eitaa logo
مکتب مهدویت
130 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
112 فایل
کانال رسمی مکتب مهدویت #اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷 -کانال مکتب مهدویت https://eitaa.com/joinchat/3864264736C9e8aa06fe8 گروه مکتب مهدویت https://eitaa.com/joinchat/681443688Ccb3c3105ff #لبیک_یا_خامنه_ای #رهسپاریم_با_ولایت_تا_شهادت کپی ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام علی (ع): سرانجـام دروغـگويى، سرزنش و پشيمانى است. ⏳امروز پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۲۳ جمادی الاولی ۱۴۴۲ ۷ ژانویه ۲۰۲۱
LOYᗩᒪTY Oᖴ Eᗩᑕᕼ ᑭEᖇSOᑎ SᕼOᗯS TᕼEIᖇ ᐯᗩᒪᑌE ᗩᑎᗪ ᗪESEᖇT وفاداری هر کسی بیانگر ارزش و لیاقت طرفه
دشنام، ناسزا و فحش دادن در اسلام حرام و گناه است. اینکه نام کسی را به زشتی ببرند و عیب کسی را برشمارند و با عناوین و القاب زشت و بد به کسی ناسزا بگویند، در آیات قرآن و روایات اسلامی، همه اشکال آن حرام و گناه دانسته شده است
🕊 در روایات از سنت و سیره اهل‌بیت(ع) موارد بسیاری نقل شده که ایشان در برابر دشنام و فحش دیگران سکوت کرده و با کرامت عبور کردند و حتی فراتر از آن در مقام مکارم‌ اخلاقی به دشنام دهنده توجه ویژه کرده‌اند تا متنبه و آگاه شود. آنان به شرح صدر و آستانه تحمل بالا که از مقام حلم و بردباری آنان است، با دشمنان تعامل می‌کردند. در روایات است. مردی از اهل شام وارد شهر مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه‌ای عمیق از امام‌علی(ع) و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام‌حسن(ع) را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه‌گویی‌ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام‌حسن نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی و گویا سوءتفاهمی پیش آمده است. اگر بخواهی راضی‌ات کنیم، چنین می‌کنیم و اگر چیزی بخواهی به تو می‌دهیم و اگر راهنمایی بخواهی راهنمایی‌ات می‌کنیم و اگر در بردن بار یاری بجویی، بارت را می‌بریم و اگر گرسنه باشی سیرت می‌کنیم و اگر بی‌لباس باشی لباست می‌دهیم و اگر نیازمند باشی بی‌نیازت می‌سازیم و اگر فراری باشی پناهت می‌دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می‌کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است؛ زیرا ما خانه‌ای بزرگ و آبرو و احترامی زیاد و مالی فراوان داریم (و به خوبی می‌توانیم از تو پذیرائی کنیم)» مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت‌آمیز و جوانمردانه دگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می‌گریست گفت: «گواهی می‌دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می‌دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب‌ترین مردم نزد من هستید.» آنگاه دعوت امام را پذیرفت و تا وقت رفتنش مهمان آن حضرت بود. (بحارالانوار، ج 43، ص 344) امام با آنان به سوی خانه آن ناسزاگو رفت، و در راه این آیه را که اوصاف عالی برخی از مومنان را شرح می‌دهد قرائت می‌فرمود: «والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین؛ و فرو خورندگان خشم و درگذرندگان از مردم و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد