eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
326 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
14 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با این موارد با مشاوران ما تماس بگیرید🙏 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @ja_nafas @drghazanfari شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
شنبه سوم آذر ۱۴۰۳ بالاخره بعد از کلی دردسر پاور پوینتم آماده شد. یکی دوبار زنگ زدم سالن اجتماعات و توی دلم خوشحال شدم که هنوز مدعوین نیومدن، بیست دقیقه فرصت بیشتری داشتم برای جمع بندی کلی! سریعا فلش رو از سیستم باز کردم. یه آب خنک خوردم و توکل به خدا رفتم. بار اولی نبود که میخواستم نفس رو معرفی کنم و تبیین انجام بدم. ولی بار اولی بود که یه گزارش مختصر از عملکرد دوساله مون ارائه می دادم. پیدا کردن چهارتا عکس و مطلب برای مستند سازی کار خیییلی سختی بود. تا حالا اینقدر به اهمیت قضیه فکر نکرده بودم. حالا میفهمیدم که وقتی میگن هرکار می کنی چهارتا عکسم کنارش بگیر یعنی چی؟ اینقدرم لازم نیست خدایی کار کنی! گاهی هم ریا لازمه😅 برگشتم به چند ماه قبلم به یکسال قبلم! اون همه تلاش ... چرا من هیچی ندارم؟🙈 جلسه مون شروع شد و زود هم تموم شد. دیگه تو جلسه چی گذشت بگذریم ... فقط همینقدر بگم اون مسئولینی که قرار بود بیان و انتظار داشتیم کلی تصمیمات مهم بگیریم برا نفس نیومدند😞. اونایی هم که اومدند .... باشه اصلا بگذریم ... هر روز که میگذره بیشتر درک می کنم که نفس چقدر مظلومه🥺 و اینکه نباید نفس رو تنها بذارم. یه نیرویی سعی می کنه منو نگهداره! اجازه نده کم بیارم! جنین های نفس مظلومن. اینو من نمیگم. اون مسئولی میگه که وقتی به جلسه نرسید و خواهش کرد براش نفس رو تبیین کنم گفت. می گفت من فقط دو ماهه دقت کردم میبینم ده دوازده نفر فقط به شخص من مراجعه کردند برای سقط! منی که نه کادر درمانم و نه متخصص! فقط به اقتضای اینکه اطلاعات دینی دارم به خاطر سوالات شرعی به من رجوع می کنند! یه لحظه فک کنید! طرف میخواد سقط کنه فقط میخواد وجدان خودش رو آروم کنه دنبال مجوز شرعیه😓 _من دارو مصرف کردم معلوم نیست بچه ام سالم باشه! _من دارم جدا میشم بچه ام میشه بچه طلاق _من تازه کار پیدا کردم نمیتونم بچه داری کنم! _من یه دختر یه پسر دارم دیگه بچه نمیخوام. و .... برام جالب بود بازخوردش! بازخورد اون مسئول که کارشناس دینی بود و میگم! وقتی کارشناس بهداشت ما بهش گفت اگر ما بتونیم نصف آمار سقط رو جلو بگیریم مشکل جمعیتی مون حل میشه. صریحا گفت: درسته حق با شماست. حضرت آقا هم دغدغه جمعیت دارند و کشور باید هرچه زودتر معضل سالمندی و چالش جمعیتی و چه و چه رو حل کنه. ولی من به دلیل دیگه ای اینجا هستم. من به خاطر عواقب گناه کبیره ای که دامنگیر همه مون میشه حرص می خورم. شما میدونید یه گناه قتل، اونم قتل یه موجود بی دفاع و بی گناه چه تبعاتی برای جامعه داره😰😰؟؟ من تخصص ندارم شما بهتر میدونید که عوارض جسمی سقط چیه! ولی میدونید این مادر، این همسر، این کارمند، این خانومی که داره این کار رو انجام میده چه عواقبی برای خودش و اطرافیانش داره؟ اون طرف یکی داره قتل انجام میده! این طرف منه مسئول نشستم هیچ کاری نمی کنم! یاد یه کلیپی افتادم که می گفت هر گناهی که شیعیان انجام میدن هی ظهور عقب میفته😢 ای کاش مادرامون وقتی این تصمیم خطرناک رو می گرفتند میدونستند که چقدر تاثیر منفی از خودشون بجا میذارند. کم کم به اذان ظهر نزدیک شدیم و آقای مسئول هم جلسه رو ترک کردند. درسته امروز از جلسه در کل راضی نبودم ولی همین یه دستاورد کافی بود. نظر آقای مسئول قابل تامل بود. کمی امیدوار شدم.خوشحال شدم که بالاخره تبیین امروز من یه نتیجه کوچیک داشت. تبیین نفس برای یه مسئولی که خودش دغدغه داشت و میتونست یه مبلغ خوب برای نفس باشه😊 قرار شد پاور پوینتم رو در اختیارش قرار بدم ایشون هم بتونه از مطالب اون تو صحبتهاش استفاده کنه! هنوز کار زیاد داریم باید اینقدر از سقط و زشتی های اینکار بگیم تا تغییر نگرشی در امر این گناه بزرگ را صورت بگیره! سرتون رو درد آوردم. شب بخیر مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
امشب بجای داستان داریم✍
۲۸ آذر ۱۴۰۳ چند روزیه برای اینکه اتاقک مون تو امامزاده یحیی رونق بگیره و کم کسری هاش دستم بیاد، خودم هرروز میرم.. من ۴ باید اونجا میبودم. ولی چند دقیقه از چهار گذشته بود. بدو بدو ماشینم رو تو پارکینگ گذاشتم و خودمو رسوندم امامزاده. امروز قرار بود همکار ماما هم باشه برای مشاوره مامایی. چهارشنبه بود و امامزاده شلوغ و طبق هر هفته مداح در حال خوندن دعای توسل بود😊 خوشحال شدم هنوز بندهای اولش بود. سلامی به امامزاده دادم و رفتم اتاقک شیشه ای روبروی بقعه! مامامون خانم ب زودتر اومده بودند و یه مراجعه کننده هم داشتند. سلامی عرض کردم و بیرون اومدم که مراجعه کننده راحت باشه. ولی صداش رو یک لحظه شنیدم که می گفت: _یعنی خیالم راحت باشه؟ سرطان ندارم؟ +راحت راحت برو به امان خدا _خدا خیرت بده عزیزم. دعای توسل که تموم شد رفتم داخل اتاقک و به خانم مامامون خسته نباشید گفتم. خانم ب تشکر کرد و گفت نمیدونی از مشاوره دادن به این خانم چقدر خوشحال شدم. خودشم دیدی چقدر خوشحال بود؟ گفتم متوجه شدم ازت کلی تشکر کرد. _ بنده خدا وقتی میخواست بره قصد داشت دستمم ببوسه! +واقعا ؟؟!! چرا مگه چی شده؟ _ هفته پیش که شما اعلام کردی دوشنبه ها چهارشنبه ها اینجا ماما داریم، این بنده خدا شنیده و اومد پیش من! گفت یه آزمایش دارم که پسرم خونده گفته سرطان داری مامان! و من چند روزه کارم‌گریه و زاری به درگاه خداست. گفت که همسرمو چندساله از دست دادم و بچه هام گفتند اگه تو بمیری ما چیکار کنیم؟؟ امروز اومدم متوسل شدم به امامزاده که یه کاری بکن برام! خانم ب ادامه داد: شما که اعلام کردی که الان ماما مستقر داریم. اومده بود پیش من ولی آزمایش هاش همراهش نبود. من بهش گفتم برام تو ایتا بفرست ولی بنده خدا نتونسته بفرسته و این هفته دوباره با آزمایش هاش اومده پیشم. تا اینکه الان دیدم جواب سونوگرافی و بقیه آزمایش ها رو . تو گزارش ماموگرافی نوشته "بیمار فاقد سابقه خانوادگی ابتلا به سرطان هست" و پسرش فقط این دوتا کلمه رو دیده " سرطان" و " هست" 😕 چند روزی کارش گریه و زاری و بعد هم به خاطر ترس از شنیدن واقعیت ، و اینکه هزینه درمانش رو نداشته ، کلا دیگه دکتر نرفته و شروع کرده به غصه خوردن و توسل و ... تا اینکه اونروز چهارشنبه با ما آشنا میشه. خانم ب با صبر و حوصله همه چیز رو براش تعریف کرد و بهشون گفت