بر سرت جنگ است و من با دست خالی آمدم
امتیازی هم اگر دارم همین بی لشگری ست
#حسین_دهلوی
@nabestaan
خطوطِ چهرهی من ، شرحِ حالِ عاشقی است
نگاه کن که پس از «او» چه خواندنی شدهام
#حسین_دهلوی
@nabestaan
گفت دوری التیام درد های عاشقی است
نسخه ی ما را دلی نامهربان پیچیده است
#حسين_دهلوی
@nabestaan
غمت حسابِ مرا -آه- بیحساب رسید
حـسـابِ آهِ مـن ای دوسـت، بـا خداوند است
#حسین_دهلوی
@nabestaan
از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
#حسین_دهلوی
@nabestaan
در کوزهی خشکیده، "نم"ی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
#حسین_دهلوی
@nabestaan
همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را
چنان که باد بپیچد به خوشه ی گندم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
مثل پیچک به تو پیچیده ام و دلتنگم
بین ما هیچ نبوده ست به جز "ما نشدن"
#حسین_دهلوی
@nabestaan
خزان به دیدهی ما چون بهار میگذرد
غمت مباد، غم روزگار میگذرد
#حسین_دهلوی
@nabestaan
سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست
یک عمر نیامد احدی جُز تو به خوابم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
قبول کن به خدا بخت هم رقیب من است
شبی که موی تو آشفته است، بادی نیست!
#حسین_دهلوی
@nabestaan
تمام ثانیهها شاهدان این درداند
که من بدون تو میمیرم و نمیمیرم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
به گیسوان پریشان خود نگاه کن
که شرحِ حالِ من است این کلافِ سردرگم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
حکایت منِ دور از تو مانده، اینگونهست
خمار و خستهام و نیست قطرهای در خُم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
از دورنگیهای مردم خستهام، حق با تو بود
باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل..
#حسین_دهلوی
@nabestaan
پا میخوریم و حرمتمان کم نمیشود
زحمت نکش رفیق! که سجادهایم ما
#حسین_دهلوی
@nabestaan
شهر دیگر شهرِ سابق نیست بعد از رفتنت
آهِ شاعر سرد شد، بــازار داروخانه گرم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
چشمان من مسیر تو را گم نمیکنند
فانوس اشکهای من از بس که روشن است
#حسین_دهلوی
@nabestaan
ای کاش امیدی به خوشیهای جهان بود
ای سکّهی اقبال! دریغا که دورویی
#حسین_دهلوی
@nabestaan
از چشمِ زخم مردمِ دنیا به دور باد
چشمت! همان که در پیِ ویرانیِ من است...
#حسین_دهلوی
@nabestaan
شهری به حال من شده گریان؛ بیا طبیب
کم مانده آب از سر بیمار بگذرد
#حسین_دهلوی
@nabestaan
پنهان مکن ای دوست! مگر عشق گناه است؟
پیداست تو هم خسته ازین رازِ مگویی
#حسین_دهلوی
@nabestaan
بعد عمری مات بودن در زمین، فهمیده ام
بردن از تقدیر در قانونِ این شطرنج نیست
#حسین_دهلوی
@nabestaan
میان اینهمه رنگینکمانِ چشمنواز
مبین که ابرِسیاهم؛ ببین که یکرنگم
#حسین_دهلوی
@nabestaan
گفته حافظ "یوسف گمگشته روزی می رسد"
آبروی خواجه دست توست، پس این بار را
#حسین_دهلوی
@nabestaan
بعد ازاین، با هیچ لبخندی نمیلرزد دلم
بعد دیدار تو ای گل! گل به چشمم خوار شد
#حسین_دهلوی
@nabestaan
از دورنگی های مردم خستهام، حق با تو بود
باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل
#حسین_دهلوی
@nabestaan
میخواستم که سیر ببینم تورا نشد!
ای چشمِ بیقرار چه جای خجالت است
#حسین_دهلوی
@nabestaan
دل پریشان، چشم گریان، طبع ویران، ذوق کور
دست تنهـا مـانـدهام با این یتیمـان در بغـل
#حسین_دهلوی
@nabestaan
کتابم را مخوان! تنها تو را آشفته خواهد کرد
سراسر شرحِ اندوه است دیوانی که من دارم
#حسین_دهلوی
@nabestaan