eitaa logo
کافه نادری
25.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
0 فایل
ادمین : @RMnight تبادل نداریم فقط تبلیغات پذیرفته می شود ‌ ‌تعرفه #تبلیغات در کانال های گروه نایت 👇 https://eitaa.com/joinchat/3386114275C3c1618bf96 ‌‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
ما حواسمان نبود! آدم‌هایی که با نشاط و قوی به نظر می‌رسند و شکایتی نمی‌کنند از همه‌ی ما، خسته‌تر و بی پناه‌ترند! آدم‌هایی که بی توقع و افراطی، محبت می‌کنند و هوای دیگران را دارند بیشتر از بقیه محتاج حمایت و محبت‌اند! آدم‌هایی که در کمال انسانیت و عشق، گوش شنوای دردهای دیگرانند، بیشتر از همه دردهای ناگفته دارند و آدم هایی که محکم‌اند و همه‌مان تصور می‌کنیم به هیچ کس نیازی ندارند، از همه ی ما تنهاترند... کاش دنیا کمی عادلانه بود‌...! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
پروردگارا! تو را شکر برای تمام درهایی که زدم و به صلاحم نبود و باز نشد، تو را شکر برای تمام راه‌هایی که رفتم و به صلاحم نبود و نرسیدم، تو را شکر برای آدم‌هایی که مناسبِ من نبودند و از دست دادم، تو را شکر برای هرچیزی که خواستم، بی آنکه بدانم در آن برای من شری هست و نیافتم... بخواه برای من مسیرها ‌و آدم‌ها و مقصدهایی سراسر خیر... بخواه برای من که مسیرهایی را نروم که ناگزیر شوم با قلبی شکسته و جانی زخم‌خورده از آن‌ها بازگردم. بخواه برای من که بااشتیاق بروم و با اشتیاق برسم و تا همیشه شکرگزار تو باشم... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
به شادیِ عمیقی نیاز داریم؛ - یک صبح سرد زمستانی از خواب بیدار شویم، پشت پنجره سفید باشد، همان‌موقع یکی فریاد بزند، آخ جون مدرسه‌ها تعطیله، بریم برف‌بازی! - دو هفته مانده به عید مدارس را تعطیل کنند، پیک شادی به دست و خوشحال، دست هم را بگیریم و به خانه برگردیم. - یک عصر خنک پاییز، کل تکالیف فردامان را مرتب و درست نوشته‌باشیم، برویم دنبال بچه‌ی همسایه که "من مشق‌هام را نوشتم، بریم بازی؟" - یکی از بچه‌های کلاس با ذوق خبر بیاورد که معلم گفته درس نمی‌دم، امروز به‌جای ریاضی، ورزش دارید. - اواخر شهریور باشد، بابا با یک پلاستیک پر از دفتر و کتاب و جلد و لوازم‌التحریر و کیف از راه برسد و بوی تازگی پاک‌کن و کتاب‌ها بپیچد توی اتاق. - گرسنه و خسته از مدرسه برگردیم خانه، در را باز کنیم و ببینیم مامان سفره را تازه پهن کرده و بوی خوشِ قرمه‌سبزی، بزاقمان را تحریک کند به ترشح. - تولدت باشد، شمع‌ها روی کیکی که مامان برایت پخته چشمک بزنند، چشمانت را ببندی و قبل از فوت کردنشان، کلی آرزوهای خوب کنی. - تمام مدرسه صف کشیده‌اند توی حیاط، همه جا تزئین شده، مدیر مدرسه میکروفن را به دست گرفته تا اسامی شاگردهای اول تا سوم را اعلام کند، تو با ذوق، قند توی دلت آب کنی و حواست به جوایز کادوپیچ شده باشد و فکر کنی کدامشان برای توست و توی آن چه می‌تواند باشد! - تابستان، خانه‌ی مادربزرگ، همه‌ی اهل فامیل جمع و فضا برای خواب کم باشد، رختخواب بچه‌ها را توی ایوان پهن کنند، شب با کلی داستان و حرف و خنده‌ی دسته جمعی بخوابی و در گرگ و میش صبح و با نسیم آرام و هیاهوی گنجشک‌ها در حالی که پتو از روت کنار افتاده و سردت شده بیدار شوی. - بروی روی پشت بام، مامان چند سینی لواشک درست کرده‌باشد، یکی‌ش را برداری و دور از چشم همه، پشت یکی از دیوارها، همه‌اش را تنهایی بخوری. - قلکت را بشکنی و با پولش