که فقط چند کیست کوچک داری که نیاز به جراحی هم نداره و با دارو برطرف میشه😊 صدای اذان بلند شد و من همینجور که داشتم بلند میشدم که برم برای نماز آماده بشم رو کردم به مامامون و گفتم، امروز شما فرشته نجات این خانم بودی و مامور ویژه این امامزاده! خوش بحالت😍. قدر خودتو بدون! و من هر روز مصمم تر میشم که بتونم این اتاقک رو حفظ کنم هم برای مشاوره به مردم و هم پایگاهی برای خودمون که با واسطه اون خودمون رو پیدا کنیم😊 التماس دعا🤲🤲 مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
🎥🎥 🍉🍉یلداتون مبارک پیشاپیش ولادت حضرت زهرا و روز بانوان عزیزم مبارک🧕🏽💍🧕🏽🥰 ✅ این هفته تولد چندتا نوزاد دوست داشتنی داشتیم که عکس دوتاشون رو تو کانال گذاشتیم ✅ انصراف یه مادر در بارداری هفته ۲۱😳. یعنی ۴هفته دیگه تحمل کنه میشه تو دستگاه زنده نگهش داشت. دلیل تصمیم،اختلاف خانوادگی و مشاجره شدید با همسر🤔 خوشبختانه با درایت مامای ما منصرف شد و الانم درحال انجام مشاوره خانواده است😊 ✅ تهیه و تحویل دو بسته معیشتی شب یلدایی🍉 برای دو مادر نیازمندمون ✅ یه خانم فرزند سوم به خاطر دوفرزند کافیه قصد سقط داشت. با دوجلسه مشاوره و صحبت منصرف نشد ولی با دیدن برنامه تلویزیونی منصرف شد😊 ای کاش رسانه ملی بیشتر قدر خودشو بدونه😒 ✅ مرکز محیامون تو امامزاده یحیی همه روزه ۴تا ۶ فعاله و روزهای دوشنبه و چهارشنبه مشاوره مامایی داره. لطفا اطلاع رسانی کنید📢📢 توصیه می کنم چهارشنبه شب رو بخونید😊 @ja_nafas مرکز مردمی «🍉🦋🍉 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
۳۰ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت داشت از ۴ می گذشت .... بدو بدو رفتم سمت امامزاده یحیی. از در پشتی مسجد جامع میانبر زدم که زودتر برسم. مسجد هنوز خلوت بود، تک و توک خودشون رو به شبستانها میرسوندند برای نماز مغرب. امروز ۴تا ۶ رو یکی از همکاران خوب بهداشت مون پوشش می داد. چندین بار تو جلسات و کارگاه ها و چندبار هم تو مراسم های مذهبی دیده بودم ایشون رو. ولی تا حالا از نزدیک باهاشون اینقدر صمیمی هم صحبت نشده بودم. واقعا دنیا روی خوبان می چرخه. بعضی ها چقدر نازنینند. صحبت مون از اونجا شروع شد که گفتم روزهای یکشنبه و سه شنبه داریم سعی می کنیم روانشناس بیاریم. مشکلات مردم چه تو بعد اختلافات خانوادگی چه توی تربیت فرزند خیلی زیاده. هم باید کلاسهای آموزشی بذاریم و هم باید جابندازیم که مردم وقتی مشکلی دارند باید با مشاور مشورت کنند. خیلی از مردم هنوز فکر می کنند اگر دفتر مشاوره مراجعه کنند برچسب میخورند و هنوز براشون قابل هضم نیست. این خانوم همکارمون میگفت الان اکثر پایگاهای بهداشتی حداقل دو روز در هفته مشاور روانشناس داره. اونم رایگان! گفتم واقعا هزینه ای نمیگیرین؟ گفت نه همه خدمات مون چه مشاوره روانشناسی و چه مشاوره تغذیه رایگان انجام میشه! اکثر مردم تصور می کنند چون ما خدمات رایگان میدیم پس کارمون قابل اعتماد نیست. در صورتی که خیلی از همکاران ما با سابقه هستند. سال گذشته یه خانومی اومد که بهش کمک مالی کنیم متوجه شدم همسرش معتاده! گفتم برو پیش روانشناس مون یه مشورت بکن باهاش شاید کمکت کرد و تونستی همسرتو نجات بدی. البته یکم بهش کمک مالی هم کردم. دو سه نوبت اومد و الان مدتیه دیگه برای کمک پیش من نمیاد. چندوقت قبل اومده بود پیشم می گفت تو زندگی منو نجات دادی میخوام ازت تشکر کنم. الان دیگه همسرم میره سرکار و دیگه مشکل اقتصادی نداریم. جالب بود که من کاری نکرده بودم فقط راهنماییش کردم پیش مشاورمون بره. میگفت پول ندارم برم مشاوره و وقتی فهمید ما هزینه نمیگیریم خیلی خوشحال شد. گفتم مگه شما به مراجعین تون کمک مالی هم می کنید؟ گفت نه اونقدر زیاد. ولی یه صندوق کوچیکی داریم. قضیه از اونجا شروع شد که یه مادر خیلی ناامید اومد که فکر می کرد شیرش خشک شده اومد پیش من که من براش شیرخشک صادر کنم. بهش آموزش دادم و اونم تمام توصیه های من رو گوش کرد. بعد از چند جلسه مشکلش کاملا حل شد و خیلی خوشحال و راضی اومد پیشم. گفت من نذر کرده بودم اگر بتونم به بچه ام شیر بدم یه مبلغی به شما بدم برای مادران نیازمندی که پول تهیه شیرخشک ندارند. گفتم چرا کار بهتری نمی کنی؟ همون هزینه رو بده ما بسته غذایی تهیه کنیم که هم مادر گرسنه نباشه و هم شیر داشته باشه بچه اش بخوره. اکثر نیازمندان ما خودشون تغذیه درستی ندارند که شیر ندارند😢. این شد که بابی باز شد برای جمع کردن هزینه ای برای مادران نیازمند مون. کم کم همکاران نذرشون رو پیش من آوردند و همینطور مادرانی که مثل این خانوم تونستند به بچه هاشون شیر بدن. الان کار به جایی رسیده که از مراکز دیگه هم مراجعین رو میفرستند پیش ما که کمک شون کنیم😅. البته بعضی ها هم کمک می رسونند تا کمک بگیرند🥰 کم کم تونستیم با کمیته امداد ارتباط بگیریم و مادران رو بفرستیم اونجا که بسته غذایی بگیرند. ولی خوب خودمونم اندازه ای که بتونیم و خیرین کمک کنند کارایی می کنیم. 🌸🍀🌸🍀🌸 کم‌کم اذان گفتند و آماده شدیم برای نماز. از هم صحبتی با ایشون واقعا لذت بردم. می گفت اگر هرکسی هرجایی که هست بتونه کارش رو درست انجام بده اونوقت جامعه مون اصلاح میشه. 👌👌 اتفاقا همین امروز توی اداره داشتند از این خانوم و طرحش صحبت می کردند می گفتند امسال طرحی داده که باعث شده ۶ماه اول امسال مصرف شیرخشک به نصف کاهش پیدا کنه! حالا هزینه ای که برای طرح کردیم چی بوده؟ صرفا آموزش و گذاشتن وقت! البته با چاشنی وجدان کاری و انگیزه و ... واقعا بعضی ها نازنینند. دولت عوض بشه، نشه، اینا کارشون رو می کنند. و براشونم فرقی نداره میخواد بنام کی تموم بشه! عضو هیچ حزب و گروهی هم نیستند. دغدغه شون هم فقط مردمه، در ظاهر هم تلاشی نمی کنند دیده بشن. فقط رضای خدا و دل مردم. اجرشون با الله🍀🌸🍀🌸 @ja_nafas
۳۰ بهمن ۱۴۰۳ صحبتهاش که تموم شد آخرش گفت یکی از راه هایی که میشه از جمله بی تفاوتها نباشیم همین کمک کردن به اطرافیان مون هست. (مبحث این ماه درمورد آیه های آخر سوره حمد بود. گروه "مغضوبین" و" ضالین" اینکه مغضوبین مصداق افرادی هستند نسبت به خطاکاران اطراف شون هیچ اقدامی نمی کنند. و در اصل بی تفاوتند) می گفت .... الان شرایط خیلی از خانواده ها خوب نیست. بیاین هوای زیردستهامون رو بیشتر داشته باشیم. به میزبان گفتم من مسیرم با سخنران یکیه میرسونم ایشون رو! داشت به سوال بقیه جواب میداد و من داشتم به صحبتهاش فکر می کردم. راست می گفت توی جامعه انگار یه گرد بی تفاوتی ریختن😞. تشبیه جالبی کرد. می گفت جامعه ما شباهت زیادی به زمان حضرت نوح داره! قوم زمان نوح به فکر خودشون بودند و به اعمال بقیه کاری نداشتند. یه چیز دیگه هم که خیلی براشون مهم بود زر و زیور دنیا بود. الان دلار چنده؟ طلا چقدر بالا رفته؟ میدونم، خیلی از ماها قدرت خریدمون نسبت به پارسال خیلی کمتر شده! واقعا حس می کنیم ولی تاحالا شده فکر کنیم اونی که پارسال اوضاع خوبی نداشته الان باز شرایطش بدتر شده🙁 چشمم به گلهای قشنگ قالی بود که متوجه شدم سخنران مون آماده رفتنه! _من امروز مسیرم با شما یکی نیست. دارم میرم خیریه! _اشکالی نداره من در خدمت تون هستم😊 دوست داشتم مبحث اونروز رو بازم تو ماشین ادامه بدم. _ شما این روزا حتما سرتون خیلی شلوغه! خدا خیرتون بده که حواس تون به قشر ضعیف هست. _ شرایط اقتصادی مردم خوب نیست ولی بازم اگر یکم گذشت داشته باشیم خیلی بهتر میتونیم کنار هم زندگی کنیم! بیشتر ترس از بی پولیه که داره خیلی از مارو می کشه! نه خود گرونی و بی پولی! _قبول دارم حرف تون رو گاهی همون افرادی که مشکل مالی ندارند بیشتر از بقیه حرص می خوردند که ای واای چرا پولمو تو سکه نذاشتم! یا اگه دلار میخریدم بهتر بود. درصورتیکه با سرمایه اش خودش و بچه هاش و دوتا نسل بعدش هم میتونن راحت زندگی کنن. از هزینه های زیبایی که دیگه نگم براتون😉 ساکت شده بود و در ظاهر جلو رو میدید ولی مشخص بود فکرش خیلی مشغوله. ... ماشین جلویی بی محابا ترمز گرفت و منم مجبور شدم پامو محکم بذارم رو ترمز! انگار رشته افکارش رو بریدم. چون شروع کرد به صحبت کردن: _هرسال کلی لباس و کفش نو میخریدیم برای بچه های تحت پوشش مون ولی امسال ... فقط میتونیم جوراب نو بخریم. پرسیدم مگه چندتا بچه تحت پوشش دارین؟ _خیلی زیاد حداقل ۲۰تایی میشن! دخترامون بازم مشکلی ندارند، لباس نو دخترونه میرسه چون معمولا دخترا لباس رو سالم نگه میدارند و میشه که خانواده ها برای ما بیارند ولی زنده باشن پسرا یا زانوشو پاره می کنند یا یقه نداره! معمولا کمتر لباس پسرونه سالم به دست ما میرسه.😔 پرسیدم اینا معمولا چطور خانواده هایی هستند؟ _ بیشترشون نه پدر دارند و نه مادر در اصل باید برن نوانخانه ولی یکی از بستگان حضانت شون رو پذیرفته. پدر بزرگی، عمویی، خاله ای! و اکثرا هم نیازمند هستند. تو کوچه پس کوچه های باریک پایین شهر پیاده اش کردم و با خودم فکر کردم ای کاش اکثر سخنورهای ما اینجوری اهل عمل بودند😔. برگشتم خونه و فکر کردم چطور میتونم به این ده بیست تا پسر بچه کمک کنم؟ بیست تا پسر بچه و نوجوان بین ۸سال تا ۱۸ سال! اولین و ساده ترین کار اطلاع رسانی بود. تو گروه فامیلی مون گذاشتم. به دو دقیقه نکشیده خاله ام زنگ زد میتونم اگر کسی پارچه بهم بده برای همه شون لباس بدوزم. اون یکی گفت پسر بچه که ندارم ولی لباسای پارسال همسرم بدرد جوونهای ۱۸ ساله شون میخوره! اون یکی گفت شماره حساب بده! خلاصه که یه کمپین چند دقیقه ای تشکیل شد که همه باهم بتونن چندتا تیکه لباس برای این پسرامون تهیه کنند. دوست دارم بدونم خانم سخنران مون بعد شنیدن خبر تهیه لباسها چی میگه! خدا حفظش کنه و حفظ شون کنه کسانی که فقط حرف نمیزنند و عمل هم می کنند. ۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۱و۱۸ دقیقه صبح خاله ام همین الان زنگ زد و خبر داد تونستیم با یک میلیون ۶۰۰تومن کلی پارچه تیکه ای جنس خوب بخریم که میشه ۱۷تا شلوار بیرونی