#دانش_سیاسی
#آنارشیسم
🔹آنارشیسم؛ جنبش و نظریهای سیاسی است که عقیده دارد مرجعیت و قدرت سیاسی در هر شکلی نالازم و ناپسند است؛ لذا خواهان برافتادن هرگونه دولت و جایگزین انجمنهای آزاد و گروههای داوطلب بهجای آن است.
🔸واژهی آنارشیسم ریشه در زبان یونانی دارد و ترکیبی از (archos) به معنی سرور، سر، رئیس و حکومت و پیشوند (an) برای منفی کردن میباشد. پس میتوان سروریستیزی یا حکومتستیزی را معادلهای مناسبی برای این واژه دانست و از لحاظ لغوی آنارشی به معنی «بیحکومتی» است.
🔹آنارشیسم در اصطلاح، جنبش و نظریهای سیاسی است که عقیده دارد مرجعیت و قدرت سیاسی در هر شکلی نالازم و ناپسند است؛ لذا خواهان برافتادن هرگونه دولت و جایگزین انجمنهای آزاد و گروههای داوطلب بهجای آن است؛
زیرا مسلک آنارشیسم حکومت را تنها، موجب مصیبتها و بدبختیهای اجتماعی و مردم میداند.
🔸ریشه نظریات آنارشیستی را در یونان باستان میتوان یافت، برخی از قرائتهای رواقیگری، شباهتهایی با اندیشههای آنارشیستی دارد. آنارشیسم در فاصلهی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۷۰م شکل گرفت و در کشورهای اسپانیا، ایتالیا، سوئیس، فرانسه، اتریش، هلند، و برخی کشورهای آمریکای لاتین رواج یافت. اصطلاح آنارشیسم را نخستینبار «پرودون» (poroudhon)، فیلسوف فرانسوی به کار برد.
«پرودون» معتقد بود که با انهدام مالکیت خصوصی و دولت، انسانها آزاد میشوند و به برابری دست مییابند؛ پس از پرودون، «باکونین» و «کروپوتکین» روسی و «کراو» فرانسوی طرح جامعهای فارغ از اجبار و زور را ریختند.
🔹آنارشیسم، ایدئولوژی سیاسی است با این اعتقاد بنیادی که دولت باید برافتد و جامعه با شیوهای داوطلبانه، بیتوسل به زور و قدرتی سرکوبگر سازمان یابد؛ چرا که آنها اعتقاد دارند دولت شیطانی است، زیرا بهعنوان منبعی از اقتدار قهری، اجباری و مطلق و نفیکننده اصول آزادی و برابری و نیز استقلال شخصی نامحدود است که در کانون تفکر آنارشیستی قرار دارد. از اینرو، دولت و نهادهای حکومتی و قانون همگی فاسد و فسادکننده هستند.
🔸آنارشیستها بر خلاف هواداران هگل که دولت را به مرتبه الوهیت برکشیدند و آزادی را تنها در اطاعت مطلق از قدرت دولت یافتند، نسبت به نهاد دولت و قدرت دولتی بدبین بوده و هرگونه موسسه مبتنی بر زور و اجبار را عامل تباهی زندگی اخلاقی و اجتماعی انسان قلمداد کردهاند.
🔹 و بر خلاف آنچه معروف است، آشوبخواه یا «هرج و مرجطلب» نیستند و جامعهای بیسامان نمیخواهند، بلکه به نظامی میاندیشیدند که بر اثر همکاری آزادانه پدید آمده باشد که بهترین شکل آن، از نظر آنها ایجاد گروههای خودگردان است. زیرا آنارشیستها انسان را بالذات اجتماعی میانگارندو دولتهای فعلی را به این جهت که تجسم زور و سلطه هستند، محکوم میکنند، اما به هر حال نهاد حکومت در جوامع بشری را مقید میدانند؛ ولی حکومت مورد نظر آنها باید مطلقا داوطلبانه و فاقد هرگونه قدرت کاربرد زور و سلطه بر علیه شهروندان باشد در واقع آنها اعتقاد عمیقی به نظم طبیعی و هماهنگی اجتماعی ذاتی دارند. به کلام دیگر حکومت از نظر آنها راه حلّی برای مشکل نظم نیست بلکه خود، علت این مشکل است.
🔸 آنان در حمایت از این موضع (خود وجود دولت علت مشکل است) دو ادعای کلی مطرح میکنند: نخست، کسانی که ادارهی بخشهای گوناگون دولت را بر عهده دارند (یعنی سیاستمداران، کارکنان دولت، قضات، ماموران انتظامی،) در مجموع طبقهی حاکمی را تشکیل میدهند که منافع خود را میجویند و بقیهی جامعه بهویژه طبقهی کارگر را استثمار میکنند، دوم، تا جایی هم که دولت میکوشد که منافع عمومی و اجتماعی را تامین کند، وسایلی که در اختیار دارد – قوانین و رهنمودهای صادرشده از مرکز و اجبارا تحمیلشده- برای نیل به چنین هدفی کافی و موثر نیستند. به عقیده آنارشیستها، جامعهها موجوداتی فوقالعاده پیچیدهاند، و سازمانشان باید زیر و رو گردد و به نیازهای گوناگون افراد و مناطق توجه کامل شود.
🔹به نظر آنها افراد سرکش را میتوان در معرض فشار افکار عمومی قرار داد و یا از جامعه اخراج کرد ولی اعمال زور بیش از این مجاز نیست. همانطور که گفته شد آنارشیستها اعتقاد دارند که انسان ذاتا پاک و جامعهپذیر است، لیکن سلطه و استیلای دولتی وی را فاسد و هنجارگریز میسازد. به نظر آنان از میان برداشتن دولت مبتنی بر زور و سلطه، جنایت را کاهش میدهد، دولت خود، با راهانداختن جنگها بدترین تبهکاریها را مرتکب میشود.
🔸آنارشیسم طیفی از نگاه های مختلف را در بر می گیرد از جریانات افراطی تا معتدل و...
و منتقد سرسخت دموکراسی غربی نیز هستند که منجر به دولت_ملت ها کنونی شده است.
#نبض_قلم👈#عضوشوید
@nabzqalam