📃 مجله نایت
صبح
بویِ زندگی
بویِ راستگویی
بویِ دوست داشتن و
بویِ عشق و مهربانی میدهد...
الهی
روزگارتون مثلِ صبح
سرشار از عطرِ خوشِ زندگی باشد...
#ماهسو
@night_mag
📃 مجله نایت
«خوشحالم که گاهی به تو فکر میکنم و خاطرات مشترکی با تو دارم، حتی اگر غبار زمانه، خیلی چیزها را محو کردهباشد و پلِ ارتباطیِ میان ما، کاملا ویران شده باشد و من و تو هیچ نقطهی اشتراکی باهم نداشتهباشیم و مسیرمان تا ابدیت از هم جدا باشد. خوشحالم که انسان آگاهی مثل تو را شناختهام و خوشحالم که ممکن است تو هم گاهی با دیدن چشمهای کسی یا شنیدن صدای کسی یا مواجهه با بلندپروازیها و دیوانگیها و لبخندهای کودکانهی کسی، به یاد من بیفتی و لبخند بزنی...»
#ماهسو
@night_mag
📃 مجله نایت
گفت : زندگی مثلِ نخ کردن سوزن
یه وقتایی بلد نیستی
چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد
خوب کار میکنه که همون بار اول
سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پختهتر میشی،
هر چی بیشتر یاد میگیری
چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی،
چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن.
گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی
برسه که هم بلد باشی بدوزی،
هم چشات اونقد سو داشته باشن
که سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا، میشه، خوبم میشه
اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست،
وقتی که هم بلدی بدوزی،
هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی
نه نخ داری، نه سوزن ...
#ماهسو
@night_mag
📃 مجله نایت
سال که به اینجا رسید و اسفند که از نیمه گذشت، باید فقط رها بود و سرخوش بود و عطر بهار را تا عمق جان بویید و به روزهای خوب فکر کرد.
اسفند که از نیمه گذشت و بانوی بهار که نزدیکتر شد، باید خود را تکاند از تمام غصههای دنیا و باید خود را رساند تا لبهی مرزهای خوشخیالی و باید ذهن خود را به خاطرات خوب پیوند زد...
اواخر اسفند که رسید، به یاد بیاور شکوفههای در انتظار شکوفیدن را و بادهای دلنواز بهار را و حال و هوای در آستانهی تغییر را...
بوی بهار را حس میکنی؟ نو شو! به حرمت سبزینگی برگ، فکرهای خاکستری و کدورتهای کهنه و در دل مانده را به بادهای سرکش و طغیانگر بهار بسپار و همگام با شکوفهها، شکوفا شو و همنفس با بلبلان و گنجشکهای شادمان، به روزهای خوب فکر کن.
امیدوار باش که شب برود و روز بیاید و تاریکی جایش را به روشنایی بدهد و تمام سیاهها سفید شوند.
امیدوار باش که اینبار که بهار شد، همه چیز درست خواهد شد...
امیدوار باش، حتی اگر قرار است فقط دل خوش کنی و امیدوار باشی...
امیدوار باش...
#ماهسو
@night_mag
📃 مجله نایت
«خوشحالم که گاهی به تو فکر میکنم و خاطرات مشترکی با تو دارم، حتی اگر غبار زمانه، خیلی چیزها را محو کردهباشد و پلِ ارتباطیِ میان ما، کاملا ویران شده باشد و من و تو هیچ نقطهی اشتراکی باهم نداشتهباشیم و مسیرمان تا ابدیت از هم جدا باشد. خوشحالم که انسان آگاهی مثل تو را شناختهام و خوشحالم که ممکن است تو هم گاهی با دیدن چشمهای کسی یا شنیدن صدای کسی یا مواجهه با بلندپروازیها و دیوانگیها و لبخندهای کودکانهی کسی، به یاد من بیفتی و لبخند بزنی...»
#ماهسو
@night_mag
زيباترين حسِ سجده اين است که در گوش
زمين پچ پچ ميکنى اما در آسمان صداى
تو را مي شنوند.
وقتی بهترین ها را برای دیگران می خواهید
افکارتان بکر است و زلال
در کلام آسمانی آمده:
دعا قضا را برمی گرداند، هرچند آن را
محکم کرده باشند !
به همین سادگی...
کمترین مهربانی این است
که برای هم دعا کنیم...
