#پاسخ_به_شبهه🌀
#شبهه:
❓مراد از صفات (جبار و متکبر)برای خداوند چیست؟
✅ #پاسخ:
ابتدا باید به معنای این واژگان توجه نمود:👇
🔶 #جبار = از ماده "جبر"، به معنای "غلبهی" بیچون و چرای میباشد، چنان که راه هر گونه "نفوذ" دیگری برای غلبه و چیرگی را میبندد. از همین رو به پوشش روی جراحت، برای جلوگیری از نفوذ آب یا ...، "جبیره" میگویند.
🔶 #متکبر = از ماده "کبر"، به معنای "کبریایی"، "عظمت"، "بزرگی" و والامقامی میباشد. چنان که میگوییم: «الله اکبر»، یعنی او بزرگتر (و منزه) از هر گونه وصفی میباشد.
✅الف) چون به انسانها امر شده که «جبار و متکبر» نباشید، برخی گمان میکنند که این دو حالت، مطلقا بد و مذموم میباشند و برایشان این سؤال مطرح میشود که پس چرا خداوند سبحان، به صراحت خود را "جبار و متکبر" خوانده است.
📖« هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ » (الحشر، 23)
#ترجمه: و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی یتم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
✅ب) اما باید دقت شود که اولاً بروز هر صفتی در انسان میتواند جنبه ممدوح و مذموم داشته باشد، و ثانیاً هر آن چه به انسانها گفته شده نباشید و یا ادعایش را نکنید (چرا که حتماً ادعای کذب است)، ذاتاً بد نیست، بلکه چون اختصاص به خداوند متعال دارد، به بندگانش امر شده که مدعی آن نباشید، مانند ادعای الوهیت، خالقیت، معبودیت، ربوبیت و ...
💠جباریت خداوند سبحان:
عالَم هستی را او خلق کرده است، پس مالک هر چیزی اوست ، قَدرها (اندازهها) را او برای هر چیزی وضع کرده است، پس "قادر" خود اوست؛ لذا از یک سو، برای خلقت و ربوبیت، نه از کسی اجازه گرفته، نه مشورت نموده و نه کسی را به کمک و یا وزارت گرفته و میگیرد؛ و از سوی دیگر...
راه #نفوذ و غلبهای بر ارادهی او وجود ندارد. بنابر این "جبار" است.
🔶تمامی مخلوقات، جباریت حق تعالی را در آفاق هستی و وجود خودشان درک میکنند، چرا میبینند نه خودشان و نه دیگران، خالق، مالک و ربّ چیزی نیستند.
جبر مذموم در انسان:
🔸جبر مذموم در انسان، همان "زورگویی" میباشد که به ناحق و با ظلم محقق گردد.
🔷مکرر به انسان تأکید شده که "جبّار" مباش؛ یعنی برای تحمیل میل و ارادهی خودت، راه رشد و سعادت دیگران را سد مکن و بر آنها با "زور" پنجهی غلبه میفکن، که اولاً تو خالق، مالک و رب نیستی و ثانیاً جبر از ناحیه تو، جز با ظلم، محقق نمیگردد. چنان که در قرآن کریم، "جباریت" در مورد والدین، که صاحب حق و حقوق و نیز نزدیکترینها میباشند، با صفات "عصیان و شقاومت" همراه شده است.
📖« وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا » (مریم علیها السلام، 13 و 14)
#ترجمه: [در مورد حضرت یحیی علیه السلام فرمود:] و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم] و تقواپيشه بود * و با پدر و مادر خود نيكرفتار بود و زورگويى نافرمان نبود.
📖« وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا » (مریم علیهاالسلام، 31 و 32)
#ترجمه: [حضرت عیسی علیه السلام فرمودند:] و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است * و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.
💢جبر ممدوح در انسان:
از سویی میدانیم که در آدمی هیچ صفتی وجود ندارد، مگر آن که خداوند متعال آن را در خلقتش سرشته باشد؛ از سویی دیگر، میدانیم که خداوند متعال، صفت بدی را خلق نمیکند و در انسان قرار نمیدهد . و از سوی دیگری میدانیم که اگر صفتی در انسان نباشد، نمیتواند آن را بشناسد؛ پس در انسان باید "جبر و تکبر" باشد تا بفهمد و "جباریت و کبریاییِ" خداوند سبحان، یعنی چه؟
#ادامه👇
#حتما_بخونید👌
نبضمعرفت
#پاسخ_به_شبهه🌀 #شبهه: ❓مراد از صفات (جبار و متکبر)برای خداوند چیست؟ ✅ #پاسخ: ابتدا باید به معنای
✅بنابر این، در انسان باید قوه و صفت "جبر" باشد و لابد بروز این صفت در مواردی لازم و ممدوح نیز میباشد. به عنوان مثال: آیا تمامی قوانین [چه در ادیان و چه در حکومتها]، ضمانت اجرایی "جبری" ندارد؟! از قوانین رانندگی گرفته، تا تمامی قوانین حقوقی و کیفری، تا خدمت وظیفه، تا جنگ و صلح، تا قوانین اقتصادی و اجتماعی و ...، همه ضمانت اجرای "جبری" دارند؛ و در امور شخصی نیز همینطور است. مانند معالجه کودک، یا مجبور کردن "نفس" به پرهیزها؛ چه پرهیز از گناه باشد، چه پرهیز از بسیاری حلالها، در طول روز و ایام ماه مبارک رمضان. این "جبر"ها، اگر مبتنی بر باطل و ظلم نباشد، و به امر خدا و برای خدا باشند، همه ممدوح میباشند.
⭕️تکبر مذموم در انسان:
تکبر، خود بزرگبینی نسبت به دیگران میباشد.
🔸تکبر، به طور کلی، صفت مذمومی برای انسان است، چرا که اگر خداوند متعال خود را "متکبر" میخواند، چون دارای این "کبریایی" هست، اما انسانها، همه مخلوق او و در محضر او هستند و هیچ کدام برخوردار از مقام "کبریایی" نیستند، لذا خداوند متعال اجازه نمیدهد تا بندگانش نسبت به یک دیگر، مدعی "کبریایی" شوند و تکبر ورزند.
🔸علت هبوط ابلیس لعین، از آن مقام و جایگاه ملکوتی، صرف نافرمانی امر خداوند سبحان و سجده نکردن بر آدم علیه السلام نبود، بلکه "تکبر" و خود بزرگبینی نسبت به مخلوقی دیگر بود، آن هم در محضر الهی! و همین تکبر مانع از سجدهاش گردید:
📖« قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ * قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ » (ص، 754 و 76)
#ترجمه: گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» * گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل آفريدهاى.»
♨️تکبر ممدوح در انسان:
همانگونه که برای بحث "جبر" مطرح گردید، صفت تکبر را نیز خداوند متعال در انسان قرار داده است تا هم مقام کبریایی الهی را بشناسد و هم به وقتش از این صفت و قوه، به امر خدا و در راه عبادت او استفاده کند.
بدیهی است که اگر در انسان "تکبر" نباشد و یا باشد، اما اجازه استفاده از آن را در هیچ مورد و موضوعی نداشته باشد، اولاً اعطای آن بیحکمت میشود که خداوند متعال منزه از فعل بیحکمت است، و ثانیاً سبب ذلت ذاتی انسان میگردد و خداوند دوست دارد که بندگانش، عزیز باشند و اسم "عزیز" او نیز در بندگان تجلی و ظهور یابد.
بنابر این، "تکبر" ممدوح نیز داریم؛ انسان باید مقابل متکبر، زورگو و ظالم، تکبر داشته باشد، تا بتواند ایستادگی و مقاومت نماید.
🌷کانال #نبض_معرفت👇
🆔 @nabze_marefat
نبضمعرفت
#پاسخ_به_شبهه🌀 #شبهه: ❓چرا باید هر چیزی که از خدا میخواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟ ❓
3️⃣ دعا (خواستن)، فرمان نیست؛ بلکه استدعای عاجزانهی عبد از معبود، مملوک از مالک، رعیت از ارباب و فقیر از غنی میباشد؛ بنابر این با حالت افتادگی و ابراز نیاز مقبول است، نه با گردنکلفتی، استکبار، بیتفاوتی نسبت به دادن یا ندادن و ... . بدیهی است که حالت عجز و نیاز، با ابراز ناتوانی، تمنا و اظهار افتادگی همراه است، نه با بشکن و شادی.
4️⃣ دعا (خواستن)، وِرد و اوراد نیست، بنابر این وقتی حقیقت دارد که خواهان، جداً احساس نیاز به "مطلوب" را درک و وجدان کرده باشد.
5️⃣کمبود و نیاز، یعنی فراق از کمال و مطلوب مورد نظر. و بدیهی است که "فراق"، بهجتآور نمیباشد، بلکه ناراحت کننده است و اگر ناراحتی تشدید شود، اشک آدم را نیز در میآورد.
✅ #نکته🔻
💯گاهی عبد (بنده)، معبود (خدا) را میخواند و یا دعا میکند، در حالی که به حسب ظاهر از او چیزی نمیخواهد و این دعایش نیز بیش از هر دعای دیگری، با حزن و اندوه و اشک و ناله و زاری همراه میگردد. چرا؟! چون دلش برای محبوب تنگ شده است؟ چون دیگر طاقت فراق او را ندارد؟ چون یاد محبوب کرده و به به شدت مایل به وصال و لقای محبوب شده است؛ و البته همین خود، ابراز و اظهار "نیاز" و استدعای مرتفع نمودن آن است.
💯از این رو گفتهاند: خدا دل شکسته را دوست دارد. نه این که آدم گریان را دوست دارد، بلکه دل شکسته؛ یعنی دلش لطیف است، نازک است، سبک است؛ هنوز سخت و شقی نشده است و از استکبار و هم چنین بیتفاوتی، بیمعرفتی، غفلت، بیتوجهی، بیمحبتی، بیمودتی و بیبصیرتی، کدر و مانند سنگ سیاه نشده است. چنین دلی، مقابل خدا، شکننده است و خدا هم خریدار چنین دلی است.
✅در نظر گرفتن حاجات:
🔸آدمی در هر فضایی که قرار بگیرد و به هر چیزی که توجه کند و یاد هر چیزی که بیافتد، روی دلش رنگ و نقش میاندازد و در دلش اثر میگذارد.
🔸در زندگی روزمره، حجاب روی حجاب بر این دل میافتد، زنگار روی زنگار بر آن مینشیند، و دل را اگر نکُشد، سخت، غیر قابل وروود و خروج برای حق و مُهر و موم میکند و « خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ » میشود. دل خفه میشود، از حیات میافتد، سفت و سخت میگردد، مانند یک سنگ! چنان که میگویند: "ظالم سنگدل است":
📖« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (البقره، 74)
#ترجمه: سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
✅بنابر این، مجلس دعا یا روضه، مجلس ذکر (یاد) محبوب است. ذکر محبوب و صدا کردن او، سبب شده تا دل به طرف نور بچرخد و با انعکاس نور، روشن شود.
💡پس، از سویی نور وارد قلب میشود و از سویی دیگر چشمههای معرفت و محبت به جوش آمده و بیرون میریزد و این جریان دل را زنده میکند. از این رو، وقتی دل حجاب را کنار زد، وقتی متوجه شد، وقتی لطیف شد، وقتی احساس عشق و نیاز کرد و ...، میگویند: این بهترین شرایط برای استجابت است، پس همه حاجات خود و دیگران را در نظر بگیرید.
🌷کانال #نبض_معرفت👇
🆔 @nabze_marefat
🏴 علت وفات و شهادت #حضرت_زینب سلام الله علیها چه بود؟
✍️ علامه ذوالفنون و سیرهنویس مشهور، آیت الله سید محمدکاظم قزوینی مینویسد:
▪️ﻭﻟﻘﺪ ﺃﻫﻤﻞ ﺍﻟﺘﺎﺭﻳﺦ ﺫﻛﺮ ﺳﺒﺐ ﻭﻓﺎﺗﻬﺎ!
فهل ماتت ميتة طبيعية وبسبب المعاناة من تراكم المصائب التي توالت على قلبها الصبور.
أم أنها قتلت بسبب السم الذي قد يكون دس إليها من قبل الطاغية يزيد حيث لا يبعد أن يكون قد تم ذلك، بسرية تامة خفيت عن الناس وعن التاريخ؛
#ترجمه: تاریخ در بیان علت وفات حضرت زینب دچار تغافل گشته!
آیا او به مرگ طبیعی بر اثر مصائب فراوان (که دیده است) درگذشته یا اینکه به واسطه سم جفا که از جانب یزید در خفا از مردم و تاریخ به او رسیده شد، کشته شده است؟!
📚ﺯﻳﻨﺐ ﺍﻟﻜﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ؛ ص۵۹۲
◾️نکته: همانطور که در متن آمد، تشکیک بین شهادت در اثر مصیبت یا شهادت بر اثر مسمومیت حضرت است که در هر دو صورت میتوان و شایسته است حضرت زینب سلام الله علیها را شهیده دانست.
🏴 #شهادت_حضرت_زینب (س)
✅ کانال نبض معرفت
https://eitaa.com/joinchat/2565210156Cacffe62e5c