#قناعت_مور_و_حرص_زنبور
زنبوری موری را دید که به هزار #حیله دانه به خانه میکشید و #رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد
به او گفت ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟
بیا آب و غذای من را ببین ، که از هر غذا لذیذتر است تا من از آن طعام به #پادشاهان نمیرسد و آنجا که بخواهم نشینم و آنجا که بخواهم خورم
این را گفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای #گوشت نشست . قصاب کارد در دست داشت و زد و زنبور را دوپاره کرد و او بر زمین افتاد
مور آمد و پای او گرفت و بکشید . #زنبور گفت مرا به کجا میبری؟ مور گفت هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد ، او را جایی کشند که نخواهد
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند ، از #موعظه واعظان بی نیاز گردد
http://eitaa.com/nabaaa