چه روزهایی را از دست دادم!
روزهایی که تارهای سیاه موهایم،
زیر درخشش آفتاب بیشتر برق میزد!
یا اینکه انرژیهای جوانی،
در رگهای دنیایم بیشتر شیطنت میکرد!
باید روزهای پیش رویم را،
لای پر قو نگه دارم...
باید پرستار خوبی برای روزهای باقی ماندهام باشم!
باید بیشتر بخندم،
محکمتر در آغوش بگیرم و
جانانهتر از همیشه دوست بدارم!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
بهار در میکوبد!
صدای خوشبختی و مژدهی شادی را از آنسوی سال میشنوم!
بدبینی را این طرف سال رها میکنم
و چشمان نگرانم را با آب امیدواری میشویم!
بهار پشت در است و انتظار میکشد!
با روی باز و لبخندی گشاد
در را به رویش باز کن!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
برای تحمل آدمها در زندگی
هیچ قراردادی را امضا نکردهام!
هیچ دستی را به گرمی نگرفتم
و هیچ قراری با کسی نگذاشتهام!
آدمهای مهم زندگیام
بخشی از خاطرات قشنگ مرا میسازند و
عمرم را با آنها شریک میشوم!
ولی برای آدمهای کوته فکر و بی مبالات
که حوصلهی مرا سر میبرند
نه انرژی خودم را خرج میکنم
و نه آنها را در دایرهی محبت و رفاقت خودم راه میدهم!
من برای جهانم، زندگیام و تمام روزهایم،
فلسفهی خودم را دارم و آهنگ خودم را مینوازم!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
من از همان بچگی هم توی خودم بودم...
دنیایم با بچههای اطرافم فرق داشت!
دوست داشتم تنها بازی کنم...
تنها بنشینم و عروسکها و اسباب بازیهای کوچک و بزرگم را تنها نوازش کنم.
من از اول هم دوست داشتم فقط خودم برای عروسکم مادری کنم...
یک خودمِ آرام...صبور
ولی پر از آرزوهای بزرگ!
به خودمِ امروزم که نگاه میکنم،
میبینم هنوز رگههای پررنگی از عادات بچگی با من همراه است!
هنوز هم مثل کودکیهایم شیطنتها و قهقهههای از ته دلم
پیش هر کسی سر باز نمیکند...
هنوز هم از نگاه اطرافیانم
یک آدم آرامِ آرامم که حتی صدای انفجار مشکلات
آرامشم را بر هم نمیزند!
ولی خیلی چیزها در من رنگ و بوی خودش را از دست داده...
تجربه تندیس باارزشیست
ولی همین تجربهها شکل روح و رفتار آدمها را عوض میکند
و من به شکلی کاملا تجربی دیگر آن آدم قبل نیستم!
آدمها را آنطور که چشمانم میبیند، نمیبینم..
آدمها را احساس من میسنجد
و دنیای امروز مرا از حال و هوای کودکی بیرون میآورد....
این روزها چه خوب چه بد..
غریبهها آنقدرها برایم مهم نیستند...
چون من آرامم...و آرام خواهم ماند...!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
دنياى دورنگى هاست!
ديگر به محبت هيچ كس نميشود اعتماد كرد.اين روزها آدم هاى زيادى عشق و محبت را طعمه قرار ميدهند تا شكم نيازشان را سير كنند!دست محبت كه دادى،خوب حواست باشد كه آجرى از ديوارى احساست برداشته نشده باشد!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
دلم هواى قديمها را كرده!
همان وقتها كه سادگى زيباترين ويژگىِ آدمها بود
و كوچهها و خيابانها پُر بود از آدمهاى بىشيلهپيله و با محبت!
دلِ هيچ خانهاى از سوت و كور بودن نمىگرفت
و قلب خانهها مملو از صميميت و شادى بود.
دلم هواى قديمها، مادربزرگ و پدربزرگ را كرده،
كه حياط و ايوانِ خانه را رونق میدادند
و حالِ دلِ كودكىهاى ما را خوش میکردند.
قديمها را بايد از تاريخ زندگى برداشت و جايى ميانِ جديدها گذاشت.
نمىشود ميانِ اين زندگىهاى ماشينى نفس كشيد.
نمىشود مثل قديمها ساده باشى
و زندگى روى خوشش را نشانت دهد.
اين روزها سادگى كه كنى،
طعمهى گرگهاى آدمنما میشوى!
ديگر نمیشود ساده باشى!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
خودم جان دوستت دارم!
به خاطر تمام روزهایی که غم را،
بیرون از خانه دلم انداختی و نبودن آدمها را
به رخ لحظاتم نکشیدی!
سرسختانه ایستادی و هیچ مشکلی را به روی روزمرگیهایم نیاوردی!
حالا، همین لحظه، منِ امروزم،
زیر آبیترین آسمان خدا ایستاده و
ذره ذره دلخوشیهایش را فقط مدیون خودِ توست!
خودم جان من تو را بسیار دوستت دارم!
#نازیلا_زارع
@nabze_ehsaas
دلم از آن غافلگيرىهاى ناب مىخواهد!
مثلا اينكه خدا پشت درِ زندگىمان ايستاده باشد
و در را كه باز كردى،
تمام سخاوتش را به رويت بپاشد و بگويد :
«بفرما ! اين هم محالترين آرزويت!
برآوردهاش كرديم...برو خوش باش!»
#نازیلا_زارع 🌱💛
@nabze_ehsaas