☘ در مورد #رفتار_امام_زمان (عج)
با #وهابیون که همان ناصبی ها و دشمنان اهل بیت و عصمت و طهارت می باشند نیز روایات متعددی وجود دارد:
🔹امام صادق(ع) میفرماید:
«هنگامى که حضرت قائم(عج) قیام کند، همه ناصبیان و دشمنان اهل بیت را بر آن حضرت عرضه میکنند.
اگر به اسلام که همان ولایت اهل بیت است اقرار کردند، آنان را رها میکند و گرنه به قتل میرسند، یا آنان را به پرداخت جزیه همچنانکه اهل ذمّه میپردازند – ملزم میکند».
( تفسیر فرات، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۲٫)
🔹امام باقر(ع) میفرماید: «هنگامى که حضرت قائم(عج) قیام کند، بر یک یک ناصبیان ایمان را عرضه میکند؛ اگر پذیرفتند، آنان را رها میسازد و گرنه گردنشان را میزند، یا از آنان جزیه میگیرد. چنانکه امروز از اهل ذمّه جزیه میگیرند و آنان را از شهرها به روستاها (و کشتزارها) تبعید می کنند».
( کافى، ج۸، ص۲۲۷؛ اثبات الهداه، ج۳، ص۴۵۰؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۵؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۴۳٫)
مرحوم مجلسى مىگوید: شاید این حکم مربوط به #آغاز_قیام باشد؛ زیرا ظاهر روایات این است که از آنان جز ایمان پذیرفته نمی شود و اگر نپذیرند، کشته مىشوند.
( مرآه العقول، ج۲۶، ص۱۶۰٫)
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️دوست شهیدت کیه؟ 🌷شهید #باکری 🌷شهید #همت 🌷شهید #بروجردی 🌷شهید #امینی 👈یا اینکه ...... 🌷شهید #ابراه
🌷در ادامه طرح رفاقت با شهدا
به همراه شهید #امیرحاج_امینی
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷روایت گری احسان رجبی عکاس جنگ
😔از لحظه شهادت شهید امیر حاج امینی
👉 @mtnsr2
🌷خاطره ای از شهید امیر حاج امینی
اوایل انقلاب مجله خانوادگی چاپ میشد بنام " زن روز" که خیلی در بین خانم ها و آقایون طرفدار داشت.
توی یکی از شماره های این مجله جوانی ۱۶ یا ۱۷ ساله نامه ای به دفتر مجله میفرستد که سردبیر تصمیم میگیرد که این نامه رو عینا در مجله چاپ کند.
جوان نوشته بود:
من پسر جوانی هستم که در یک خانواده کاملا مرفه زندگی میکنم، پدر و مادرم هر دو پزشک هستند و من تک فرزندم و در خانه تنهام. الان که دارم این نامه رو می نویسم اوایل تعطیلات تابستون است و ما در خانه یک مهمان ناخوانده داریم که به دعوت پدر و مادرم آمده تهران که در طول روز همصحبتی داشته باشم حوصله ام سر نرود و از آنجاییکه مزاحم آسایش و آرامش من شده میگویم ناخوانده. ایشون دختر خاله منه که دو سال از من کوچکتر است. من خودم اهل نمازوروزه وخداوپیغمبرم اما دخترخاله من متاسفانه با وجودیکه چندسالی است که به سن بلوغ رسیده به گفته خودش حتی یک رکعت هم نماز نخوانده است. وقتی به پدر و مادرم اعتراض میکنم که او نامحرم است و نباید ما دو نفر در خانه تنها باشیم به من میخندند و مسخره میکنند. منم هر وقت به حرفهایم میخندند دلم میگیرد و میروم تو اتاقم و نوار روضه آقای کافی را میگذارم و برای تنهایی و مظلومیت خودم و به حال مظلومیت آقا اباعبدالله گریه میکنم....
حالا که این نامه را دارم برای مجله شما مینوسم به یک مشکل بزرگی برخورده ام و از شما راهنمایی میخواهم
🌷ادامه دارد......