عروسک یا توپ یا دوچرخه‌ای که دوست داشتی را بخری، بگذاریش جلوت و هی نگاش کنی. - مدرسه‌ها تعطیل شده، با لباسی که خلاف قانون مدرسه بوده بروی کارنامه‌ات را بگیری و در نهایت شادی و شعف، تا خانه را لی‌لی کنان و با ذوقِ تعطیلات تابستانه بدوی. - توی کلاس، کلافه و خسته وسط نیمکت، روبروی معلمِ در حال تدریس نشسته‌ای، از پنجره مامانت را ببینی که دارد با مدیر مدرسه حرف می‌زند، بعد از چند دقیقه درب کلاس باز شود و بگویند "فلانی وسایلت را جمع کن، مادرت آمده دنبالت" و بفهمی اجازه‌ات را برای یک مسافرت چند روزه‌ گرفته... دلمان یک شادیِ معمولی، حقیقی، اما عمیق می‌خواهد. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن. به هر شکلی که می‌شود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر. کسی را پیدا کن که پایه‌ی دیوانگی‌هات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوت‌ها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکده‌های خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند. دنیا به قدر کافی، آدمِ بی‌ذوق دارد، دنبال کسی باش که ذوق داشته‌باشد و حضور و حرف‌هاش، تو را جانی دوباره ببخشد و ترغیب کند به زیستن. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
ادامه بده. اگر خسته شدی، مردد بودی یا احساس خوشایندی نداشتی، به فردا موکول کن، اما ادامه بده... ادامه، از یک ذره، جهانی عظیم برپا کرد، ادامه، از یک پسرک سرکش، انیشتین و از یک قطره، دریایی عمیق و با شکوه ساخت. محکم باش و ادامه بده، قطعا چند سال بعد بابت اینکه جا نزدی و خودت را به جریان عادیِ زندگی نسپردی و جسورانه تلاش کردی، از خودت قدردانی خواهی‌کرد. همان زمان که رویاهای امروزت را نفس می‌کشی و رویاهای بزرگ‌تری را در ذهن و جانت می‌پرورانی. همان زمان که انسانی رشدیافته و شایسته‌ی تحسین هستی. همان زمان که به اطرافت نگاه می‌کنی و می‌بینی که دلایل بی‌شماری برای خوشحالی و لبخند داری ادامه بده... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
آدم ها را لبریز نکنیم ! همیشه نمی شود نادیده گرفت ! آستانه ی تحملِ هرکس ، اندازه ای دارد ! هر آدمی از یک جایی به بعد ، خسته می شود ، از خوب بودن ، دست می کشد ، قسمت هایِ آزار دهنده ی زندگی اش را جدا می کند و برایِ همیشه دور می ریزد ! با خود خواهی و غرورهایِ بی جا ، صبرِ آدم ها را لبریز نکنیم ! یک بار برایِ همیشه بفهمیم ؛ تمامِ جهان موظف نیست بابِ میل و اراده ی ما رفتار کند ... آدم هایِ این روزگار به قدری فکر و مشغله دارند که حوصله ندارند پایِ حرف و برداشت هایِ اشتباهِ ما بنشینند ، حوصله ندارند خودشان را با اخلاق و طرز تفکرِ تعمیم نیافته ی ما عوض کنند ، حوصله ندارند حرف هایِ بی فایده و تکراری بشنوند ! کاری به کارِ آدم ها نداشته باشیم ! آدم ها ، سرشان به کارِ خودشان گرم است ، آدم ها دل و دماغِ سابق را ندارند ... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
