آغوش بگشا...
تن وحشی گداخته ام را...
در میانه ی بازوانت...
رام کن ...
آرام کن ...
این روزها
بسان دوزخی شده ام...
که راه می رود ...
#عارف_اخوان
امروز مدینه غرق شادی شده است
جبریل در آسمان منادی شده است
روز صلوات است که خورشید دهم
بر شیعه طلوع کرد و هادی شده است
#محمدجواد_منوچهری
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم....
#قیصر_امین_پور
ای آنکه نامت در کنارِ آیهٔ قران
حک میشود بر رویِ بازوبندِ گمراهان
گفتند با خود ذکر «هادیّ المضلّین» را
با اسم تو بر نفْس غالب میشوند آسان
بیراهه را دیدند و بی رغبت گذر کردند
از عشقِ تو بستند فوراً چشم از عصیان
شوق گنهکاران به تو هر لحظه افزون شد
در سامرا دادی به آنها؛ خانه...آب و نان
شرمنده از چشمت هدایت را طلب کردند
هرگز نگفتی نه! ندارد ذره ای امکان
از شانهٔ زخمیِ مجرم ها گرفتی بار
عاصیِ خسران-دیده را نفروختی ارزان
هادی(ع) شدی تا مونس ِ گمگشته ها باشی
تا باشی از لطفت شبی پیش گدا مهمان
از سامرایِ تو صراط المستقیم رد شد
وقت اذان، کنج ضربحت باب شد درمان
نامت علی(ع) بود و نجف شد زائرت هر روز
دور سرت میگردد ایوان طلا هر آن
با جامعه خواندن گدایت هست خاطرجمع
وقتی به غم هایش دمادم میدهی پایان!
باکی ندارم از تو بسوزند شاخههام
من شعله میکشم تو ولی خوب من بخند
#المیرا_شاهان
من پر از دلتنگی ام شادی نمی آید به من
بی تو حتی خنده ای عادی نمی آید به من
هرکجا مرغ گرفتاریست همزاد من است
تا قفس باقیست آزادی نمی آید به من
من که عمری در قفس بودم چه سود از خلقتم
بار الها آدمیزادی نمی آید به من
عشق چیزی غیر غم خوردن برای من نداشت
روی خوش دیدن در این وادی نمی آید به من
ای که در ویرانی ام چشم تو بی تاثیر نیست
تا دلم با توست آبادی نمی آید به من
مثل آهویی که جنگل را هوایی کرده است
پیش من بنشین که صیادی نمی آید به من
عشق بازی رسم دیرین نیاکان من است
نشر این آیین اجدادی نمی آید به من
#علی_مقنی