👉 @mtnsr2
🌷 #شهیدامیرحاج_امینی🌷
☘فقط یکبار کافی است!
🌿از ته دل خدا را صدا کنی.....
☘دیگر مال خودتان نیستید ومال او میشوید
👉 @mtnsr2
salahshoor-01.mp3
1.39M
⭕️ #نوای_شهدایی
🌷آن ناله شور عشق
🌷پروانه سپس بودن
🌷تا کربُ بلا دیدن
🌷آن بال که بگشودن
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔸قسمت بیست وچهارم
🔸 #دستمال_سرخ_ها
با #ابراهیم در روزهای انقلاب توی شاه عبدالعظیم آشنا شدم😍 . یک شب شب جمعه در حال پارک کردن موتور بودیم که سلام واحوالپرسی کرد وپرسید بچه کدام محل هستی؟
گفتم نزدیک میدان خراسان . بلافاصله جلو آمد ودست داد وگفت پس بچه محل هستیم .ما هم نزدیک میدان خرا سان زندگی میکنیم . بعد از آن مرتب همدیگر را می دیدیم ما به همین را حتی با هم رفیق شدیم ، تا اینکه در تابستان ۱۳۵۸ همراه با یکی از دوستانم راهی کردستان شدم و در شهر پاوه به نیروهای اصغر وصالی ملحق شدم
من کوچکترین عضو گروه آنها بودم اصغر چون بچه محل ما بود من را قبول کرد او شنیده بود با اینکه من ۱۶سال بیشتر سن ندارم سابقه زندانی سیاسی در رژیم شاه را دارم
اصغر وصالی جزع زندانی های سیاسی شاه بود حتی شنیدم برایش حکم اعدام بریدن اما خدا خواست که او زنده بماند
اصغر در یکی از شبها که در پاوه مستقر بودیم پارچه قرمزی را آورد وقطعه قطعه کرد او نام گروه چریکی اش را دستمال سرخ 😳نام نهاد میگفت سرخی پارچه ما را به یاد خون سید الشهدا علیه السلام می اندازد 😔 از طرفی آمادگی خود را برای شهادت اعلام میکنیم
کل نفرات گروه حد اکثر ۶۰نفر بودند و از همان گروه ۵۰ نفر به شهادت رسیدند و۱۰ نفر هنوز در قید حیات هستند . در گیری های پاوه تمام شد در سپاه مهاباد بود که یکباره #ابراهیم هادی را دیدم می دانستم معلم است اما او هم بعد پیام امام راهی کردستان شد . جلو رفتم وسلام واحوالپرسی کردم همان موقع اصغر هم آمد نمیدانستم او نیز #ابراهیم را می شناسد اصغر و #ابراهیم مثل دو دوست قدیمی همدیگر را در آغوش گرفتند بعد هم از #ابراهیم خواست به جمع دستمال سرخها ملحق بشود #ابراهیم هم قبول کرد وبه همراه نیرو های اصغر از پادگان خارج شدیم
میگفتند غائله را گروه های کرد راه انداختند اما مادر مقابلمان افراد وابسته به خاندان سلطنتی می دیدیم
روزهایی که در گیر عملیات چریکی وجنگ شهری بودیم بسیار روزهای سختی بود
مثلا لحظاتی که در یک خانه محاصره بودیم از همه طرف به سوی ما شلیک می شد از ترس بدن ما می لرزید اما وقتی شجاعت اصغر وصالی و #ابراهیم را می دیدیم روحیه میگرفتیم #ابراهیم در این جمع بود تا موقعی که مناطق کردستان امنیت نسبی پیدا کرد
در روز شروع جنگ تحمیلی #ابراهیم در تهران حضور داشت بلافاصله بعد از شنیدن خبر خودش را به کرمانشاه رساند واز آنجا سر پل ذهاب رساند
روز دوم مهر به سر پل ذهاب رسیدیم از فرماندهان شهر قصر شیرین سقوط کرده
جنگ تمام عیار دشمن بر ضد نظام اسلامی ما آغاز شده بود وهیچکس نمیدانست چه اتفاقی در شرف وقوع است
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