#کلام_آقا 💚 🌼#سردار_دلها
یکی از دوستان نقل می کردند :
روزی که آقا 💖 برای تسلیت به خانواده #حاج_قاسم به منزل ایشان تشریف فرما شدند، دختر حاج قاسم خیلی بی تابی می کرد.
🍏 حضرت آقا 💛 نیز به ایشان دلداری می دادند.
بعد از اینکه آقا💜 منزل را ترک می نمایند، به منظور تسکین قلوب خانواده سردار، خصوصا زینب خانم، مجددا به منزل حاج قاسم تشریف فرما می شوند.
لکن همچنان دختر سردار بی تابی می نمودند
🎇 حضرت #سید_علی_خامنه_ای❤️ به ایشان می فرمایند: زیاد ناراحت نباشید. می خواهم نویدی به شما بدهم 🤩 و آن اینکه👇🏻
🌹زمانی که حضرت صاحب الزمان (عج) #ظهور می نمایند،🌸 پدر شما یکی از رجعت کنندگان و در کنار حضرت می باشد✨😇
بعد از کلام آسمانی مولایمان💕 خانواده شهید سلیمانی بطور کلی از آن حالت قبلی خارج شده و همگی آرام می گیرند.😭😍 🤲🏻
🌻⃟ ☁️¦⇢#حاج_قاسم
🌻⃟ ☁️¦⇢#سردار_سلیمانی
🔺نامه #سردار_سلیمانی به نویسنده کتاب «من زندهام»
کتاب جذاب «من زندهام» را به خاطر دارید؟
"خاطرات اسارت خانم معصومه آباد وهمراهانش"
یکی از خوانندگان این کتاب «سردار سلیمانی» است.
وی پس از خواندن کتاب نامهای برای نویسنده آن نوشته است:
"خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی
سعی کن در این آزادی اسیر نشوی
انشالله کتابت را به همه زبانها ترجمه میکنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است.
به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار میکنیم.
حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم"
ساعت ۲۳، (نینوا)، سلیمانی
🔻مهمتر از این نامه، یادداشت بعدی است که سردار شهید، خطاب به خانم آباد نوشته است:
بسمه تعالی
خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصّب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟
آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.
برادرت، بغداد، سلیمانی