⭕️دو اقدام مهم #امام_مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از #ظهور ☘ #استاد_توحیدی #کلیپ_کوتاه 👉 @mtnsr2

☘یا مهدی ☘ #ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل💔 ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 👉 @mtnsr2

⭕️شهید احمد یارم طاقلو سهرابی آمدم به جبهه تا به ابرقدرت های جنایتکار بفهمانم که این انقلاب انقلابی است که پشتیبان آن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، انقلابی است که پشتیبانش خداست. هر کس می خواهد با این انقلاب درافتد، امام زمان و خدا او را شکست می دهد... از مادر خود می خواهم که پسران من را طوری بزرگ کند که [اگر] فردا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف احتیاج به سرباز داشت  شما توانسته باشی سرباز به اسلام تحویل دهی.   👉 @mtnsr2

⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه وسوم 🔶 #راهیان_نور 👉 @mrnsr2

🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه وسوم 🔶 #راهیان_نور سال 1374 بود. هنوز بحث راهیان نور مثل حالا آنقدر گسترده نشده بود. به همت و مديريت آقا سيد، كاروان ميثاق برای بازديد از مناطق جنوب آماده حرکت شد. ما هم با او همراه شديم. بعدازظهر، به هفت تپه رسيديم. قرار شد كه شب را آنجا بمانيم و صبح عازم مناطق ديگر شويم. ّ گردان مسلم در دوران دفاع مقدس در هفت تپه بود. اما فاصله زيادی تا مقر محل استراحت ما داشت برای همين صالح ندانستيم كه كاروان را برای بازديد به آنجا ببريم. رفتم پيش آقا سيد و گفتم: حالا كه تا اينجا آمده ايم بهتر است بدون آنكه به كسی بگوييم خودمان به محل گردان مسلم سری بزنيم.آقا سيد هم قبول كرد. بعد از آنكه کارها را به دوستان و مسئولان مربوطه واگذار كرد به راه افتاديم. در موقع حركت چند نفر ديگر هم كه مطلع شده بودند با ما همراه شدند. در طی مسير خاطرات گذشته را مرور ميكرديم. تا اینکه به نزديكی محل استقرار گردان مسلم رسيديم. وقتی وارد محوطه شديم هر كسی به گوشه ای رفت. من هم به محل چادر دسته حضرت علي اكبر علیه السلام ،كه عضو آن بودم، رفتم. خاطرات را در ذهنم مرور ميكردم. بعد از سالها به جایی برگشته بودم که بهترین خاطرات نوجوانی و جوانی ام در آنجا رقم خورده بود. ناگهان احساس كردم كسی فرياد ميزند! خيليگی ترسيدم. فكر كردم برای كسی اتفاقی افتاده. از جا پریدم و به طرف صدا دويدم. صدا از زمین محوطه صبحگاه گردان می آمد. تا به محوطه ميدان صبحگاه رسيدم به اطراف نگاه كردم. ديدم صدا از اتاقكی كه در محوطه ميدان صبحگاه قرار داشت، می آید. سید بود. سید مجتبی رفته بود آنجا و دوستان شهیدش را صدا ميزد؛ همانهايی كه فكر ميكرد او را جا گذاشته اند و به سفر عشق رفته اند. بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت ميکردیم و به شلمچه ميرسيديم دیگر نيازی به خواندن مصيبت نبود! سيد رو به قبله مينشست و به افق خيره ميشد. اشك در چشمانش حلقه ميزد. بعد به شدت گريه ميكرد. نگاه به چهره سید خیلی در انسان تأثیرگذار بود. رضا علیپور ميگفت: بعد از آنكه سید از زيارت خانه خدا برگشت برای گفتن زيارت قبولی رفتيم منزلشان. سید گفت: وقتی رفتم توی سرزمین عرفات. يك جايی خلوت كردم. اول بيني ام را روی خاك گذاشتم و خاک را بوييدم، ميدانی چه بويی را حس كردم!؟ گفتم: نه. با حال عجیبی ادامه داد: من بوی شلمچه را احساس كردم. بعد هم خيلی گريه كردم. اطرافم كسی نبود. داد ميزدم. گريه كردم. ميگفتم آقا من لايق نيستم؟ ميخواهم برای يك بار هم كه شده، حتی به صورت ناشناس شما را ببينم، آنقدر گريه كردم كه اطراف سرم كاملًا خيس شده بود. آری، سيد همه جا به ياد شلمچه بود. رضا علیپور ميگفت: يك شيشه عطر خوشبو از شهيد سيد علی دوامی به سيد مجتبی رسيده بود.آقا سيد در مراسم ازدواج رفقا كه دعوت ميشد به آنها ميگفت: اين شيشه عطر سوغات سيد علی است كه از مشهد آورده، حيفم ميآيد كه فقط خودم از آن استفاده كنم. ّفاو به حرم امام رضا علیه السلام شما را در اين روز مبارك به ياد سيد علی و تشر هم معطر ميكنم. سيد حتی در اين لحظه ها هم از ياد ياران شهيدش غافل نبود و با اين كار به ديگران هم يادآوری ميكرد. 👉 @mtnsr2 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾

⭕️ #نوای_شهدایی 🌷با رمز جنون جانب افلاک پریدی 🌷تا آنکه به مقصود دل خود رسیدی 🌷ما را غم درماندگی کشت 🌷دلتنگی این زندگی کشت 🌷از کاروان همرهان جا مانده ام من😭 👉 @mtnsr2

