حضور صدام در منطقه نزدیکی عملیات برای من خبر مهمی بود
تا مصم تر وبهتر از دفعات کار کنیم
با خداحافظی درب سنگر رسیدم
چکمهایم را بپوشم از پشت شهید محسن من را گرفت و بوسیدن
گفت مواظب باش پسر
میدونم در این اتش سنگین شب روز
هوایی وخمپاره ها در یک مکان تجمع لشگر کارتوازهمه ماسختر است هرکس باشه چند روز طاقت نمی اره ولی میدونم دراین کار از همه بچه ها موفق تر عمل میکنی اول امید به خدا بعدتو یا علی موفق باشی
این خدا حافظی مرا یا د 👆خداحافظی
در مقر یگان دریایی با حضور سردار دلها شهید حاج بصیر وانروز چه روزی بود
شهید محسن در اغوش حاج بصیر
من وشهید گلگون ونیک بخت که این عکس به یادگار ماند
ومن ماندم با ان خداحافظی و
مهربانی ها یش
گوش کن حتما این نوا را👇
بعداز خداحافظی برگشتم درب سنگر
گفتم یعنی از فردا منتظر عاشورای دیگر باشیم
یاعلی خداحافظ
ودردل زمزمه می کردم
یاد نوحه همیشگی قدیمی افتادم
سقا ی دشت کربلا....👇
این نوا راهم گوش کن
کناراسکله
انباشته شدن مهمات وتجهیزات دراسکله خودی یک خطر مهمی در مبدا بارگیری وهم مقصدبود در موقع بمباران👇
در برگشتم خالی نرفتم هم نیرو وهم
مین های ضد خودرو وتانک که دراسکله بود بارگیری کردم👆حرکت کردم
گلوله های صدامیان دراین سوی اجب هم تمام شدنی نبود اگردر اسکه روی این مهمات اصابت کنه وای چه خواهد شد ما میشیم خمیر👆
شلوغی اسکله بماند
از حوز چه بیرون امدیم
باز صدای پدافند وبالای سر قایقها
جنگنده های عراقی به سکاندار گفتم
تا میتونی گاز بده وجنگنده ها هم بمب های خوشه ای که گله گله رها کردن بسمت قایقها
گفتم اگر یک ازاین بمب ها داخل قایق که پراز مهمات تخریب است بیاید چی وای چه خواهد شد
به سکاندارگفتم اسمان مسیربمب ها را داشته باش هم حرکت رو به جلو
دلم نیامد خودم رفتم سکان قایق را گرفتم👇