#حیدر
آن چه تاکنون از زندگی مولای متقیان علی (ع) شنیده ایم. پارههایی پراکنده از مشهورات است و دانش ما محدود به روایت هایی است که نمیدانیم دقیقا کجای زندگی امیرالمومنین جلوه کردهاند.
این بار در کتاب حیدر با روایتی خطی، یک دست و درهم تنیده از ۹ سال زندگی مولی الموحدین علی( ع) با حضرت فاطمه( س) مواجهیم. روایتی که راویاش حیدر( ع) است. از روزهای نزدیک به ازدواج حضرت امیر( ع) تا روزهای بعد از شهادت حضرت زهرا ( س). هر آن چه از زندگی مشترک، نبردها و روزگار پرفراز و نشیب به طرزی پراکنده در منابع شیعه و سنی ثبت شده.با ارجاع بر بیش از 120 منبع متقن
برشی از متن:
خبر عقدمان که همه جا پیچید، خیلی ها به پیامبر گله کردند.
ما از علی کمتر بودیم که او را ترجیح دادی؟
من با اجازه و خواست خدا فاطمه را به نکاح علی در آوردم، فقط علی هم کفو فاطمه است.
تقریباً یک ماه از عقدمان گذشت. دلم حسابی برای فاطمه تنگ شده بود. هر روز به مسجد می رفتم. یک روز امّایمن کنارم کشید.
-می خواهی با پیامبر حرف بزنم، عروسی را زودتر بگیرید؟
-من که از خدایم است.
امّ ایمن خدمتکار آمنه خاتون و پرستار پیامبر در دوران کودکی بود. پیامبر خیلی دوستش داشتند. همیشه احترامش را نگه میداشتند و او را مارد صدا میزدند.
اگر خدیجه زنده بود با عروسی فاطمه چشمش روشن میشد. بیایید دست این دو جوان را توی دست هم بگذارید. علی دوست دارد همسرش را خانه خودش ببرد.
-مادر! من توقع داشتم علی خودش پا پیش بگذارد. او تا امروز همسرش را از من نخواسته است. اصلا الان علی کجاست؟
پشت در منتظر ایستاده بودم، امایمن از اتاق بیرون آمد...
#معرفیکتاب
@myshohada