فلوکستین؛
-
حال مرا هرکس که میپرسد بگو خوب است
اشکش روان ، اندوه جاری ، زخم ها کاری است❤️🩹✨
هدایت شده از پژال.
و من خودم را با خستگیِ تمام از میانِ این فصل عبور میدهم ؛ به این امیدِ نور کم سویی که در دوردست ها میدرخشد.
باب اسفنجی سندی و گَری رو هم داشت، ولی وقتی پاتریک باهاش قهر بود جور خاصی بود انگار هیچکیو نداشت:)✨🪐