#من_زنده_ام
#سقط
#قتل_جنین
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عوارض سقط عمدی💥
❌️
✅ دکتر مشهدی:
#سقط_غیرقانونی با استفاده از مصرف گیاهان دارویی🍃 و یا با روش های دیگه بسیار خطرناکه⛔️
و عوارضی مثل #ناباروری داره
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(من عاشق کشتن بچه هامم)... 😳
ته ته تمدنشونه...
#نه_به_سقط_عمدی_جنین
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ من اون پشه رو زنده میخوام🤩
#حال_خوب
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۷ سال دیگر از هر سه ایرانی یک نفر سالمند است
معاون وزیر بهداشت:
🔹۱۷ سال دیگر از هر سه ایرانی یک نفر سالمند است.
🔹با این روند ۲۰ سال دیگر میزان تولد و مرگ برابر میشود.
🔹سال ۱۴۸۰ جمعیت ایران به ۴۲ میلیون نفر میرسد که نیمی از آنها هم سالمند خواهند بود.
🔹این در حالی است که جمعیت یکی از کشورهای همسایه ما در شرق کشور به ۵۵۰ میلیون خواهد رسید.
🔹تنها کشوری در دنیا هستیم که ظرف ۱۰ سال از ۶ فرزندی به ۳ فرزندی رسیدهایم. با این روند پیش برویم ۱۰۰ سال دیگر کشوری به نام ایران وجود نخواهد داشت.
#خبر
#فرزندآوری
#افزیش_جمعیت
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘☘
#حسرت💞✨
حسرت داستان زندگی خانومی ۳۳ ساله است که بعد از کلی سختی و مشقت به یه زندگی و همسر ایده آل رسیده ولی ... 🥀
قسمت 7
حسرت
قسمت هفتم
خانواده آرش خیلی نجیب تر و بهتر از اون چیزی بودند که تصورش رو می کردم.
درسته از اول آشنایی من و آرش همه اش سنگ اندازی کردند و موافقت نمی کردند، ولی اگر کمی انصاف داشته باشیم باید بهشون حق بدیم.
مادر آرش پزشک جراح و پدرش داروسازی که شرکت دارویی بزرگی داشت.
و ماحصل این زندگی، پسرشون آرش بود.
مسلما آرزوهای زیادی برای آرش داشتند.
مامان آرش خودش رو گناهکار میدونست چون اکثر اوقات سرکار مطب و بیمارستان بود و پدرش هم دائم در ماموریت و ...
مشاور، همون اوایل آشنایی من و آرش می گفت آرش با تو و پسرت به آرامش رسیده و چون محبت زیادی از جانب مادرش ندیده به کسی بزرگتر از خودش بعنوان همسر علاقه مند شده.
البته مشاور نظرش این بود که کمتر از یکسال ما به این نتیجه می رسیم که مناسب هم نیستیم و این نظرش اشتباه از آب در اومد.
🌱🌱🌱
کم کم زندگی روی خودش رو داشت به من نشون میداد.
چندماه از عروسی ما گذشته بود و ما تقریبا سعی می کردیم هفته ای دوبار حداقل به خانواده همسرم سر بزنیم.
با وجود ما انگار زندگی به خونه شون تزریق شده بود.
پدر و مادر آرش رفتار شایسته ای با من و کیان داشتند و هرچه می گذشت این ارتباط قوی تر می شد. انگار کیان بچه خودشونه.
تا اینکه من باردار شدم😊
با گرفتن جواب آزمایش بارداری من ، یه جشن حسابی و بزرگ توی خونه پدری آرش گرفتند.
کلی فشفشه و شلوغی و ...
انگار که چی شده!
دوتا اسم یکی دختر و یکی پسر هم انتخاب کردند.
مادر آرش می گفت من جای تو بودم چهار تا بچه می اوردم.
باباش می گفت باید حتما یه پسر بیاری چون میخوام اسم پدر بزرگم رو روش بذارم😊
🌸🌸🌸🌸
با وجود اینکه از پدر آرش خواهش کرده بودم به محل کار قبلی خودم برگردم و اونم قبول کرده بود ولی با شرایط جدیدم هیچکدوم تمایلی نداشتند که من سرکار برم.
گفتند شما خونه بمون و استراحت کن.
تقریبا میشه گفت ما خونه پدری آرش لنگر انداختیم.
دوران ویار و ضعف و ...
باید کسی می بود و هوای منو میداشت.
آرش که بعد فارغ التحصیلی، توی همون شرکت پدرش شروع بکار کرد.
کیان مدرسه می رفت.
بنابراین بیشتر تو خونه پدر آرش موندیم.
البته پدر و مادر آرش هم که صبح بعد صبحانه دیگه تا شب نبودند. ولی رفعت خانم هر روز می اومد خونه و هم نظافت می کرد و هم ناهار درست می کرد.
با وجود رفعت خانم، من تنها نبودم و اونم خانم مهربونی بود و هوامو داشت.
تا قبل بارداری، روزهایی که اونجا بودم پا بپای رفعت خانم کار می کردم و نمیذاشتم بهش سخت بگذره.
مامانم همیشه میگه اجاق خونه باید با مادر خونه گرم باشه.
غذای ساده مامان، ارزشش بالاتر از بهترین غذاهای رستوران یا غذائیه که کارگر خونه درست کنه.
مامان، غذا رو با عشق می پزه و اون مهر مادری خودش کمک میکنه به طعمش😋
شایدم یکی از دلایل اینکه رفعت خانم اینقدر منو دوست داشت همین بود.
وقتی بودم غذا با من بود و طعم و مزه اش عالی بود.
🍁🍁🍁🍁
یکروز که طبق معمول همیشه مشغول کار تو آشپزخونه بودم،
حالم بد شد و ...
وقتی آرش خودش رو به بالاسر من تو بیمارستان رسوند کار تموم شده بود.
من سقط کرده بودم😭😭
همه، رفعت خانم رو سرزنش می کردند که هوای منو نداشته و اجازه داده کار کنم. ولی من به همه شون گفتم که کار خاصی نمی کردم و خودم حواسم بوده.
وقتی برگشتم خونه انگار که عزیزترین کسم رو از دست دادم.
خیلی حالم بد بود. اونقدر که تمایلی نداشتم خونه پدرشوهرم بمونیم.
نیاز به یه محیط آروم و بی دغدغه داشتم.
کابوس کشتن بچه اومده بود سراغم و فکرم به سمتی میرفت که بچه ام رو خودم به کشتن دادم.
انگار آتیش زیر خاکستری توی وجودم شعله گرفته بود و خاموش کردنش کار من نبود.
یک چیزی در وجودم می گفت که تو لیاقت زندگی خوب رو نداری!
تو قاتلی و بچه هات رو از بین می بری😔
این داستان ادامه دارد ...
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭──👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال مابپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر مهربون ❤️
#فرزند_آوری
مرکز مردمی«🌷🦋🌷 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530