📍پرستارهها
همسران جانبازان
پرستارههای ستارههای گمنام
#برشی_از_کتاب
#کتاب_بابارجب
مادر سرش را پایین انداخت و گفت: «اینا رو نمیگم که ته دلتو خالی کنم؛ میگم که بفهمی وقتی میگی هنوزم دوسش داری یعنی چی؟ تو خیلی جوونی طوبی. حالا که میخوای با رجب زندگی کنی، باید خودتو برای حرف و نگاه مردم آماده کنی. مطمئن باش یه عده تشویقت میکنن، یه عده هم سرکوفتت میزنن. نه از حرف اینا خوشحال باش، نه از نگاه اونا ناراحت. طوبی، گاهی یه حرف مردم سالها توی ذهنت میمونه و آزارت میده. چند سال پیش که داداشت توی سن شونزده سالگی تصادف کرد و از دنیا رفت، با خودم فکر میکردم کاش زنده میموند. حتی اگه همۀ عمر پرستاریشو میکردم؛ ولی حالا که رجب رو میبینم، میفهمم اگه عزیز آدم توی بیمارستان باشه چه جوری آدم ذرهذره پیر میشه. رجب تا حالا چند تا عمل کرده، هنوزم باید عمل بشه؛ ولی شاید هیچ وقت شکل اولش نشه. از این به بعد شوهر تو این شکلیه. این مرد رو باید قبول کنی و دوستش داشته باشی؛ نه اون رجبی رو که نُه سال باهاش زندگی کردی. از این به بعد خیلی حرفا رو باید توی دلت نگه داری، چون هیچ کس نمیفهمه چی میگی؛ حتی من که مادرتم شاید نفهمم. طوبی جان، یادت باشه حرفِ دل جاش توی دله. اگه اومد روی زبون دیگه میشه حرف مردم».
📕 #کتاب_بابارجب
روایت زندگی طوبی زرندی همسر جانباز شهید رجب محمدزاده (بابارجب)
✍ نویسنده: #نسرین_رچب_پور
📚 چاپ هفتم / قیمت: ۴۷هزار تومن
کانال #نشر_ستاره_ها | @N_setareha