فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘👼
🔸 تبلیغات غرب برای فرزند آوری
🔸ایرانی : خوابی یا بیدار ؟؟؟؟ !!!
مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘👼👼
همچین صحنه ای قسمت
همه تون ان شاء الله😍
مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀
🚨 بیش از ۱۰۰۰ قتل فقط در یک روز
😓 چرا سکوت،چرا انفعال ؟!
اسقاط جنین ،فاجعه ای دردناک در ایران
🎥 #حجت_الاسلام_قاسمیان
منتشر کنید شاید نجات یک فرشته بیگناه به دستان شما باشد.
شماره کارت نفس سبزوار با کلیک کپی میشود
6037997950482761مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار ╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘☘
#حسرت💞✨
حسرت داستان زندگی خانومی ۳۳ ساله است که بعد از کلی سختی و مشقت به یه زندگی و همسر ایده آل رسیده ولی ... 🥀
قسمت 5
حسرت
قسمت پنجم
پدرم طرفدار ازدواج سنتی بود و می گفت همه چیز باید طبق قاعده و قانون خودش باشه.
از نظر اون کوتاه اومدن در انجام صحیح رسم و رسومات باعث میشه کمتر قدر عروس رو بدونند و با کوچکترین اتفاقی دور عروس رو خط بکشند🤔
هرچه خواهرم از وفاداری آرش و عشق و علاقه آرش به من گفت فایده ای نداشت و پدرم کوتاه نیومد😞
نه من و نه آرش جرات عنوان کردن این قضیه رو به پدر و مادر آرش نداشتیم.
این در حالی بود که من و آرش نزدیک دو سال باهم زندگی کرده بودیم. درسته مخفیانه بود ولی به نظرم این سخت گیری ها مسخره به نظر می رسید.
من ازدواج دومم بود و با داشتن یک پسر ۱۲ ساله جایگاهی برای سختگیری پدرم نمی دیدم.
ولی جناب پدر عقیده داشتند چون طرف شما ازدواج اولش هست باید تمام کارهایی که برای همسرش در ازدواج اول لازم هست انجام بگیره و الا قدر این زندگی رو نخواهد دانست.
🔱 🔱 🔱
دو ماه طول کشید که با تلاش خواهرم و خودم تونستیم پدرم رو راضی کنیم مراسم خواستگاری به شکل صوری در منزل یکی از اقوام مون در تهران انجام بشه.
اجازه ندادند خونه خودمون خواستگاری انجام بشه.
چون ما اونجا نزدیک دو سال با آرش زندگی کرده بودیم.
🌱🌱🌱
به سلامتی و تقریبا بدون مشکل، مراسم خواستگاری فرمالیته برگزارشد.
دیگه نگم براتون که مبلغ مهریه ای که پدرم اعلام کرد غیر متعارف بود و پدر و مادر آرش هم زیر بار نرفتند و پدرم کلی ضایع شد.
شور و هیجان به هیچ وجه در مراسم ما دیده نمیشد و همه ما ترس از ایجاد تشنج و مشاجره داشتیم.
پدر و مادر آرش فقط بابت رفع تکلیف در مراسم شرکت کردند و تصنعی بودن شادی خیلی در چهره ها شون نمایان بود.
قیافه مامان و بابای آرش بیشتر شبیه آدمهایی بود که بچه شون رو از دست داده بودند.
نه سر تاریخ عقد و نه سر خرید وسایل هیچ نظری ندادند.
مثل اینکه قرار هست برن سوپری و چندتا تخم مرغ بخرن😔
آرش ولی خوشحال بود و از اینکه پدر و مادرش با ازدواج مون موافقت کردند کیفش کوک بود.
مراسم عقد رسمی رو گذاشتند برای دوماه بعد که امتحانات کیان و آرش تموم بشه و آرش قرار بود فارغ التحصیل بشه.
پدر و مادرش قول گرفتند که آرش کمترین رفت و آمد رو به خونه ما داشته باشه و بیشتر تمرکزش روی درس و دانشگاه باشه.
من با وجود اینکه ازدواج دومم بود و یه پسر بزرگ داشتم خیلی ذوق برگزاری یه عروسی آنچنانی داشتم😍
البته اگر خانواده آرش قصد گرفتن مراسم نمی داشتند منم اصراری نداشتم.
طفلی خانواده آرش😢
هم دوست داشتند برای پسرشون سنگ تموم بذارند و هم نمی خواستند همه بفهمند که قراره پسرشون چه ازدواجی بکنه؟😔
یه تالار مجلل تو بهترین جای تهران.
