باز کن امشب بهشتت را، مرا از رو ببر
حلقه کن بر گردنم تا ساحل گیسو ببر
دستهایم را بگیر و رمز شب را فـاش کن
تشنگی های مرا تا چشمه ی جادو ببر
من عسل های فراوانی تدارک دیده ام
بی تعارف دست خود را داخل کندو ببر
دست خود دادی به دستم تازه دستم بو گرفت
خواستی یک شب بیا با خویش دستنبو ببر
گاهگاهی با صراحت جمله هایت را بگو
گاه جان را با اشاره ، با خم ابرو ببر
شاعری سهم شما باشد ،سزاوار شماست
دل ببر، هرشب دلی ازاین ” غزل بانو ” ببر
#فرشته_خدابنده