#عجبلیاقتیپیداکردیم
👈 اهلبیت علیهمالسلام عاشق شما هستند
👈 حسین جان ! ما خیلی غم و غصه برای تو داریم ...
#استادانصاریان
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
سلام
همسنگر مجازی
تاالان جند نفر را دعوت به محفل شهدایی کردی
آدرس کانال را نشر ودیگران رادعوت کن
📽 #ببینید | توصیه خاوری، رشوهگیر بزرگ، برای مطالعه یک کتاب
‼️ اختلاس گری پشت چفیه!
⭕️ پاسخ مثبت رسول الله به هارون الرشید برای زندانی کردن حضرت موسی بن جعفر!!
⁉️ عوام فریبی به سبک هارون الرشید!
⁉️ حقایقی در مورد عوام فریبی که نمیدانید!
💢 عوامی که هم قبل و هم بعد از آشکار شدن چهره واقعی فریب میخورند!
______________
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی، به مناسبت شهادت امام کاظم علیه السلام
| #شلمچه مه وچه کوهه
حتماببینیدتاآخر
بسیار دلنشین است
بروالان شلمچه
💢 قطعه ای از بهشت ...
📌مناطق عملیاتی:
#کربلای5
#کربلای8
#بیت_المقدس7
17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♻️ صحنه های آخرالزمانی جدید از زلزله در ترکیه
الهی عظم البلاء...
👁🗨 ملاقات با سردار سلیمانی در برزخ
📺 در برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی خانمی از ملاقات با حاج قاسم در عالم برزخ صحبت کرد؛ سردار سلیمانی توصیه ای عجیب به آن خانم کرد و پس از این توصیه آن خانم مجدداً به دنیا بازگشت!
روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم
پنجشنبه(۹۸/۱۰/۱۲) - دمشق ساعت ۷ صبح
✍️با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
ساعت ۷:۴۵ صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خودرویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسید #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
«در آن نوشته بود مرا پاکیزه بپذیر»
#جان_فدا