هشداری جدی،،،،،،،
جدی. جدی. جدی. بگیریم.
ای مردم بعداز این توقف ...
سفری در پیش روی ماست. ..
سفری که بنا بر فرمایش حضرت الله **
سفر ابدیت ماست. ...
پس به هشدارها توجه کنید ...
به راهنماییها با دقت اندیشه کنید.
همه ی ما روزی به این سفر با عظمت خواهیم رفت ....
پس همه ره توشه بردارید.
نه نه. گیج نشوید
دستور برداشتن ره توشه ها در قران برایتان آورده شده ..
.توسط پیامبران وجانشیننا نشان
گفتنی ها گفته شده .
خواهرم شنیدی. ...؛
برادرم شنیدی. ...؛
خواهرم وظایفت را در کتاب راهنما
گفته اند.
چون تو خیلی مهمی باید سلامت بمانی تا جامعه بشریت سالم بماند.
تیرهای خطرناک بلا از چپ وراست
برتو حمله ور شده .
خودت را با سنگرهایی که نجاتت میدهد،محافظت کن.
نمیدانی سنگرت چیست.
در کتاب ر اهنما گفته شده.
اما عیبی ندارد برات میگوییم.
سنگر تو حجاب وپوشش توست .
در ان سنگر به امنیت می رسی .
ودر سایه این امنیت بقیه ره توشه ات را باز نگری کن تا از قلم نیفتند.
در سنگرت با آرامش فکر کن .
چیزی کم نگذاری که راه سخت هست و من وتو باید ره توشه ای
قوی داشته باشیم ..
سفارشات را با تامل وتفکر به گوش بگیر.
خدا حافظت باشد.
ان شاالله در بهشت برین در کنار ماد رمان ببینمت.
❤️❤️❤️❤️❤️
سنگرها مانع مستحکم حملات دشمن هستند.
سنگرها از سنگها وماسه وبتونهای سخت ساخته شده اند.تا از جان ها
مراقبت کنند.
اما خیمه ی سیاه پارچه ای من
از سنگرهای بتونی مستحکم تراست.
خیمه ی سیاه رنگ ولطیف من
سنگریست که بزرگترین قلدرها
وجسورترین انسانهای از خدا بیخبر را به زانو در آورده است.
سنگر پارچه ای ولطیف من از لطیفترین موجود عالم یعنی زن
به معنای واقعی محافظت میکند.
ان سنگر خوبیست که خود به تنهایی کار تمامی اسحله های
پیشرفته ی دنیارا یکجا به عهده دارد.
انرا که با خود داشته باشی کسی نگاهت نمیکند تا برسد به اینکه
به سرزمین وجودت طمع کند.
خواهر از گل لطیفترم تا دیر نشده
خودرا به این. خیمه برسان ودر پناه
این سنگر زیبا امنیت ومهربانی را تجربه کن.
🌹❤️🌹
از شام به سمت مدینه به راه افتاد
با صحنه عجیبی مواجه شد
جمعیتی عظیم که در یک جا جمع شده بودند
پوشش و قیافه آنها به مسلمانان نمی خورد
علت را جویا شد
گفتند این تجمع سالیانه علما و کشیشان #مسیحی است که اکنون جمع شده اند و منتظر اسقف بزرگ می باشند
#امام_باقر علیه السلام به داخل جمعیت رفت
#اسقف بزرگ و سال خورده با احترام و عظمت استقبال خاصی وارد شد و در صدر جمعیت نشست
شروع کرد به وارسی چهره هایی که آنجا بودند
نگاهش به امام باقر علیه السلام افتاد
چهره ایشان توجه اسقف را به خود جلب کرد
سوال کرد:
از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
- از مسلمانان
از دانشمندان آنها هستید یا از نادان ها؟
- از افراد نادان نیستم
اول من سوال بپرسم یا شما میپرسی؟
- اگر مایلید شما سوال کنید
شما مسلمانان ادعا می کنید اهل بهشت میخورند و می آشامند اما مدفوعی ندارند! آیا در این جهان نمونه از چنین اتفاقی وجود دارد؟
- بله نمونه آن جنین است که در شکم مادر تغذیه می کند اما مدفوع ندارد
ابتدا گفتی از دانشمندان نیستی
- خیر من گفتم از افراد نادان نیستم
سوال دیگری دارم
- بفرمایید
شما مسلمان ها معتقد هستید هرچه از میوه ها و نعمت های بهشتی استفاده می شود از آن کاسته نمی شود. آیا در این دنیا شبیه چنین چیزی وجود دارد؟
- بله شما اگر در همین دنیا از شعله آتشی صد ها مشعل دیگر را روشن کنید چیزی از شعله اول کم نمی شود اما دیگر مشعل ها با آن روشن می شوند
اسقف هر آنچه سوال که فکر می کرد می تواند از مسلمانان بپرسد و آنها پاسخی ندارند را مطرح کرد تا در آن جمع یک سوال بی پاسخ از مسلمین باقی بماند اما ناکام ماند.
رو به مردم کرد و گفت: شما من را در این جمع آورده اید و یک دانشمند در جمع قرار داده اید تا من را رسوا کنید؟! دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده باشم دیگر در این جمع حاضر نخواهم شد.
سپس از جا برخاست و رفت...
برگرفته از کتاب سیره پیشوایان ، مهدی پیشوایی
@wwwGom
مکتب مهدویت
از شام به سمت مدینه به راه افتاد با صحنه عجیبی مواجه شد جمعیتی عظیم که در یک جا جمع شده بودند پوشش
مناظره ی امام باقرعلیه السلام
با
اسقف بزرگمسیحی
@wwwGom