#تصمیم_سخت
تصمیم سخت داستان خانم دکتریه که توی شرایط بد زندگی متوجه بارداری خودش میشه و وقتی به سقط فکر می کنه متوجه میشه دوقلو بارداره...
قسمت 12
تصمیم سخت
قسمت دوازدهم
گرفتن مجوز برای داروخانه یکم سخت بود.
هرخیابونی نمیشد مجوز گرفت و جاهایی هم که می گفتند مجوز میدیم ریسکش بالا بود. از این نظر که داروخانه تو اون منطقه خرجش بیشتر از دخلش میشه و سودی نداره
خیلی از هم دوره ای ها و همکلاسی های دوران دانشگاه هنوز اونقدر سرمایه بابت زدن داروخانه نداشتند، اونایی که داروخانه زده بودند پدر و مادر پولداری داشتند.
امثال من که شرایط متوسطی داشتند هنوز درحال پس انداز و کار کردن در داروخانه های اطرافیان بودند.
منم اصلا تصور نمی کردم اینقدر سریع بتونم یه داروخانه برای خودم بزنم.
هرچی بود رویای قشنگی بود که داشت عملی میشد.
هم یه خونه عالی و هم داروخانه و از همه مهمتر ثبات زندگی و برطرف شدن مشکلات ریز و درشتی که تو زندگی مشترکم داشتم.
🌼🌼🌼🌼
پسرهام مهیار و عرفان و شایان روز به روز بزرگتر و پرجنب و جوش تر میشدند.
زندگی مسالمت آمیز و نزدیک با مادر محمد هم گویی کلی برکت به زندگی مشترک مون آورده بود.
از بابت بچه ها خیالم راحت بود.
اگر گاهی انیس خانم دیر میومد یا زود میخواست بره مادرشوهرم همون کنار بود و مشکل رو حل می کرد.
افتتاح داروخانه و شروع بکارش خیلی دردسر داشت. ولی بالاخره انجامش دادیم و محمد خیلی کمک کرد.
درآمدم قابل مقایسه نبود با زمانی که بعنوان مسئول فنی به داروخانه های دیگر همکاران میرفتم.
شکر خدا به ثباتی رسیدم و خدارو بابت داشته هام شکر می کردم.
یکروز توی داروخانه بودم که یه خانومی خیلی نگران و مشوّش وارد داروخانه شد و درخواستی از نسخه پیچ ما کرد.
چندلحظه ای رد نشده بود که نسخه پیچ مون آقای اصغری منو صدا زدند و گفتند اون خانوم با شما کار داره!
خانمی حدود ۳۲ یا ۳۳ سال بود و چهره ای تقریبا آشنا داشت. خیلی آرام صحبت می کرد به طوری که در نیم متری کنارش کسی متوجه صحبتهاش نمیشد.
_ داروی سقط؟؟!؟!😳😳
نه خانوم داروی سقط مون کجا بود؟
+ تورو خدا🙏🙏
میدونم که دارین!
تقریبا داشتم مطمئن میشدم که اون خانوم رو جایی دیدم!
ولی کجا نمیدونم🤔
یکدفعه اون خانوم به من گفت شما منصوره نیستی؟
جا خوردم!
اسم منو از کجا میدونست؟🤔
یکم که بیشتر دقت کردم متوجه شدم این خانوم کیه!
همکلاسی من تو دوران دبیرستان اونم سال اول بود.
درسش بدک نبود.
پرسیدم شما مائده نیستی؟
و همدیگر رو در آغوش کشیدیم.🥺
مائده استخدام آموزش و پروش بود و شده بود یه معلم درجه یک دبیرستان.
زودتر از من ازدواج کرده بود و دوتا بچه بزرگ داشت.
بعد از چندسال باردار شده بود و اصلا انتظار باردارشدن نداشت.
می گفت بچه هام تازه ازآب و گل دراومدن و اصلا حوصله بچه داری ندارم!😶
از طرف دیگه چون مدارس روستا میرفت برای کار، دیگه رمق بارداری و سختی های اونو نداشت.
یاد خودم افتادم روزی که خبر بارداری دومم رو بهم دادند، و من قصد داشتم اونو سقط کنم😰
به مائده گفتم تو شرایط بدی نداری!
شرایط بد رو من داشتم که ...
و شروع کردم سرگذشت زندگیمو براش گفتن.
سریعا مائده رو به خواهرم ارجاع دادم و بهش گفتم که برو خواهرم بهت کمک می کنه که به تصمیم درست برسی!
چاره تو سقط جنین نیست.
مدتی گذشت و من کماکان عصرها داروخانه بودم تا اینکه یکروز متوجه نسخه جدیدی شدم از یه ماما!
سربرگ اسم برام آشنا بود.
خانم میترا ع که اونم از دوستان دوران دبیرستانم بود.
خیلی دوست داشتم ببینمش.
از روی سربرگ سرنسخه ها شماره مطب رو در آوردم و بهش زنگ زدم.
میترا خیلی خانم خوب و پرانرژی بود. خیلی از شنیدن صدای من خوشحال شد و قول داد در اولین فرصت بیاد و همدیگر رو ببینیم.