بهترین لباس و آرایشگاه و ...
👍👍👍👍
و اما کیان ...!
تقریبا اکثر همکلاسی ها و دوستان کیان در جریان ازدواج من با آرش بودند.
آرش اکثر دوستان کیان را میشناخت.
یک روز کیان بین دعوای دو نفر رفته بود که صلح برقرار کنه اما موفق نشده بود و یکی از طرفین دعوا به کیان گفته بود:
تو برو عروسی مامانت دیرت نشه!☹
کیان خیلی از شنیدن این حرف ناراحت شد اونقدر که گفت: خیلی تمایل به شرکت در مراسم عروسی شما ندارم.🤔
🎊🎉🎊🎉🎊🎉
یک هفته ای میشد که آرش خونه نیومده بود.
انگار باورش شده بود که اومده خواستگاری و الان منتظر مراسم عقدکنان هست.😄
یک روز صبح که از خواب بیدار شدم حال و روز خوبی نداشتم.
احساس کردم هرچه داخل شکمم دارم برای اومدن به حلقم دارند باهم دعوا می کنند.🤢
به آرش زنگ زدم.
شرایط جسمی خودم رو توضیح دادم. متاسفانه نمیتونست به دیدنم بیاد.
گفت اگر خواستی به مادرم زنگ بزن شاید بتونه درمانت کنه!
ویزیت تلفنی!☎️
چه باکلاس!
آدم مادرشوهر پزشک داشته باشه😄
تماس گرفتم و بعد احوالپرسی گفتم حالت تهوع دارم و ...
اول پرسید غذای ناجور، مونده، یا هرچیز مشابهی که باعثش بشه نخوردم؟
و وسط صحبتش به شوخی گفت:
احتمالا باردار نیستی؟؟
انگار آب سردی روی بدن داغم ریخته باشند🥶😩.
زمین و زمان دور سرم چرخید و واقعا نمیدونستم باید چی جواب بدم😱😱😭😭😭
و این داستان ادامه دارد ...
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭──👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال مابپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
زندگی باور میخواهد
آن هم از جنس امید که اگر سختی راه به تو سیلی زد، یک نوای قلبی به تو بگوید:
خدا هست هنوز...
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
🌸 جمعیت جوان، عامل پیشرفت کشور
✅ رهبرانقلاب: امروز حفظِ جمعیّتِ جوانِ کشور یکی از ابزارهای قوّت است؛ اینکه بنده زیاد روی موالید تکیه میکنم، به خاطر این است. کشور ما امروز کشور جوانی است؛ اگر چنانچه موالید در این کشور به قدر لازم و به قدر کافی تولید نشوند -که الان به قدر کافی نیست- چند صباح دیگر، چند سال دیگر نسل جوان در کشور کمیاب خواهد شد. آن وقت کشوری که در آن جوان کم است، پیشرفتش [هم] کم است. یکی از ابزارهای قدرت حفظ اکثریّت جوان در جامعه است.
#سخن_عشق
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀سفری به آینده
❌ فقط کافیه تو هم ایـن آیـنده ترسناک رو کـه خیلی هم دور نیست تصور کنی، اونموقعه که خواب از سرت میپره. 🤯
♨️خیلی زود دیر میشود.
#بحران_سالمندی
#جمعیت
#فرزندآوری
#ایران_جوان
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
صحبتهای آقای رئیسی معاون بهداشتی وزارت بهداشت:
(در همایش کشوری نفس)
اتفاقی که در دنیا در رابطه با جمعیت و کنترل جمعیت افتاده طی ۴۰ سال بوده ولی در ایران طی ده سال اتفاق افتاده😳
ما در دهه ۶۰ از میانگین ۶ فرزند در هرخانواده الان رسیدیم به یک فرزند و کمتر از دوفرزند در خانواده😔
این برنامه ریزی سالمندی رو با خطر جدی مواجه می کنه
یک چهارم جمعیت بچه های نفس هستند و جلسه رو گذاشتند روی سرشون😍.
آقای رجبی میگه این بهترین نوایی هست که آدم میتونه بشنوه🥰
صدای زندگیه😍
به خانومم گفته بودم همیشه دوست داشتم ۷هشت تا بچه داشته باشم😊
واقعا خوب شد بچه سومو آوردم هااا
چند روز پیش نوه ام هم دنیا اومده😍
خاطره جالب مهران رجبی
در همایش کشوری نفس:
خدا روزی رسونه
حالا دیروز خبر جدیدی هم اومد که پوشک گرون شده😞.
به نظرم ولی نباید خدا رو فراموش کرد.
خدا خودش هوای آدمو داره🥰
خدا تاکید کرده روزی اون ربطی به شما نداره.
خودش برای خودش روزی داره.
حتی به واسطه اون به شماهم روزی داده میشه👌
بچه اولم که دنیا اومد دانشجو بودم.
بی پول بودم اساسی😄
هزینه بیمارستان بچه ام شده بود ۱۲هزارتومن😨
خب حالا چیکارکنم؟
رو کردم امام رضا گفتم یا امام رضا خودت هوای منو داشته باش دیگه!🥺
من چیکار کنم الان نمیشه که با دست خالی برم دنبال بچه ام.
توی همین حال و هوا بهم خبر دادند یه قرعه کشی شده تو دانشگاه و اسم شما نفر اول دراومده.
چی دراومده؟
یه دوربین با قیمت تعاونی📸
خب قیمتش چند؟
۵هزارتومن
حالا چیکار کنم؟ من که پول ندارم😢
رفتم از همون سمعی بصری مون ۵هزارتومن قرض گرفتم دوربین رو گرفتم .
بردم ناصرخسرو فروختم به ۶۵هزارتومن💰💸💰😄😄
قرضم رو که دادم میخواستم برم دنبال بچه ام ۶۰ هزارتومن تو جیبم پول بود🥰🥰
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭──👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال مابپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
حضور ساره جوانمردی
و جواد فروغی
مدال آوران المپیک💪💪
در همایش امروز😊
خانم جوانمردی:
زندگی من با حضور دخترم معنا پیدا کرد😍
شما فعالین نفس کار بزرگی می کنید و درسته کارتون دیده نمیشه ولی اشکالی نداره خدا میبینه🥰
آقای فروغی:
من خودم چهار فرزند دارم
در تکمیل صحبتهای آقای رجبی عزیز، روزی رسان خداست. من اعتقاد دارم که با بچه اوضاع مالی آدم بهتر هم میشه😊
هردو بزرگوار سفیر افتخاری نفس و جوانی جمعیت هستند😊
نگفتم که توی مراسم امروز حداقل ده نفر مسئول کشوری لشگری داشتیم😎
در سطح معاون وزیر و نماینده مجلس،
اعضای کمسیون جمعیت مجلس و ...
انصافا بعضیاشونم خوب صحبت کردند.👌
در این حد که کلی براشون کف زدند
ولی حیف که فقط صحبت کردند.
ای کاش نصف اون اهل عمل باشند
یا حداقل بشینن گوش کنن ما چی میگیم.
ولی فک کنم رفتن دیگه😄
انعکاس گزارشی از اجرای اولین رویداد ملی "نفس" در روزنامه وطن امروز
#نفس
#آبان_1403
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 تبلیغات غرب برای فرزند آوری
🔸ایرانی : خوابی یا بیدار ؟؟؟؟ !!!
#فرزندآوری
#جهاد_فرزندآوری
#افزایش_جمعیت
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
پوشش شبکه معاند اینترنشنال از همایش ملی نفس (اهمیت موضوع نفس و حساسیت دشمن را می رساند)
دقت کنید...از کلمه پایان خودخواسته بارداری به حای کلمه سقط استفاده کردن😳😕
#سقط_و_قتل_جنین
#نه_به_سقط_عمدی_جنین
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘☘
#حسرت💞✨
حسرت داستان زندگی خانومی ۳۳ ساله است که بعد از کلی سختی و مشقت به یه زندگی و همسر ایده آل رسیده ولی ... 🥀
قسمت 6
حسرت
قسمت ششم
ویزیت تلفنی مادرشوهرم بدجور آلارمهای من رو روشن کرد.
نکنه باردار باشم.
اگر خانواده ام بفهمن چی؟
خانواده همسرم😨!
وااای نه🤭
امکان نداره!
باید مطمئن بشم.
با مادر آرش طوری برخورد کردم که شب گذشته غذای ناجور خوردم.
گفتم بذار اینجوری فکر کنه.
باید زودتر به آرش خبر میدادم.
ولی نه اول باید خودم مطمئن بشم.
سریعا پریدم بیرون و یک بی بی چک تهیه کردم.
داشتم شوکه میشدم😱
باور کردنی نبود
تغییر رنگ داد😰
آرش کجاااایی؟!؟!