یک نفر هست که جز حال خوب من، هیچ‌چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. بی‌هوا از راه می‌رسد و یک‌تنه مقابل سپاه دردها می‌ایستد و با تمام توانش ابر اندوه و ماتم جهانم را پس می‌زند. یک نفر هست که برایش اهمیت دارم و برای تماشای لبخندهای دوباره‌ی من هرکار می‌کند. یک نفر هست که حضورش جهانم را پرنورتر کرده و از هر فاصله‌ای، نزدیک‌ترین آدم دنیای من است. یک نفر هست که بالا و پایین و اندوه و شادی دنیای بلاتکلیف من برایش فرق چندانی ندارد و هرجور که باشم او مرا مثل روزهای اول و با همان تصورات نخستین دوست دارد. یک نفر هست هنوز که در سخت‌ترین شرایط و اوضاع ممکن هم می‌توان به‌ حضورش امیدوار بود و به اشتیاق چشم‌های روشن و وجود نازنین او لبخند زد و به ادامه‌ی دنیا و بقای خوبی‌ها امید داشت... یک‌نفر هست هنوز که من به یمن حضورش از جهان فاصله نگیرم و از معاشرت گهگاهم با آدم‌ها ناامید نباشم. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
یک‌جایی خواندم: "کاش رزق آدمی در سفر کردن بود" و عجیب به آن فکر کردم و عجیب آن را دوست داشتم. واقعا کاش می‌شد سفر کرد و از هر لحظه‌ی زیستن لذت برد و جای جای جهان را دید و نگران امرار معاش هم نبود! کاش می‌شد هرچه دورتر شد و به مکان‌های ندیده و شهرهای نرفته سفر کرد و آدم‌های غریبه‌ی بیشتری را دید و به خانه‌های فرسوده‌ی بیشتری نگاه کرد و داستان‌های شگفت‌انگیز بیشتری شنید و دائما شگفت‌زده بود. کاش می‌شد هیچ‌جایی نماند و همیشه بار سفر را بست و از همه جا بیرون زد و با همه‌کس وداع کرد و به هیچ چیز و هیچ‌کس و هیچ‌جایی تعلق نداشت! واقعا کاش رزق و روزی آدمی در سفر کردن و نماندن و دائما کوچ کردن بود. رنج است که آدمی دوست داشته‌باشد که برود و سفر کند و دور شود اما نشود و آنقدر ریشه دوانده‌باشد تمام این سال‌ها و آنقدر این‌سال‌ها ریشه دوانده‌باشند در او که هربار که قصد رفتن کرد، به جایی و کسی و مسئولیتی گیر کند... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
به زندگی‌ات برس! بی‌خیالِ کی چی گفت‌ها و کی چه‌کار کردها و کی کدام قله را فتح‌کردها... بی‌خیالِ غصه‌ها، رنج‌ها و اندوه‌ها، بی‌خیالِ مشکلاتی که هرچه بیشتر به‌ آن‌ها بپردازی، پررنگ‌تر می‌شوند. به زندگی‌ات بپرداز و به آدم‌های خوبِ جهانت و به کارهای کوچک و ارزشمندی که از عهده‌شان بر میایی. غصه چرا؟ مقایسه چرا؟ حس بی‌کفایتی چرا؟ اگر رئیس یا مدیر خوبی نیستی، کارمند نمونه‌ای باش، اگر کارمند خوبی نیستی، در شغل آزاد خودت خوب باش و اگر تمام این‌ها نیستی، مادر یا پدر خوبی باش که جهان درست از همین نقطه‌ای که تو ایستاده‌ای آغاز می‌شود. قیاس، خطای محض است. هرکسی ماجرای خودش را دارد و در ماجرای خودش رنج و رسالت و آسیب خودش را. به زندگی‌ات برس و آرام باش و فراموش نکن که اگر سقف کوچک‌تری داری، زحمت و آسیب کمتری خواهی‌داشت و اگر سقفی وسیع‌تر، مسئولیت و آسیبی بیشتر و عدالت دنیا درست در همین‌جاست. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
دیگر نمی‌خواهم غصه بخورم. هرچیز شده، باید می‌شده و هرچیز نشده، نباید می‌شده، می‌خواهم بعد از این زیاد فکر نکنم و زیاد دقیق نباشم و زیاد توجه نکنم... می‌خواهم آرام باشم؛ مگر چقدر زنده می‌مانم که تمام عمرم به فکر و خیال بگذرد؟! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
مامانِ عزیز! می‌دانم گاهی شب‌ها تا صبح بیدار ماندی، به صورت کوچولوی فرزندت زل زدی، چشم‌هات پر از اشک شد و خودت را نبخشیدی که چرا در طول روز بی‌حوصله بودی و از کوره در رفتی و صدایت را روی او بلند کردی، چرا با او بازی نکردی، برایش به قدر کافی وقت نگذاشتی و با دنیای کودکانه‌ی او همراه نشدی. می‌دانم گاهی مخفیانه به خودت قول دادی این‌بار صبورتر و با حوصله‌تر و آرام‌تر باشی اما با وجود مشغله‌های زندگی و بازیگوشی‌های او نتوانستی به عهد خودت پایبند باشی. می‌دانم چقدر