eitaa logo
my notes!
62 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
207 ویدیو
15 فایل
یادداشت‌های یک ذهن خسته... گوشِ شنوا: https://daigo.ir/secret/8435569336
مشاهده در ایتا
دانلود
عجیبه. یه حال کثافتی‌ام اصن🚶🏻‍♂
خیلی چیزا🚶🏻‍♂ چرا. واقعیتش نمی‌دونم چی بگم واسه همین نگه داشتم سر فرصت بهتر اوهوم
https://eitaa.com/my_notes01/8302 تو دانشگاه یه جلسه‌ای در مورد امورات نمی‌دونم واقعا. نه نمی‌شه گفت، معلوم نمیشه😂 بستگی داره به مودم. بعضی وقتا دوس دارم حرف بزنم، بعضی وقتا هم نه ترجیح میدم سکوت کنم https://eitaa.com/my_notes01/8303 با تاخیر تشکر😂
نوت یازده شیائومی https://eitaa.com/my_notes01/8382 نوش جونتون:) اوهوم🥲
هدایت شده از ناشناس
📪 پیام جدید ممنون ازتون خیلی برای جوونا دعا کنید ی گرفتاری و فشار بدی رو زندگیمه از اینور هم دل من داره تیکه تیکه میشه دیشبم داشتم تو جام گریه میکردم نمیخواستم مادرم اینا متوجه شن وسط گریه بیشتر دلم شکست که اونوقت شب حتی یکی نیست حالمو درک کنه بگه غصه چرامیخوری بعد چنددقیقه عکس امام رضارو دیدم
my notes!
📪 پیام جدید ممنون ازتون خیلی برای جوونا دعا کنید ی گرفتاری و فشار بدی رو زندگیمه از اینور هم دل م
چشم اگر لایق باشم حتما ایشالا که حل میشه به لطف امام رضا همه گرفتاری دارن🚶🏻‍♂ همگی بیاین همدیگه رو دعا کنیم
یه پستی دیدم امروز تو اینستا از یه حاج آقای معروفی که اسمش خاطرم نیست. میگفت به نظرتون بنیامین عاشق یوسف بود یا یوسف عاشق بنیامین؟ بعدش گفت بنیامین که سرجاش نشسته بود، یوسف عاشق بنیامین بود که خودش جام گذاشت تو بارش و خودش دستگیرش کرد و پیش خودش نگه داشت. بعد گفت خدام عاشق بنده‌هاشه. خودش درد می‌ده، خودش اشک میده، بعدم خودش خریدارشه:)
ظهر بابام گفت برو از پذیرش هتل یه سوالی بپرس(اینطور جاها منو میفرسته جلو😂🤦🏻‍♂) بعد رفتم داشتم حرف میزدم باهاش بابام از پشت اومد که بشنوه. یارو خیلی مودب و خونگرم بود گفت پدرتونه گفتم بله و شروع کرد به‌به و اینا. مامانم هم اونور با فاصله وایستاده بود، یارو فهمید با ماست بعدش بیشتر شروع کرد به‌به و چه‌چه. با ذوق برگشته به بابام میگه پس با شاه داماد تشریف آوردین. مامانم از اونور که ریسه می‌رفت از خنده رفت قایم شد، منو و بابامم هیچی نتونستیم بگیم یارو اصن امون نداد رفت شکلات اینا آورد داد بهمون. گفتم خدایا روزگار منو ببین انقد پیر شدم ینی😂🤦🏻‍♂