#ماهسو
@ManYekZanam
📃 مجله نایت
گفت : زندگی مثلِ نخ کردن سوزن
یه وقتایی بلد نیستی
چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد
خوب کار میکنه که همون بار اول
سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پختهتر میشی،
هر چی بیشتر یاد میگیری
چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی،
چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن.
گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی
برسه که هم بلد باشی بدوزی،
هم چشات اونقد سو داشته باشن
که سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا، میشه، خوبم میشه
اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست،
وقتی که هم بلدی بدوزی،
هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی
نه نخ داری، نه سوزن ...
#ماهسو
@night_mag
میخواستم باب سلیقه ی او باشم ...
جوری شدم که او دوست داشت ،
تمامم را طبقِ میل او تغییر دادم ...
و او رفت ...
به همین سادگی که می نویسم و می خوانید !
من ماندم و
آدمی عجیب ؛
که سلیقه ی هیچ بنی بشری نیست !
شما را جان عزیزتان ؛
برای هیچ کس ،خودتان را تغییر ندهید !
سلیقه ای هم اگر باشد ، لااقل باب سلیقه ی خودتان عوض شوید ،
که اگر دنیا هم شما را نخواست ،
یک نفر برایتان بمانَد ،
کسی آن طرف آینه ، که شما را ببیند و جانش در برود !
باب سلیقه ی هیچ کس نباشید ...
آدم ها ماندن بلد نیستند ...
زود می روند !!!
#ماهسو
@khanooma
📃 مجله نایت
«خوشحالم که گاهی به تو فکر میکنم و خاطرات مشترکی با تو دارم، حتی اگر غبار زمانه، خیلی چیزها را محو کردهباشد و پلِ ارتباطیِ میان ما، کاملا ویران شده باشد و من و تو هیچ نقطهی اشتراکی باهم نداشتهباشیم و مسیرمان تا ابدیت از هم جدا باشد. خوشحالم که انسان آگاهی مثل تو را شناختهام و خوشحالم که ممکن است تو هم گاهی با دیدن چشمهای کسی یا شنیدن صدای کسی یا مواجهه با بلندپروازیها و دیوانگیها و لبخندهای کودکانهی کسی، به یاد من بیفتی و لبخند بزنی...»
#ماهسو
@night_mag
📃 مجله نایت
گفت : زندگی مثلِ نخ کردن سوزن
یه وقتایی بلد نیستی
چیزی رو بدوزی، ولی چشمات انقد
خوب کار میکنه که همون بار اول
سوزن رو نخ میکنی،
اما هر چی پختهتر میشی،
هر چی بیشتر یاد میگیری
چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی،
چجوری زندگی کنی،
تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن.
گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی
برسه که هم بلد باشی بدوزی،
هم چشات اونقد سو داشته باشن
که سوزن رو نخ کنی؟
گفت: چرا، میشه، خوبم میشه
اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه.
گفتم چطور مگه؟
گفت : آخه مشکل اینجاست،
وقتی که هم بلدی بدوزی،
هم چشات سو داره،
تازه اون موقع میفهمی
نه نخ داری، نه سوزن ...
#ماهسو
@night_mag
من از دار دنیا فقط یک نفر را میخواهم
یک نفر از جنس دیوانگی...
یک نفر را میخواهم با حس ناب آرامشش که ساحل طوفانی دلم را آرام کند
یک نفر را میخواهم که بشود با او دیوانه بود و خندید
که به رویاهایم گوش دهد، حرف دلم را بفهمد و چشمانم را بخواند
یک نفر را که درحصار بازوانش حبس شوم!
یک نفر را میخواهم شب هایی که بیخوابی به سرمان زد برویم و خیابان های افسرده ی شهر را با صدای خنده هایمان بیدارکنیم.
یک نفر را میخواهم که با او تا ته دنیا رفت
از تمام آدم های دنیا، فقط یک نفر را میخواهم...
#ماهسو
@khanooma
خیانت، مثلِ سوختگیِ پشتِ دست است؛
خوب میشود، پوستِ تازه در میآید، رنگ و شمایلش امّا هیچوقت مثلِ قبل نمیشود، همیشه هم جلوی چشم است، هر وقت نگاهت بهش بیفتد، آرام دست را پشتورو میکنی یا میبری زیرِ میز.
اگر هم ازت بپرسند، مجبوری لبخند بزنی و بگویی چسبیده به لبهی داغِ فِر یا آبجوش روی آن ریخته.
#ماهسو
@zane_emrozi