دوستش داری و چقدر بیشتر از هرکسی به صلاح و سلامت روان و آینده‌ی او فکر می‌کنی. مامانِ عزیز! همه می‌دانند چه سخت است زن بودن، مادر بودن و از یک بچه‌ی کوچکِ در مسیر تجربه و رشد نگهداری کردن. مهم نیست چند بار از مسیر خارج شدی، مهم مسیر ارزشمندی‌ست که داری با عشق طی می‌کنی. برای تمام مادران پیش می‌آید گاهی خسته‌، بی‌حوصله و دلگیر باشند. گاهی کم‌طاقت شوند و جوری که باید با کودکشان رفتار نکنند. برای همه پیش می‌آید گاهی با لحنی تند با فرزندشان حرف بزنند و قلب کوچک او را برنجانند. اما اشکالی ندارد، همین که داری تلاشت را می‌کنی مادر خوبی باشی، همین که می‌فهمی کجای راه را اشتباه رفته‌ای و سعی بر اصلاح آن داری، همین که تمام تلاشت را می‌کنی روان فرزندت را سالم نگه داری، قسمتِ مهمِ ماجرا را درست رفته‌ای. بابت آن بخش کوچک خاکستری به خودت حق بده. زندگی گاهی واقعا سخت می‌گیرد و تو حق داری با وجود مسئولیت‌های سنگینی که داری؛ گاهی نتوانی کاملا سنجیده و درست رفتار کنی. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
اگر دیروز یا همین چند ساعت قبل در حد فروپاشی کامل بودیم و امروز و همین حالا لبخند به لب داریم، چشم‌هامان برق می‌زند و آماده‌ی ادامه دادن و زیستنی پر شور هستیم؛؛؛ حتما در خلوتمان با سختی، خویش را ترمیم کرده‌ایم، روی زخم‌های باز و عمیقمان مرهم گذاشته‌ایم، بهبود یافته‌ایم و بازگشته‌ایم... پشت هر انسان بلندپرواز و ادامه دهنده‌ای، کوهی از شکست خوردن‌ها، از هم پاشیدن‌ها، دوباره پیوند خوردن‌ها و به میدانِ پیکار بازگشتن‌هاست. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
زندگی دقیقا از همان‌جایی سخت می‌شود که روی تک تک جزئیاتِ مراودات و آدم‌ها دقیق می‌شوی، تمام حرف‌ها و رفتارها را تحلیل می‌کنی و پشت تمام نگاه‌ها دنبال معنا می‌گردی. نه این‌که همیشه اشتباه کنی! در جهان عده‌ی کمی هم هستند که اتفاقا می‌فهمند، زیاد هم می‌فهمند و زیاد هم اهمیت می‌دهند، اما همین اهمیت دادنِ زیاد و همین فهمیدنِ زیاد، فرصت زیستن را از آنان می‌گیرد و نابودشان می‌کند. گاهی آدم به عمق می‌رود، آنقدر که دیگر نفسی برای بازگشت ندارد. باید محتاط بود و به نیمه‌های راه نرسیده، بازگشت و روی عمق مسائل و آدم‌ها آنقدرها دقیق نبود. همان بودن و ماندن روی سطح، کفایت می‌کند... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
دلم برای آدم های تنها می سوزد ... آن دسته آدم هایی که برای خودشان آنقدر ارزش قائلند که هرکسی را لایقِ همنشینی نمی دانند ... همان هایی که حریمشان ، حرمت دارد ... دلم برای بغض هایِ بی مخاطبشان می گیرد ... دلم برای لبخند و شیطنت های تبعید شده شان می سوزد ... این آدم ها اشتباه نکرده اند ... لیاقتشان هم تنهایی نیست ... ! ما گناهکاریم ... نباید جوری می شدیم که تنهایی را به حضورِ ما ترجیح دهند ... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
- برای رسیدن به آرامش در زندگی چه کنیم؟ + هرجا زورمان نرسید و به قدر کفایت تلاش کردیم و نشد، می‌گوییم "به درک" ، مسیرمان را کج می‌کنیم و به زندگی‌مان ادامه می‌دهیم. واقعا اینهمه فکر کردن و اینهمه حرص خوردن و اینهمه دویدن و فراتر از مرز توان، جنگیدن چه فایده دارد وقتی خیالت تخت نیست و آرامش نداری؟ حالا گیریم که به هزار مصیبت و اصرار، رسیدی! تکلیف آن‌همه لحظاتی که به اضطراب و اندوه گذشت چیست؟ وقتی می‌شد آرام‌تر قدم برداری و دیرتر برسی و تمام طول مسیر، حالت خوب باشد؟ وقتی می‌شد از تمام مسیر لذت ببری، نه فقط از مقصدی که احتمالا به آن می‌رسی و همه چیز را به خاطر آن به تعویق انداخته‌ای! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
و من همیشه خودم بودم. گاهی غمگینِ غمگین، گاهی شادِ شاد. گاهی در مسیر تکامل، گاهی در مسیر سقوط. من همیشه خودم بودم و هیچ زمانی نقاب نزدم و هیچ زمانی تظاهر به کسی که نبوده‌ام، نکردم، چون خودم را دوست داشتم، من خودم را همین‌گونه که بوده‌ام دوست داشتم، حتی با وجود نقص‌ها و ضعف‌ها و شیطنت‌های ذاتی‌ام. و درد دقیقا همین بود. درد این بود که آدم‌ها ترجیح می‌دهند همیشه شاد و بی‌نقص و قوی باشی، حتی اگر وانمود می‌کنی... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
یک نفر هست که جز حال خوب من، هیچ‌چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. بی‌هوا از راه می‌رسد و یک‌تنه مقابل سپاه دردها می‌ایستد و با تمام توانش ابر اندوه و ماتم جهانم را پس می‌زند. یک نفر هست که برایش اهمیت دارم و برای تماشای لبخندهای دوباره‌ی من هرکار می‌کند. یک نفر هست که حضورش جهانم را پرنورتر کرده و از هر فاصله‌ای، نزدیک‌ترین آدم دنیای من است. یک نفر هست که بالا و پایین و اندوه و شادی دنیای بلاتکلیف من برایش فرق چندانی ندارد و هرجور که باشم او مرا مثل روزهای اول و با همان تصورات نخستین دوست دارد. یک نفر هست هنوز که در سخت‌ترین شرایط و اوضاع ممکن هم می‌توان به‌ حضورش امیدوار بود و به اشتیاق چشم‌های روشن و وجود نازنین او لبخند زد و به ادامه‌ی دنیا و بقای خوبی‌ها امید داشت... یک‌نفر هست هنوز که من به یمن حضورش از جهان فاصله نگیرم و از معاشرت گهگاهم با آدم‌ها ناامید نباشم. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
خوشحال شو! حتی با یک شاخه گل، با یک قدردانیِ کوچک، با یک محبت ساده، یک آغوش، یک "مواظب خودت باش"، یک "سرد است، لباس گرم بپوش" ، یک "نگرانت هستم"، یک"خوبی؟" اینکه به کم شاد نشوی، بزرگترین ایرادی‌ست که می‌توانی داشته باشی. بیشترین چیزی که تو را از احساس خوشبختی و آرامش، محروم کند و باعث شود که تو هیچ زمانی عمیقا احساس زنده بودن نکنی. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
به خودت بیا ... لیاقتِ تو بیشتر از این هاست که توقف کنی و خودت را برای افرادِ حقیری که تو را بی بهانه قضاوت می کنند توضیح دهی.. اینها اگر قرار بود بفهمند که قضاوت نمی کردند!! هیچ کس به اندازه ی خودت به مسائل و دغدغه هایت اِشراف ندارد.. این تو هستی که باید درست را از نادرست تشخیص بدهی و گام برداری... منطق هم همین را میگوید؛ این که در زندگیِ هرکسی ، تصمیم گیرنده و قاضی ، خودش است و خدایش... ، "نه مردم" ! قضاوتت که کردند ، خودت را به نشنیدن بزن و با بیخیالیِ تمام ، راهت را ادامه بده ، کاری که تمامِ انسانهای موفقِ تاریخ کرده اند!! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
پرنده‌ای‌ام که نمی‌پرد پلنگی‌ام که نمی‌درد تفنگی‌ام که نمی‌زند نهنگی‌ام که آشیانه‌ی امن ماهی‌ها شده. حالم چگونه است؟ خسته غمگین اما امیدوار ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