🌼آواره تر از باد به دنبال شماییم 🌼ما یاران خون خداییم 🌼با رمز جنون جانب افلاک پریدی 🌼تا آنکه به مقصود دل خود رسیدی 🌼ما را غم درماندگی کشت 🌼دلتنگی این زندگی کشت 🌼از کاروان همرهان جا مانده ام من 🌼من یاد شهیدان و غم خون خدایم 🌼از غم هر دم من در نوایم 🌼یا در دل اندوه دل خویش بمیرم بمیرم 🌼یا در غم اندوه دل خویش بمیرم 🌼یا حاجت خود من زه شهیدان بگیرم 🌼با در دل خویش بسازم 🌼باشد سویشان دست نیازم 🌼از کاروان هم رهان جا مانده ام من 👉 @mtnsr2

♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🌴برنامه روزانه این کانال به شرح ذیل است 1⃣یک آیه قرآن 2⃣تفسیر آیه و احیاناً معمای قرآنی 3⃣رحمت خدای متعال 4⃣ حدیث مهدوی 🔸دلنوشته مهدوی 🔸مطالب مربوط به آخر الزمان 🔸کلیپ مهدوی 5⃣طرح رفاقت با شهدا 🔺دلنوشته شهدا 🔺وصیت نامه شهدا 🔺خاطرات شهید 🔺نوای شهدا 6⃣توطئه یهودیان مخفی در دنیا 🔹مقالات و کلیپهای مربوطه 7⃣مطالب متفرقه و اخبار روز 8⃣موسیقی اصیل ایرانی 9⃣پاسخ معمای قرآنی و نهایتا قرار عاشقی دوستان اگر نظر و یا انتقادی از برنامه ها دارند میتوانند به آیدی زیر به اشتراک بزارند @Mtnsrx التماس دعا 👉 @mtnsr2 ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️

⭕️قحطی بزرگ ایران 🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران (1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م) 🌴ترجمه: محمد كريمی 🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده 👉 @mtnsr2

🌾قحطی بزرگ 6⃣1⃣قسمت شانزدهم كالدول در گزارش ديگري ميافزايد: قوت غالب طبقات فقير تقريباً منحصر به نان يا برنج 🌾اسـت. قيمـت گندم هر بوشل پانزده تا بيست دلار💵 است. هر چند با همـين قيمـت هم به آسانی نميتوان آن را يافت. قيمت هر پوند برنج بـين پنجـاه سنت تا دو دلار است. البته اين قيمتها با نرخ برابری فعلی ارز در نظر گرفته شده اند. 🌀او در پايان مينويسد: دولت ايران با كميته امدادرسانی متشكل از ميسيونرهای آمريكايی و عده ای ديگر همكاری ميكند و هـم اكنـون مقـداری بـرنج و غلـه رايگان و مقداری نيز در برابر پرداخت قيمـت در اختيارشـان قـرار ميدهد. با اين اوصاف، روشن است كه مازاد گندم قم و سلطان آبـاد هـم كـه پيشتر به آن اشاره كرديم و قرار بود به مقصد شهرهای شمالی حمل شود هرگز بـه مقـصد نرسـيد؛ زيـرا مـردم تهـران از اوايـل نـوامبر 1917 بـا گرسنگی روبرو بودند. روزنامه ايران دوم نوامبر 1917 مينويسد: كاركنان وزارت خارجه درخواستی برای نخست وزير ارسال كرده و خواسته اند سه درصـد از مواجـب سـالانه شـان پـيش از موعـد و هم اكنون به آنها پرداخت شود. آنها ميخواهند ايـن پـول را بـرای تيمار تعدادی از فقرای بيشمار شهر هزينه كرده و برای آنها سرپناه، سوخت، غذا و لباس تهيه كنند، زيرا ميدانند كه بسياری از اين فقرا در زمستان در اثر سرما و گرسنگی جان خواهند باخت. اين روزنامه همچنين مينويسد: 🌀آقای الكساندرتومانيانس كه بانكدار است، حدود 20 اتاق در بـازار اجاره كرده است تا درزمستان حدود 30 نفر از فقيرترين گدايان شهر رادرآنها اسكان دهد. او غذا و لباس آنهارا نيز تأمين خواهد كرد.اين روزنامه همچنين مي افزايد: «هم اكنون گندم در قزوين خرواری 46 تومان و جو خرواری 35 تومان است.مردم اصفهان نيز گرسنه بودنـد . روزنامـه رعـد، در 22 نـوامبر 1917مينويسد: اخيراً حاكم اصفهان ثروتمندان و روحانيون شهر را به عمارت خود دعوت كرد تا برای كمك به فقرا فكری كننـد. آنهـا مبلـغ50000تومان برای تأمين مايحتاج زندگی فقرا كمـك كردنـد. از اصـفهان خبر رسيده است كه مردم آن ناحيه به 130 خروار غله در روز نيـاز دارند و بنابراين برای دوره هشت ماهـه پـيش از برداشـت، تقريبـا31000 خروار مورد نياز است. اما كل غله ای كه در آن ناحيه پيـدا ميشود حدود 6000خروار است. گندم خرواری 70 تومان است. 👉 @mtnsr2

✡ همین که در هنگام تغییر سلطنت و پادشاهی از رضاخان به محمدرضا لازم است تا فروغی اداره‌ی حکومت و سیاست را در کشور بر عهده داشته باشد، نشان از اهمیت جایگاه او در سیاست انگلستان است! 👉 @mtnsr2