eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گويند كه يار دگرى جوى و ندانند بايست كه قلب دگرى داشته باشم !
آغوش بگشا... تن وحشی گداخته ام را... در میانه ی بازوانت... رام کن ... آرام کن ... این روزها بسان دوزخی شده ام... که راه می رود ...
امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم....
ای آنکه نامت در کنارِ آیهٔ قران حک میشود بر رویِ بازوبندِ گمراهان گفتند با خود ذکر «هادیّ المضلّین» را با اسم تو بر نفْس غالب میشوند آسان بیراهه را دیدند و بی رغبت گذر کردند از عشقِ تو بستند فوراً چشم از عصیان شوق گنهکاران به تو هر لحظه افزون شد در سامرا دادی به آنها؛ خانه...آب و نان شرمنده از چشمت هدایت را طلب کردند هرگز نگفتی نه! ندارد ذره ای امکان از شانهٔ زخمیِ مجرم ها گرفتی بار عاصیِ خسران-دیده را نفروختی ارزان هادی(ع) شدی تا مونس ِ گمگشته ها باشی تا باشی از لطفت شبی پیش گدا مهمان از سامرایِ تو صراط المستقیم رد شد وقت اذان، کنج ضربحت باب شد درمان نامت علی(ع) بود و نجف شد زائرت هر روز دور سرت میگردد ایوان طلا هر آن با جامعه خواندن گدایت هست خاطرجمع وقتی به غم هایش دمادم میدهی پایان!
باکی ندارم از تو بسوزند شاخه‌هام من شعله می‌کشم تو ولی خوب من بخند
‏آرام تر ببر دل ما را شکستنی است...!
من پر از دلتنگی ام شادی نمی آید به من بی تو حتی خنده ای عادی نمی آید به من هرکجا مرغ گرفتاریست همزاد من است تا قفس باقیست آزادی نمی آید به من من که عمری در قفس بودم چه سود از خلقتم بار الها آدمیزادی نمی آید به من عشق چیزی غیر غم خوردن برای من نداشت روی خوش دیدن در این وادی نمی آید به من ای که در ویرانی ام چشم تو بی تاثیر نیست تا دلم با توست آبادی نمی آید به من مثل آهویی که جنگل را هوایی کرده است پیش من بنشین که صیادی نمی آید به من عشق بازی رسم دیرین نیاکان من است نشر این آیین اجدادی نمی آید به من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا