8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #فیلم | تیرماه سال 66 عملیات نصر5 در ارتفاعات اطراف سردشت
رزمندگان هنگام تناول غذا
در بخشی از فیلم، تعدادی از رزمندگان در حال قرائت دعای ویژه سفره هستند ولی با همراهی نکردن بقیه و شوخی تعدادی، خواندن این دعا ناتمام میماند.
در انتهای فیلم نیز دو نفر از رزمندگان قصد دارند رسم «شکستن جناغ» را انجام دهند که معمولاً در زمان خوردن مرغ، متداول بود.😊
#شوخ_طبعی
یادی از شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
خانواده
بستگان
دوستان
گروه ها را دعوت کنید
دراین کانال شهدایی
😊خاطرات #طنز_جبهه
🌴 روز #عید_غدیر بود.
▫️روحانی شوخ طبعی به گردان ما آمد.
در چادر نمازخانه که پشت پادگان کرخه بود، جشنی برپا شد و پس از پذیرایی از نیروها با شربت و شیرینی، حاج آقا در گوشه ای نشست و مرتب بچه ها می آمدند و او هم برایشان #صیغه_برادری می خواند.
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء، طلبه طناز !! رو به بچه ها کرد و گفت: نمی دانم واقعاً اینجا چه خبره ؟!!
ما از صبح نشستم اینجا، هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد میگه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂
.... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها بود که به هوا بلند می شد!
دوران #دفاع_مقدس
#مزاح
#شوخ_طبعی
یادی از شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاکریز_خنده 🤣
#طنز_صبحگاهی 🌱
گفتم:"احمد! گلوله که خورد کنارت، چی شد؟"
گفت:" یه لحظه فقط آتیش انفجارشو دیدم و بعد دیگه چیزی نفهمیدم".
گفتم:" خب!
گفت:" نمیدونم چه قدر گذشت که آروم چشمامو باز کردم؛ چشمام، تار می دید.فقط دیدم چند تا حوری دور و برم قدم می زنند.😅
یادم اومد که جبهه بوده ام و حالا شهید شده ام.
خوشحال شدم. می خواستم به حوری ها بگم بیایید کنارم؛ اما صدام در نمی اومد.
تو دلم گفتم: خب، الحمدالله که ما هم شهید شدیم و یه دسته حوری نصیبمون شد!!
می خواستم چشمامو بیشتر باز کنم تا حوریا رو بهتر ببینم؛ اما نمی شد.
داشتم به شهید شدنم فکر می کردم که یکی از حوری ها اومد بالا سرم.
خوشحال شدم. گفتم: حالا دستشو می گیرم و می گم حوری عزیزم! چرا خبری از ما نمی گیری؟!
خدای ناکرده ما هم شهید شدیم!.
بعد گفتم:"نه! اول می پرسم: تو بهشت که نباید بدن آدم درد کنه و بسوزه؛ پس چرا بدن من اینقدر درد می کنه؟!
داشتم فکر می کردم که یه دفعه چیز تیزی رو فرو کرد تو بدنم.😅
صدام دراومد و جیغم همه جا رو پر کرد.
چشمامو کاملا باز کردم دیدم پرستاره؟ خنده ام گرفت.
گفت:" چرا می خندی؟".😁
دوباره خندیدم و گفتم:" چیزی نیست و بعد کمی نگاش کردم و تو دلم گفتم: خوبه که این حوری نیست ... ؟!😂😂
دوران جنگ تحمیلی
#شوخ_طبعی
یادی از شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
آدرس را
نشردهید