🩺💍🩺💍🩺💍
همون روز میترا به دیدن من اومد.
خیلی از دیدنش خوشحال شدم و قضیه مائده رو براش تعریف کردم.
متاسفانه میترا حقایق تلخی در این رابطه به من گفت.
گویا آمار سقط عمدی جنین خیلی بالا رفته و این خیلی برای ما که کادر درمان هستیم، غیرقابل هضم هست.
ما که این همه تلاش می کنیم یک نفر رو نجات بدیم، سقط جنین به راحتی توسط پدر و مادرها انجام میشه😔.
خبری از مائده گرفتیم و متوجه شدیم بعد از یکی دوبار مشورت گرفتن از خواهرم از سقط منصرف شده😊
قرار شد میترا ، که فرصت بیشتری داره، ترتیب یه مهمونی سه نفره رو بده و سعی کنیم در اولین فرصت و جدای از محیط کاری همدیگر رو ببینیم.
اینو نگفتم که میترا هم یه دختر دو ساله داشت. اگر می اومدن خونه ما، با بچه های من دقیقا می شدند مهد کودک😅😅
میترا گفت مدتیه در زمینه سقط جنین در حال همکاری با یه موسسه هستم.
این موسسه هدفش نجات فرزندانی هست که به هر دلیلی، پدر و مادراشون اونا رو نمیخوان و قصد از بین بردن شون رو دارن☹
اگر ما رو دنبال کنید در قسمت بعدی میگم که میترا و منصوره چه کاری انجام میدن😉
ادامه دارد ...
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭──👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال مابپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
🌸🍃سلام
صبح دوشنبهی دیماه تون
عالی و بینظیر ...
ان شاءالله امروز
برای تک تک شما عزیزان
همون روزی بشه که
آرزوشـو دارید
پر از خیر و برکت
پر از دلخوشی
پر از موفقیت و
و سرشار از محبت خدا در زندگی...
روزتون زیبا و در پناه خـدا... 🌸🍃
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
امیر المومنين على علیه السلام می فرماید:
«فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.»
(نهج البلاغه گفتار (۲۴۰)
#حدیث
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی🌼🌼
امروز در خدمت شما هستیم با نکات آموزنده تربیت فرزند..👶👧
🔵نقش پدر در تربیت کودک
نقش پدر در تربیت کودک غیرقابل انکار است. حضور فعال و مشارکت پدر در تربیت کودک در ایجاد یک محیط سالم، توسعه صحیح شخصیت و رشد اجتماعی و عاطفی کودک تأثیر عمیقی دارد. در ادامه تاثیرات عملکرد پدر در تربیت کودک را بررسی میکنیم:
حضور پدر در ارتباطات اجتماعی کودک تاثیر دارد.
پدر احساس استقلال کودک را تقویت میکند.
کودک مهارتهای اجتماعی خود را از پدر میآموزد.
پدر یکی از الگوهای مهم رفتاری کودکان است.
کودک مسئولیت پذیری و تعهد را از پدر خود تقلید میکند.
کودک توانایی حل مسئله را در بازی با پدر خود فرا میگیرد.
پدر در توسعه و رشد ساختار زبانی کودک تاثیر مثبتی دارد.
سلامت روان کودک در ارتباط با پدر و بازخورد او تحت تاثیر قرار میگیرد.
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530
🔵مهمترین اثرات عملکرد پدر در تربیت کودک
پدر و مادر هر دو عضو اصلی و مهم در زندگی کودکان هستند. وجود این دو در کنار کودک برای تربیت و رشد او اهمیت دارد. نقش پدر در تربیت کودک مهم است و در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد👇👇👇
1_ ارتباط عاطفی پدر با کودکان
حضور فعال و مثبت پدر در زندگی کودکان باعث ایجاد ارتباط عاطفی قوی بین پدر و فرزند میشود. این ارتباط عاطفی سبب افزایش اعتماد به نفس کودکان، ایجاد ارتباطهای اجتماعی موثرتر و توسعه مهارتهای ارتباطی آنها میشود.
2_ تعادل و استقلال با وجود پدر در زندگی
وجود یک پدر مقتدر و آگاه در خانواده، به کودکان کمک میکند تا تعادل را در زندگی حفظ کنند و استقلال خود را تقویت کنند. پدران معمولاً به طور متوازن، نقشی تأییدکننده و محدودکننده را اجرا میکنند، که باعث رشد و توسعه استقلال کودکان میشود.
3_ حمایت پدر برای توسعه مهارتهای اجتماعی
پدرها با توجه به سبک خود در تربیت کودکان، مهارتهای اجتماعی آنها را توسعه میدهند. پدر به کودک یاد میدهد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند، از همکاری و مشارکت بهرهمند شود و قوانین و مرزهای اجتماعی را رعایت کند. همچنین پدر مهارتهای حل مشکلات، سوتفاهمها و مذاکره را به آنها آموزش میدهد. نقش پدر در تربیت کودک خود را در جنبههای اجتماعی و ارتباطات میان فردی کودک و نوجوان نشان میدهد.
مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار
╭┈───👶 ⃟⃟⃟ ⃟ ✨بـہکانال ما بپیوندید
╰┈➤ @nafas110530