میشناسم 🌷نشکنی تو شیشه ی احساسم آقا 🌷ای که غم تو همه دنیامه 🌷اسم تو زیباترین آوامه 🌷دیدن حرم تو رؤیامه 🌷خودت میدونی،که خیلی خیلی نوکرم 🌷خدا نیاره،کم نشه سایت از سرم 🌷آرزو دارم یه بار  به کربلا برم 🌷سلطان قلبم، عنایتی،عنایتی 🌷نام شما مشکل گشا 🌷نیمه نگاهت کیمیا 🌷ترانه ی لبهای ما ..عزیز زهرا 🌷کی میشه این نوکر ارباب 🌷به محضر تو شرف یاب 🌷تنها گداتو ،تو دریاب....حضرت آقا 🌷رحمت قیامت بارونی 🌷لیلی دل من مجنونی 🌷درد دل من و خوب میدونی 🌷آقا ای که میشه با نگات حل مشکل 🌷رو شه به پیش شما دست دل 🌷جز تو رو به کی بزنه رو سائل 🌷یادی کن از من مثل اویس قرنی 🌷دم به دم از من کارم شده سینه زنی 🌷برات بمیرم،کشته ی دور از وطنی 🌷سلطان قلبم عنایتی،عنایتی 🌷کبوتری در هواتم 🌷ساکن گلدسته هاتم 🌷یه عمریه مبتلاتم 🌷که جون فداتم 🌷منم به امر تو مطیع 🌷به عالمی هستی شفیع 🌷ارفع من کل رفیع 🌷من خاک پاتم 🌷گردن سینه زنت حق داری 🌷تو خونه ی دل من جا داری 🌷اسوه ی شجاعت و ایثاری 🌷آقا ای که قمر نگات خورشیده 🌷خیمه ی تو خونه ی امیده 🌷آقایی مثل شما کی دیده 🌷سلام بر تو بنده ی صالح خدا 🌷سلام بر تو علم به دوش نینوا 🌷سلام بر تو ساقی دشت کربلا 🌷سلام برتو سلطان قلبم عنایتی،عنایتی 👉 @mtnsr2
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️آنچه در مورد چشم زخم باید بدانید.. ✨ استاد علی اکبر رائفی پور ❓آیا چشم زخم راست است؟؟ ❓آیا روایاتی داریم که چشم زخم را تایید کند؟؟ ❓راه های جلوگیری از چشم زخم چیست؟؟ 👉 @mtnsr2
1_14671531.apk
11.06M
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 ایتای آبی تقدیم به آقایون😍 باطرحی متفاوت 👉 @mtnsr2
1_17293763.apk
11.19M
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟 ایتای صورتی تقدیم به خانم ها باطرحی متفاوت😍 👉 @mtnsr2
💢 👈همسر تصميم گرفتــ که شود ؛ و شُد یکــی از والای بهشتــی ... 👈پسر تصميمــی برای شدن نداشتــ ... غرق شد و شُد درس برای آیندگان... 👌 اولی همسر يک بود و دومی پسر يک ...!!! 📌 براے شدن هيچ قابل قبول نيستـــــ .... ✅اين هستــی که تصميم می‌گيری تا عوض بشی 💢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آدم هم زمانی عوض میشه که پا روی هوای نفسش بذاره... 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
⭕️ 🔶قسمت دوازدهم 🔶 👉 @mtnsr2
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت دوازدهم 🔶 اولین روز دیماه ۶۵ بود. به همراه نیروهای گردان مسلم در منطقه صیداویه، اطراف آبادان، مستقر بودیم. نخلهای بلند این روستا حال و هوای کوفه و غربت امیرالمؤمنین علیه السلام را در ذهن تداعی ميکرد. هر روز با نیروهای گروهان جمع ميشدیم و زیارت عاشورا ميخواندیم. اولین باری که سید مجتبی برای ما مداحی کرد در کنار همین نخلها بود.