من از آن كِشم ندامت که تو را نيازمودم
تو چرا زِ من گريزي که وفايم آزمودي؟
#رهي_معيري
@nabestaan
مرغِ شب با سایہ ی مهتاب اگرسرخوش بُوَد
من خوشم با سایہ ی زلفِ خیال انگیزِ او
#رهی_معیری
@nabestaan
امشب ڪمند زلف تو را تاب دیگرے است
اے فتنه ! در ڪمین دل و هوش ڪیستی؟
#رهی_معیری
@nabestaan
گفتم مه من...از چه تو در دام نیفتی؟!
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد...!
#رهی_معیری
@nabestaan
مَه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
#رهی_معیری
@nabestaan
مرا به بادهیِ نوشين نمیگُشايد دل
كه مِى به گرمى آغوشِ يار بايد و نیست
#رهی_معیری
@nabestaan
چنان ز خاطر اهل جهان، فراموشیم
که سیل نیز نگیرد سراغِ خانهیِ ما
#رهی_معیری
@nabestaan
می رود کز ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست،هر جا می رود
#رهی_معیری
@nabestaan