#اتفاق_عجیب_شب_اول_عروسی_یک_دختر🔴🔴
تقریبا ساعت ۱ شب بود که مهمون ها کم کم خداحافظی میکردند و هر کدوم به سمت خونه هاشون میرفتند..... #خونه کم کم خلوت میشد....حوالی ساعت ۱.۳۰ بامداد بود که بالاخره همه رفتن و ما دوتا #تنها شدیم شوهرم رفت ی دوش بگیره منم رفتم سمت اتاق ک لباسمو عوض کنم اما تا دراتاق بازکردم ......⛔️👇
https://eitaa.com/joinchat/2214789138Cedab105f8f
#ورودمجردممنوع🔞
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
#رمان آنلاین واقعی و داستان واقعی و هیجانی دختری به نام نرگس و داستان واقعی ازدواج اجباری و سرگذشت شوم
https://eitaa.com/joinchat/1936326679Ce504040f0b
#ازدواج_موقتی_که. . . .🔞🔞👇👇
چندسالی بود #ازدواج کرده بودم واززندگی #زناشویی و #همسرم راضی بودم، تااینکه یک روز خانمی با#زیبایی_خاص و #فوق_العاده وارد مغازه ام شد و درهمان نگاه اول طوری مرا تحت تاثیرخودش قرارداد ک همان روز #شماره_تلفنش راگرفتم ورابطه ماشروع شد⛔️⛔️
بخاطراعتیادهمسرش ازاوجداشده بودو حدود یک سال بود ک تنها زندگی میکرد
بعدازچندبار قرار بهش پیشنهاددادم ک درازای تامین مخارج زندگیش مخفیانه #صیغش کنم همون روزقبول کرد کرد و #صیغه خوانده شد♨️♨️
اکثرشب ها ب بهانه شبکاری تاصبح پیش همسردومم بودموهرروز بیشترازقبل #عاشقش میشدم!! حدود #یکماه از محرمیت گذشته بود ک یک شب ...🔴🔴
https://eitaa.com/joinchat/2214789138Cedab105f8f
⚠️⚠️ارسالی_اعضا
ورودزیر۱۸سال #ممنوع🔞🔞
➖➖➖➖➖🌱🌱🌱➖➖➖➖➖
#رمان آنلاین 😍😘❤️👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1936326679Ce504040f0b