eitaa logo
مجمع یادواره شهدای دانشگاه شیراز
705 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
524 ویدیو
82 فایل
⬅️برنامه ها و اخبار مجمع یادواره شهدای دانشگاه شیراز را اینجا دنبال کنید. 🔹وابسته به دانشگاه شیراز ارتباط با دبیر: 09965976681 📲مارا دنبال کنید: zil.ink/shohada_shirazu آپارات: aparat.com/shohada_shirazu «اینجا، جنسش فرق داره...
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📌کتاب خرده روایت‌هایی از زندگی شهید هسته‌ای دکتر مجید شهریاری است. در این کتاب حدود ۲۰۰ خاطره از دوستان، دانشجویان، همکاران، همسر و فرزند شهید مجید شهریاری که همگی از آن استاد شهید درس گرفته‌اند، ذکر شده است. 📖برشی از متن کتاب : و چقدر راحت نفهمیدیم که تو... تنها استاد درس و مشق دانشگاهمان نبودی... تو... استاد راهمان بودی... از میان تمام علم و دانش و سختگیری و دقتت... از میان تمام تواضع اختیاریت... تمام مجاهده و مراقبه ات... و تمام عشقت به ائمه اطهار که بار‌ها و بار‌ها در کلاس درس و در مناسبات... ابرازش می‌کردی... و ما کیف می‌کردیم... که می‌شود عاشق بود... و عالم بود... چه ساده نشناختیمت استاد... استاد صاحب مکتب ما... تو... با رفتنت هم... بلوغ را برایمان معنا کردی... و بلوغ... یعنی رسیدن... و رساندن... 📇 انتشارات : 📝 نویسنده:فاطمه شایان پویا @myshohada
📚 خاطرات و روایت‌های ۶۴ نفر از بانوان اندیمشکی درباره رخت‌شویی پتوها و البسه رزمندگان دفاع مقدس است. این کتاب سومین‌عنوان از مجموعه «پشتیبانی جنگ» و چهارمین‌ عنوان مجموعه «زنان انقلاب» است که انتشارات راه‌ یار چاپ می‌کند. در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیت‌های این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رخت‌شویی البسه رزمندگان آمده است. رهبر انقلاب در سخنرانی خود در این‌باره گفتند: «من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباس‌های خونی رزمندگان را و ملحفه‌های خونی بیمارستان‌ها و رزمندگان را می‌شستند؛ [اینها را] دیدم که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت می‌کند؛ انسان شرمنده می‌شود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است…» از کتاب: «زیر نور لامپ، حوض‌های پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنه‌ها را می‌دیدم. ولی آن ‌بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق می‌زد. نمی‌خواستم باورش کنم. چند بار چشم‌هایم را بازوبسته کردم. به‌جای آب تلألؤ خون را می‌دیدم. جگرم سوخت. دیدم ننه‌غلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.» 🖋️نویسنده: فاطمه‌سادات میرعالی @myshohada
📚 کتاب خط مقدم به قلم🖋️فائضه غفار حدادی، روایت داستانی و مستند از سال‌های نخست جنگ و تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا سردار شهید حسن طهرانی مقدم است. این کتاب چکیده‌ای از انبوه مصاحبه‌ها، یادداشت‌ها، صنعت‌ها و هر‌چیزی است که به تکنولوژی موشکی ایران مربوط باشد، اما هنر "فائضه غفار حدادی" در نگارش این کتاب این است که تمامی اطلاعات واقعی و حقیقی را به صورت یک داستان دراماتیک تدوین کرده است. این کتاب روایت همه بن‌بست‌ها و محدودیت‌هایی است که تحمیل شد تا ایران بازنده نبرد شهرها از صدام باشد اما خدای طبس خدای این پرنده‌های آهنی هم هست. برشی از کتاب "خط مقدم": بچه‌ها من فکر می‌کنم ما باید دستمون روی زانوی خودمون باشه. امروز اگه جرأت نکنیم این تجهیزات رو باز کنیم و درست کنیم، دیگه شاید هیچ وقتِ دیگه هم این کارو نکنیم. اسلحه دشمن امروز روی شقیقه زن و بچه ماست. چشم اون مادری که با هر آژیر قرمز بچه‌شو بغل می‌کنه و از ترس می‌لرزه به ماست. حتی همه‌‌تون می‌دونین که یه دلگرمی بزرگ برای مردمه. با توکل به خدا برین از همین امشب شروع کنید. اولین کار اینه هر کی تو قسمت خودش بگرده ببینه همه‌چی مرتبه، خرابی و ناقصی دیگه‌ای نیست، بعدش دونه دونه باید رفع‌شون کنیم. اصلاً نترسین از زیادی کار و سختیش، ما خدا رو داریم. 🌱 @myshohada
📚 کتاب به رنگ حبیب یکی از آثار مجموعه کتاب‌های محافظان آسمانی است که برای سه تن از محافظان همراه با شهید سلیمانی در واقعه فرودگاه بغداد منتشر شده است . این کتاب که خاطرات شفاهی پاسدار شهید هادی طارمی می باشد در ۹۶ صفحه توسط صادق عباسی تالیف و در سال ۱۴۰۰ توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده است. 📖: حاج قاسم درباره اش گفته بود: هادی عارف است. این رفتار و منش عارفانه به مرور در وجود هادی نمود پیدا کرده بود؛ مرحله به مرحله. هادی بعد از آشنایی با حاج‌قاسم، شروع کرد به تغییر. نوع برخوردی که با اطرافیان داشت، حرف ها و فکر هایش، همه عوض شده بود. اگر از من بپرسید، میگویم هادی در حاج‌قاسم حل شده بود! تا جایی که انگار یک وجود بودند و هادی و رنگ حاج‌قاسم‌ در آمده بود؛ به رنگ حبیب. 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada