4_5922706235567638857.mp3
1.14M
شب رفت و دوباره پیک شادی در زد
پروانه به شوق دیدن گل پر زد
تو ماه شدی ،نور تعارف کردی
خورشید به خاطر تو از ما سر زد
✍🏻 #صفيه_قومنجانی
🎼 فریبرز لاچینی
(زندگی)
🎤 #شیدا_حبیبی
@nabzeghalam
پای خورشید را
به پنجره ها میکشی
عشق به پا میشود
#صفيه_قومنجانی
#سپکو
┄═✾ℒℴνℯ✾═┄
@nabzeghalam
#سه_گانی:
دیگر نمانده بر تنمان جان!
قبرت بگو کجای بقیع است؛
بانوی بی نشان!
#صفیه_قومنجانے
@nabzeghalam
یک پنجره دل بود و صدای من خسته
سیمای غریبی که به دیوار نشسته
چشمی به تماشای تو چشمی به تمنا
مبهوت نگاه تو به این قاب شکسته
بوسیدن این پنجره ها کار دلم بود
تو حوصله کن باز شود این دل بسته
یک پنجره اعجاز منی دل گره بستم
اقا گره بگشای در این روز خجسته
اقای غریبی که به اهو نظر انداخت
ارام کند حوصله هایی که گسسته
با یاد تو ارام بگیرد دلم افسوس
یک پنجره دل ماند بر این باور خسته
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
عاشقشدن و صبوربودن، تـا کی؟
در سایه به فکر نور بودن، تا کی؟
آقا تو ببخش من زبانم تنـد است
هی منتظر ظهـور بـودن، تـا کی؟!
━━━━💠🌸💠━━━━
#امام_زمان
#صفیه_قومنجانی
@sherhaye_nab
#سه_گانی:
اکثرِ ِروزها سر ِکارم
همه ی کارت هام پر شده اند؛
از پس انداز دوستت دارم!
#صفيه_قومنجانی
جیب بابا باز هم از قبل خالی تر شده
شانه های خواهرم گویا سوالی تر شده
شب غمش را در حیاط خانه ی ما میگذاشت
ماه هم از غصه های ما هلالی تر شده
روزگار انگار سیب خنده اش از درد بود
دردهای کهنه ای که لاابالی تر شده
خستگی، دلمردگی،باران حسرت یک طرف
دستمال آرزویم،دستمالی تر شده
گوش های بسته ات را باز کن تا بشنوی
شرح احوال بدم ،حالی به حالی تر شده
زندگی پای همین بود و نبودن ها گذشت
چشمهای مادرم هم پای قالی تر شده
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
تو آنی و ما کمــتر از آن و اینیم
برخیز که در بـــــاور تو بنشینیم
شب با همه ی تیرگی اش آخر شد
ای صبح چه خوب است تو را میبینیم
#صفيه_قومنجانی
#صبحتون_بخیر❄️
@nabzeghalam
4_6039548626127029638.mp3
984.7K
تو آنی و ما کمتر از آن و اینیم
✍🏻 #صفيه_قومنجانی
🎼کیان بزرگمهری
(Endless Roads)
🎤 #شیدا_حبیبی
@nabzeghalam
مثلِ آن مردی که با سیگار خوابش میبرد
عشق هم گاه از سرِ اجبار خوابش میبرد!
کودک ِذهنِ مرا بد جور بر هم میزند
او که تنها لحظه ی دیدار خوابش میبرد
مهربانی را گمانم پشت گوش انداخته
تازگیهااا دیده ام، بیدار خوابش میبرد!
مثلِ آن کودک که در هول و ولای گریه است
تا به دستم میرسد هربار، خوابش میبرد
ساعتم را کوک کردم در هوای آشتی
قهر هم خوب است وقتی یار خوابش میبرد!
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
دل را بروی دست ِخدا بی نشان گذاشت
داغِ تورا که بر دل ِما بی نشان گذاشت
وقتی علی به قامت دیوار تکیه زد
قلبش شکست و قبر تو را بی نشان گذاشت!
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
💠💠💠
در ماتمش زمین و زمان گریه میکنند
پیر و جوان و خرد و کلان گریه میکنند
ایام ِفاطمیه همه با لباس ِحزن
با سوز و اشک و آه و فغان گریه میکنند
#صفيه_قومنجانی
⚫️
@nabzeghalam
بعد از تو شرار آه میماند و بس
شبها و نبود ماه میماند و بس
بعد از تو سکوت و ظلمت و تاریکی
یک عاشق بی پناه میماند و بس
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
چون برگ که از درخت،زود افتاده
داغت به دل ِجنگل و رود افتاده
ای دیده ببار تا نبینی که گُـلی
بین ِ در و دیـوار کـبود افتاده
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
1_1361176666.mp3
12.73M
🏴السلامعلیکِ ایتهاالصدیقةالشهیدة🏴
#آخه_غربت_چقدر😔
✨@nabzeghalam
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
چون برگ که از درخت، زود افتاده
داغـت به دلِ جنـگـل و رود افتاده
ای دیـده بـبـار تـا نبـیـنی کـه گُـلی
بیـنِ در و دیـــوار کــبـود افــتــاده
━━━━💠🌸💠━━━━
#فاطمیه 🏴
#صفیه_قومنجانی
@sherhaye_nab
اشک در چشمهای رود افتاد،آه از سینه ها فرود افتاد
اینکه بانوی آب و آیینه ،بینِ دیوار و در کبود افتاد
غم ِاز دست دادن طفل و،غمِ سنگینی نبودِ پدر
آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در
میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند
گریه دارد صبوریت خاتون ،این جماعت عجیب نامردند
روی دستانِ ماه میبردند ،مادری را که زود پر پر شد
عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد
مادری را که دخت ِخاتم بود ،بوسه بر دست و پای او کم بود
مادری را که کوثرش خواندند،سَرورِ بانوانِ عالم بود
فاطمیه دو بار احیا شد،تکیه و روضه را علم کردند
عده ای هم کنار هیئت ها،نذر دادند و چای دم کردند
مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر
کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمیکشید از سر
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
اگر تسبیح را این روزها کمتر در آوردم
به شوق پر زدن در قبله گاهت پر در آوردم
تو با عطر دعا باغِ گلِ سجاده ام گشتی
و من سجاده را هر بار زیباتر در آوردم
چه معصومانه از آهوی چشمم میروی بالا
منی که بی هوا از شانه هایت سر در آوردم
بهشت از لای انگشتان تو هربار میروید
ببین این بار هم با عشق ،انگشتر در آوردم
تو در من شعر رویاندی که من دیوانه ات باشم
چنان دیوانه ام ،دیوانی از دفتر در آوردم
شبیه دکمه ی پیراهنی هر دم در آغوشی
و من عمریست این پیراهنم را در نیاوردم!
#صفیه_قومنجانی
🆔 @nabzeghalam