هدایت شده از محمد فرزانیان محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#افشاگری
مانند کوفیان علی را تنها نگذارید
سخنان اخیر رهبر انقلاب که بشدت در رسانه های خودی و غیر خودی سانسور شد
گلایه رهبر انقلاب از دولت و #وزارت_ارتباطات به دلیل کم کاری و به سرانجام نرسیدن شبکه ملی اطلاعات و اوضاع ولنگار فضای مجازی
این فایل را همه جا منتشر کنید تا بدست برخی حزب الهی های غرق در توییتر و هشتگ بازی و برخی نمایندگان مدعی انقلابیگری برسد و بی جهت و متاثر از جنگ روانی جریان غربگرا علیه طرح ساماندهی فضای مجازی شبهه افکنی نکنند.
#شبکه_ملی_اطلاعات #فضای_مجازی #شبکه_نفوذ #آذریجهرمی
http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
🔰 #امام_خامنه_ای در یک مراسم عقد ازدواج فرمودند:
«اگر محرم و نامحرم را رعایت نکنید، اگر حجاب خودتان را رعایت نکردید، اگر مرد حجاب زن را رعایت نکرد، اگر معاشرتهای بیبندوبار و بگو و بخندهای سبک دخترها و زنها و پسرها با همدیگر در جامعهای بود، آنچه که لازمۀ بقای خانوادۀ شماست، تحقق پیدا نمیکند. زور که نیست؛ یک چیز طبیعی است»
https://khl.ink/f/1137
➡️
🔻از #فضای_مجازی بیبندوباری که در کشور ما به وجود آوردهاند و تبدیل به سامانه منهدم کنندۀ خانواده و حیا شده است که بگذریم، قطعاً در گذشته و حال، صداوسیما، سینما و شبکه نمایش خانگی نیز در عادی شدن برخی از خطوط قرمزها و برداشته شدن حیا در جامعه تأثیر ویژهای داشتهاند.
🔻در کنار آن، روشنفکربازی برخی از مسئولین و بازگذاشتن دست رسانهها برای رد شدن از خطوط قرمز و همچنین سکوت برخی از خواص نیز در این میان سهم بخصوص داشته است.
#⃣ #صیانت_از_زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چوپان ترکیهای، توی لایو اینستاگرام خوابش برد. فقط به خاطر گوسفندش با نشخوار کردن ۳۰ هزار فالور جذب کرد!
مولوی در مثنوی داستانی را نقل میکند: که روزی گذر یک دباغی به بازار عطر فروشها می افتد، در بازار عطاران قدیم غالبا ترکیبات گلاب را به صورت عطر می فروختند؛ دباغ وقتی وارد بازار عطاران میشود؛ناگهان بیهوش روی زمین می افتد؛ چند ساعتی مرد دباغ، بیهوش در بازار عطارها افتاده بود، مردم دور او جمع شده بودند و برای به هوش آوردنش تلاش میکردند، و به رسم قدیم برای این که او را به هوش بیاورند، به صورتش گلاب می پاشیدند:
آن یکی کف بر دل او می براند
وز گلاب، آن دیگری بر وی فشاند
در حالی که در واقع، علت از حال رفتن مرد دباغ شنیدن بوی خوش عطر و گلاب بود. خلاصه مردم به دور مرد دباغ در تب و تاب بودند تا او را درمان کنند، یکی گلاب به صورتش می زد، یکی نبضش رو می گرفت. تا اینکه خانوادهاش باخبر شدند، آن مرد برادر دانا و زیرکی داشت او فهمید که چرا برادرش در بازار عطاران بیهوش شده است، با خود گفت: من درد او را میدانم، برادرم دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است. او به بوی بد عادت کرده و لایههای مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است.
این داستان مولوی داستان زندگی برخی در فضای مجازی است. این دست افراد چنان ذهنشان با بوی پهن عجین شده و درگیر هر مزخرفی در فضای مجازی است که دیگر توجه به فرهنگ، هنر و اندیشه و... برایشان سخت و دشوار خواهد بود.
#استعمار_جدید
#غرب_زدگی
#فضای_مجازی