💓نبض عشق💓
💁♀🙋♀💁♀🙋♀💁♀🙋♀💁♀🙋♀ یک نفر هست که همیشه هوایِ بیقراری ام را دارد ، یک نفر هست که هیچوقت برایِ
ای عشـق، بیا شاد و غزلخوان برویم
دسـت تو به دسـتم به خیابان برویم
باهم ســت پاییــزه بپوشیم و سپس
هم پرســه ی هم به زیر باران برویم
#شهراد_میدری
💞 @nabzeshgh 🍁
قصدِ رفتن داری و این پا و آن پا می کنی
خوب می دانی چه داری با دلِ ما می کنی
خوب می دانی قرارِ ما از اول این نبود
با تمامِ خوبی ات بد با دلم تا می کنی
لب فرو می بندم از شِکوه، مبادا بشکند
بغضِ ابری را که در چشمم تماشا می کنی
زیرِ لب آرام می گویی "خداحافظ عزیز"
آتشی در سینه با این جمله برپا می کنی
تا نبینی اشکِ من را، سر می اندازی به زیر
از تو ممنونم که تا این حد مدارا می کنی
آسمان هم گریه اش می گیرد از "بدرود"ِ تو
می زند باران به شیشه تا که در وا می کنی
باشد اشکالی ندارد، بیخیالِ آنچه بود
بیخیالِ عشقِ پنهانی که حاشا می کنی
زندگی یعنی نمایشنامه ای با درد و آه
آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا می کنی
می رسد روزی که برمی گردی و من نیستم
جایِ من این شعر را با گریه پیدا می کنی
#شهراد_میدری
💞 @nabzeshgh 🍁
💗🍃
جهـــان، پاییــز زیبــاے مـن و تـو
خــدا، محــو تماشــاے مـن و تـو
چہ رویاییسـت روے فـرشی از برڪَ
قــدم برداشــتنهــاے مـن و تـو
#شهـراد_میدرے❣
#کرونا
#جمعه
༺҈ ⍣҈
N҈ a҈ b҈ z҈ e҈ s҈ h҈ g҈ h҈ ⍣҈
༻҈
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
💗🍃
خورشیـد شڪفتہ صبحـمان دلخـواه اسـت
عشـق از تپـش ثانیہها آڪَاه اسـت
لبخنـد بزن پنجـرهها را بڪَشا
امـروز خبـرهاے خـوشی در راه اسـت...
#شهـراد_ميدرے❣
#کرونا
#کتاب
#مطالعه
༺҈ ⍣҈
N҈ a҈ b҈ z҈ e҈ s҈ h҈ g҈ h҈ ⍣҈
༻҈
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
شب رفته و صبح، غرق مروارید است
آیینه ات آراسته از امید است
گُل داده سپیده و شکوفا شده نوردر باغ نگاهت چه قَدَر خورشید است
#شهراد_میدری
#درودصبحاولینروزآذرماهتونبخیروشادمانی
🍂🎭🍂
♥️
با #تُ بودن
آرزویی تا ابد شاید محال...
خوش به حـال هر کسی
دلتنگ و بی تابش #تُ یی...!!
#شهراد_میدری
#والپیپر
#پس_زمینه
♥️
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
C᭄ @Nabzeshgh
♡~
🌱زنی که شعر میفهمد جهانی ناب میخواهد
به تندیس ِ تنش ابریشم ِ مهتاب میخواهد
به شوق ِ دیدن ِ خوشبختیاش در قصر ِ آیینه
دلی شیدا، قدی رعنا، رخی جذاب میخواهد
هنوز آن دختر ِ شیطان و بازیگوش ِ دیروزیست
زنی که فارغ از غمها دلی شاداب میخواهد
همان زن که برای ِ پرسه های ِ خیس ِ بارانش
فروغ و شاملو و قیصر و سهراب میخواهد
سحرگاهان که پلکش را به نرمی میگشاید نور
شکوفا غنچهی ِ خورشید ِ عالمتاب میخواهد
ندارد نسبتی با شهر ِ پُر دود و ترافیکش
شمال و کلبهی ِ دنجی کنار ِ آب میخواهد
کنار ِ آب و آنسوتر کنار ِ جنگلی سرسبز
به یاد ِ بچگی بین ِ درختان تاب میخواهد
که تابش را ببندی و به روی ِ او بخندی و
بدانی عاشقی کردن کمی آداب میخواهد
که او را هُل دهی با شوق و موهایش به رقص آید
همان مو که سرانگشتی به پیچ و تاب میخواهد
شباهنگام پلکش را که برهم مینهد آرام
نه بالش، سینه ای مردانه وقت ِ خواب میخواهد
زنی اینگونه رویایی و غرق ِ شور و زیبایی
بدون ِ شک غزلهایی پر از اعجاب میخواهد
"دلم" لرزید و گفت این شعر از آن ِ که خواهد شد؟
به او گفتم زنی که گوهر ِ نایاب میخواهد
#شهراد_میدری
مانند پرنده ها رها می آیی
رقصانی و با شور و نوا می آیی
آراسته از گلی و هر صبح که شد
با عطر نسیم جانفزا می آیی
#شهراد_میدری