از روزِ من و بختِ من ای دوست چه پُرسی؟
بی رویِ تو و مویِ تو، این تیره شد آن تار...
#قاآنی
@nabestaan
اگر قصد لبت کردم بدان از لطف معذورم
ز بس شیرین زبان بودی گمان بردم که حلوایی
#قاآنی
@nabestaan
چه نسبت با شکرداری که سرتا پای شیرینی
چه خویشی با قمر داری که پا تا فرق زیبایی
#قاآنی
@nabestaan
از روزِ من و بختِ من ای دوست چه پرسی؟
بی روی تو و موی تو این تیره شد آن تار!
#قاآنی
@nabestaan
عید قربانست و ناچارم که جان قربان کنم
گر ز بهر عید، قربانی، ز من خواهد نگار
#قاآنی
@nabestaan
به گيسويت که از سويَت، به ديگر سو نتابم رُخ
گَرَم صد بار چون گيسو به گردِ سَر بگردانی...
#قاآنی
@nabestaan
صبح چون خورشید رخشان رخ نمود از کوهسار
ماہ من از در درآمدبا رخى خورشیدوار
#قاآنی
@nabestaan