آرزوی شهادت در میان همه بچه ها موج می زد. غروب روز چهارم دیماه عملیات کربلای۴ آغاز شد. نیروهای چندین لشکر به خط دشمن نفوذ کردند. گردان ما هم تا پای قایقها رفت و همچنان منتظر دستور حرکت ماند. جزایر عراق در ساحل اروند و خط نیروهای دشمن در شلمچه مورد حمله قرار گرفت. اما دشمن، توسط منافقین از همه مراحل عملیات مطلع بود! دستور عقب نشینی صادر شد. با بازگشت نیروها عملیات به پایان رسید. اما گردان ما همچنان در صیداویه ماند. شبهایی که در این منطقه مستقر بودیم از معنوی ترین ایام زندگی ما بود. نماز شب بچه ها در کنار نخلها هیچگاه از خاطر مانميرود. دو هفته پس از عملیات کربلای۴ در همان منطقة صیداویه حضور داشتیم. روزها و شبهای خاطره انگیزی بود. تا اینکه فرماندهان لشکر به محل اردوی گردان آمدند و گفتند: »عملیات جدیدی آغاز ميشود. امشب آماده حرکت باشید. رضا علیپور از شب بیستم دیماه ۱۳۶۵ اینگونه ميگوید: شور و شعف در چهره بچه ها موج ميزد. نیروهای گردان به شلمچه منتقل شدند. این اولین باری بود که ما قدم به این سرزمین ميگذاشتیم. دشمن با منحرف کردن آب رودخانه، آبگرفتگی بزرگی در مقابل ما ایجاد کرده بود. حاج آقا ایزد، فرمانده گردان، در تاریکی شب آخرین تذکرات را داد و سوار قایق ها شدیم. به همراه مجتبی و حسین طالبی نتاج سوار قایق شدیم. قایق تا نزدیکی ساحل دشمن رفت. از آنجا به دلیل حجم آتش دشمن مجبور شدیم به داخل آب برویم. ّ صدای انفجار، بوی باروت، منور و ... خبر از یک عملیات گسترده ميداد. نیروهای گردان مسلم تا پل دریاچه ماهی جلو رفتند. از آنجا کار اصلی گردان آغاز شد. در تاریکی شب شروع به پیشروی کردیم. همزمان عراق نیز گردانهای رزمی خود را برای جلوگیری از پیشروی ایران به این منطقه اعزام کرد. فراموش نميکنم؛ حسین طالبی نتاج از بچه ها جدا شد و به میان نیزار رفت. وقتی ستون نیروهای عراقی نزدیک ميشد یکباره از جا بلند شد و آنها را به رگبار بست! حسین این کار را چند بار تکرار کرد. واقعًا این کار خیلی شجاعت ميخواست. کار او باعث ميشد نیروهای دشمن جرئت نزدیکی به مواضع ما را نداشته باشند. نزدیک صبح مجتبی را دیدم. خیلی ناراحت بود! پرسیدم: چی شده؟! گفت: »حسین رو توی نیزار زدند. ميخوام برم بیارمش. گفتم: »ببین دشمن چطور آتیش ميریزه؟! مطمئن باش فرمانده گردان اجازه نميده. صبر کن شرایط که بهتر شد با هم ميریم.هوا روشن شده بود. ما در منطقه ای جلوتر از سه راه شهادت، در شلمچه، ّمستقر بودیم. فرمانده گردان کمی به اینطرف و آن طرف رفت. صدای غرش توپخانه و حرکت تانکهای دشمن هر لحظه نزدیکتر ميشد. رفتم پیش حاجی داشت با بیسیم صحبت ميکرد. به من گفت: بچه ها رو جمع کن، یه خط باید بریم عقب. لشکر سمت چپ ما جلو نیامده. الان همه ما محاصره ميشیم! به سرعت همه بچه ها را جمع کردیم. یک خط به عقب آمدیم. مجتبی با ناراحتی به نیزار خیره شده بود. رفیق صمیمی اش آنجا مانده بود و حالااین بار در خود سه راه و اطراف آن مستقر شدیم. دستور فرماندهی این بود که هر طور شده از این سه راه محافظت کنید. ساعتی بعد تانکهای دشمن در مقابل سه راه موضع گرفتند. حالت منطقه طوری بود که دشمن بر این سه راه اشراف داشت. شلیک بی امان تانکها آغاز شد. کم کم خاکریز ما در حال محو شدن بود! هر بار که تانکهای دشمن قصد پیشروی داشتند بچه ها قد علم ميکردند. من و چند نفر دیگر از بچه ها آنقدر آرپیجی زدیم تا جایی که گوشهای ما تقریبًا هیچ صدایی را نميشنید. اما با یاری خدا توانستیم تا زمان تاریک شدن هوا خط را نگه داریم. 👉 @mtnsr2 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ ، جاسوس انگليسی درممالک اسلامی . او در اين کتاب از مأموريتش به کشورهای مصر ، عراق ، ايران ، حجاز و استانبول.... و هدفش از اين مأموريت ..... 👉 @mtnsr2