حال آرش بدتر از من ...
آخه تو این شرایط؟
دوماه مونده به عروسی مون!
با این حال بد من؟
اگر بابام میفهمید چی؟
قولی که آرش به خانواده اش داده بود چی؟
گفته بود توی این دو ماه خونه ما نیاد!
یا حداقل کم بیاد.
مشاور گفته بود سعی کنید بچه دار نشین چون امکان داره دوام زندگی تون کم باشه و بچه طلاق دیگه ای رو وبال جامعه نکنید😟
البته این حرف رو همون اوایل گفته بودند.
مشاور فکر نمی کرد ما بتونیم تا دو سال باهم زندگی کنیم با اینهمه اختلاف در خانواده هامون، اختلاف سنی و کلی مشکلات دیگه.
🥀🥀🥀
آرش کم تجربه تر از اون بود که بتونه چنین بحرانی رو مدیریت کنه! و چشمش به دهن من بود.
آرش به خاطر اینکه خودش تک فرزند بود و همیشه حسرت خواهر و برادر داشت عاشق بچه بود و دوست داشت بجای دو تا، چندتا بچه داشته باشه ولی الان توی این شرایط، اونم موافق بچه نبود😢
خواهرم از حال بدم خبر داشت و بعد از تماس دوباره، متوجه قضیه شد.
از نظر اونم شرایط یک کم سخت بود.
ولی ...
ولی خواهرم می گفت دیگه اتفاقیه که افتاده!
شاید حکمتی داره و باید به فال نیک گرفت!
ولی من به فال نیک اعتقادی نداشتم.
جلو ضرر رو از هر جا بگیری منفعته.
یادم اومد تو شرکت بابای آرش که کار می کردم، گاهی از داروهای سقط هم حرف میشد.
این داروها به خودی خود قیمتی نداشت.
بیشتر بیمارستانی بود.
بعضی از رقبای شرکت ما اینکار رو می کردند ولی بابای آرش آدم درستی بود و توی این وادی ها نرفته بود.
میدونستم که تو شرکت نداره ولی تلفن شرکتهای مشابه شرکت پدر شوهرم رو داشتم.
تهیه دارو از طریق اونا برام کاری نداشت. خرجش یه تلفن بود.
💊💉💊💉
قرار بود مراسم عقد و سفره عقد و لباس عروس و خرید عروسی و ... همه چی داشته باشیم.
با اینکه پدر و مادر آرش خیلی با دلخوشی پیگیر کارها نبودند ولی بازهم دوست نداشتند مراسم پسرشون کم و کسری داشته باشه.
من اون روزهایی که پیگیر تهیه دارو برای سقط بودم پیگیر دیدن سفره عقد و پرو لباس عروس و بقیه کارها هم بودم.
به آرش قول دادم بعد عروسی مون، هر زمان که اراده کرد برای بچه آوردن نه نیارم.
فقط عروسی مون رد بشه و من خیالم راحت بشه که خانواده من و خانواده خودش دیگه مخالفتی با عروسی ما ندارند.
ولی نه ...
دوست دارم بعد عروسی مون، باهم بندازیم جاده چالوس🌱
چند تا سفر بی استرس بریم🛩
اینهمه دزدکی زندگی کردن کافیه.
💍👛👜
خواهرم هرچه تلاش کرد نتونست من رو راضی کنه و من کردم کاری رو که نباید می کردم😰
همزمان با شرایط بد جسمی بعد از سقط، هر روز پیگیر خرید عروسی بودم و هماهنگی های فیلمبردار و تالار و ...
شرایط جسمی خوبی نداشتم ولی سعی می کردم خودم رو سرپا حفظ کنم که کسی شک نکنه چه اتفاقی افتاده!☹️
اونقدر درگیر مراسم شدم که کلا خودم رو رها کرده بودم.
ولی مراسم همونطور که خواستم برگزار شد و بسیار آبرومندانه بود.
روی ابرها سیر می کردم و از داشتن همسری چون آرش به خودم می بالیدم.
کیان هم ارتباط خوبی با آرش داشت و این بزرگترین امتیاز من بود.
پدر و مادر آرش هم کیان رو خیلی دوست داشتند و کم کم ارتباط ما با هم روز به روز بهتر و بهتر شد.
ولی این خوشبختی دیری نپایید😔
این داستان ادامه دارد ...
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭──👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال مابپیوندید
╰┈➤ @nafas110530