هر چقدر ساده تر بهتر، اینکه بخواهی شبیه تمام آن آدمایی شوی که حتی لبخند هایشان ساختگی‌ست و سعی می‌کنند طوری با دقت لبخند بزنند که مبادا زیبایی‌شان زیر سوال برود را دوست ندارم، همین لبخندهای ساده و از سر شوق تو قلب من را می‌لرزاند. باور کن می‌لرزاند... اینکه ذوقَت را از دیدن گُل‌های وحشی پنهان نمی‌کنی، با دیدن پروانه‌های کوچک بنفش چشمانت برق می‌زنند و وقتی باران می‌بارد می‌توانی ریز ریز برای خودَت آواز بخوانی و عاشق چای لیوانی هستی، اینکه می‌توان با تو ساعت‌ها به آسمان شب خیره شد و از داستان عاشقانه‌ی ستاره‌ها گفت و مطمئن بود تو انسان را دیوانه نمی‌خوانی و آنقدر حس و حال بودنت خوب است که خانه با وجود تو چیزی از بهشت کم ندارد... همه‌ی این‌ها آرامش بخش ترین اتفاقات دنیا هستند، باور کن اینکه بتوانی کنار کسی که دوستش داری بی هیچ تردید "خودَت باشی" بی‌مانند ترین حسِ دنیاست، می‌دانی که چه می‌گویم؟! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
تلاش می‌کنی تلاش می‌کنی تلاش می‌کنی می‌جنگی می‌جنگی می‌جنگی دوام می‌آوری دوام می‌آوری دوام می‌آوری ولی از یک جایی به بعد، دلت یک نتیجه‌ی خوشایند قشنگ می‌خواهد دلت می‌خواهد بعد از مدت‌ها دویدن، نفسی بکشی دلت می‌خواهد زندگی کنی و لذتی ببری و خیلی هم اهمیت ندهی دقیقا الآن کجای مسیر قرار داری و چقدر مانده تا به مقصد برسی.... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن. به هر شکلی که می‌شود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر. کسی را پیدا کن که پایه‌ی دیوانگی‌هات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوت‌ها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکده‌های خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند. دنیا به قدر کافی، آدمِ بی‌ذوق دارد، دنبال کسی باش که ذوق داشته‌باشد و حضور و حرف‌هاش، تو را جانی دوباره ببخشد و ترغیب کند به زیستن. ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
- برای رسیدن به آرامش در زندگی چه کنیم؟ + هرجا زورمان نرسید و به قدر کفایت تلاش کردیم و نشد، می‌گوییم "به درک" ، مسیرمان را کج می‌کنیم و به زندگی‌مان ادامه می‌دهیم. واقعا اینهمه فکر کردن و اینهمه حرص خوردن و اینهمه دویدن و فراتر از مرز توان، جنگیدن چه فایده دارد وقتی خیالت تخت نیست و آرامش نداری؟ حالا گیریم که به هزار مصیبت و اصرار، رسیدی! تکلیف آن‌همه لحظاتی که به اضطراب و اندوه گذشت چیست؟ وقتی می‌شد آرام‌تر قدم برداری و دیرتر برسی و تمام طول مسیر، حالت خوب باشد؟ وقتی می‌شد از تمام مسیر لذت ببری، نه فقط از مقصدی که احتمالا به آن می‌رسی و همه چیز را به خاطر آن به تعویق انداخته‌ای! ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
یک روزهایی آرام‌تری. آرام می‌نشینی روی مبل و به صدای ملایم پیانو گوش می‌کنی، آرام پلک می‌زنی، آرام راه می‌روی، آرام با تمام قضایا برخورد می‌کنی و آرام به مشغله‌‌های کوچک و معمولی‌ات می‌رسی. یک روزهایی انگار سهمت را هرچند اندک، از جهان برداشته‌باشی و نخواهی تلاش بیشتری کنی، نخواهی بیشتر به دست بیاوری و نخواهی به جایگاه‌های بلندتری برسی. یک روزهایی انگار دست کشیده‌ای از بلندپرواز بودن و انصراف داده‌ای از کمال‌طلبی و توقع داشتن و فقط گوشه‌ای از پهنه‌ی زندگی ایستاده‌ای به تماشای اتفاقات و آدم‌ها، بدون هیچ واکنشی... همیشه اینقدر صبور و بی‌توقع و پذیرنده و آرام نیستی؛ اما درست در همین روزهاست که می‌فهمی؛ چقدر ساده می‌توان از زندگی لذت برد و چیز بیشتری از جهان نخواست. چه ساده می‌توان در لحظه زیست و چه ساده می‌توان آرام بود... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