و یک لباس برای پسربچه ای که تپله و هیچوقت لباس براش گیر نمیاد درست کنیم😍😍. خیییلی خوشحال شدم. بیشتر از اینکه یه "بی تفاوت نبودن" چقدر برکات داشت. مهم نیست چقدر کارِت بزرگ باشه مهم اینه که نسبت به اتفاقات دور و برت بی تفاوت نباشی و کمترین کاری که بتونی انجام بدی با جون و دل انجامش بدی. این روزا شاید خیلی ها مثل پارسال خرید نکنیم، ولی همه مثل پارسال خونه تکونی می کنیم. میگن وسیله ای که یک سال گذشت و ازش استفاده نکردی دیگه نمی کنی! بذارش بیرون یکی حتما پیدا میشه که لازم داشته باشه. دور و برتو نگاه کن حتما یکی هست که بهش نیاز داشته باشه! مهم اینه که بی تفاوت نباشی😊 @ja_nafas✍ مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
پیرو م میدونم که خیلیاتون بی تفاوت نیستین. مرکز خیریه "بانوان فاطمی منتظران موعود" که چندین بار هم برای تهیه جهیزیه مادران نفس به ما کمک کرده آماده دریافت کمک های نقدی و غیر نقدی شما هست. فرصت کردین سری بهشون بزنید بهتون بد نمیگذره! یه خونه قدیمی تو خیابون رضوی، رضوی ۴/۳ که خیلی بزرگ و باصفاست. (کوچه روبروی حسینیه شاه حسینی) یه قسمتش مربوط به تهیه اقلام جهیزیه، یه قسمتش مربوط به لوازم التحریر محصلین، قسمت بسته معیشتی، سیسمونی، لباسهای مهمونی و نامزدی و عروس و داماد، و .... و هر قسمتم مسئول خودش رو داره. تازه صندوق هم دارند بابت وام های قرض الحسنه به نیازمندانی که خودشون میشناسن. محقق هم دارند که حتما چندبار میره و مطمئن میشه طرف نیازمنده. خلاصه خیلی تخصصی کار می کنند👌 اگر وسیله ای برای جهیزیه لباسی تمیز و درحدنو لوازم التحریری موادغذایی و هرچیزی که نیاز ندارین و میدونین نیازمندش وجود داره داشتین ببرید اونجا تحویل میگیرند. قبلش تماس بگیرین که اذیت نشین. خانم پهلوان نژاد مدیر و مسئول موسسه بانوان فاطمی منتظران موعود: 📲09393933168 📧09388284358 (پیام در ایتا ) ضمنا تماس بگیرین خودشون هم میتونن بیان دنبال. فقط یکم باید صبور باشین و واقعا محموله ای که قرار بیان دنبال ارزش هزینه ایاب و ذهاب رو داشته باشه🥰 اینم بگم که غیر از نگهبان اونجا که سه چرخم داره و وسایل رو جابجا می کنه همه کاملا جهادی کار می کنند. و در آخر... دوکلمه حرف حساب .... درسته که عرض کردم هرچی لازم نداشتین ولی اینم داخل پرانتز بگم روایت داریم اگر اون چیزی رو که خودت خیلی دوست داری و بهش علاقه مندی بتونی ببخشی ارزش زیادی داره😉. هم کمک به اون بنده خداست و هم کمک به صیقل دل خودته! اصلا یه مدل خودسازیه😊 امتحان کن ضرر نمی کنی! تازه این مدلی ببخشی یواشکی بگم درگوشی که شیطون نشنوه....👂👂 .....چندبرابرش بهت برمیگرده..... اینم امتحان کن اگه جواب داد به من بگو @ja_nafas مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ پسرم رو رسوندم کلاس کار خاصی نداشتم. چندتا کار نیمه تمام داشتم که انجام دادم ولی بازم فرصت بود تا بعد کلاس برم دنبالش! نیم ساعتی تا اذان مونده بود گفتم سری بزنم امامزاده یحیی چند روزیه نرفتم اونجا! زیارتی کردم و یک گوشه نشستم به دعا خوندن. امروز چک فشارخون زائرینی بود که مراجعه می کردند. یکی از خادمین اینکار رو انجام می داد. خانومی اومد نشست کنارم و گفت خانوم شما پرستاری؟ اون خانوم خادم گفت سوالم رو از شما بپرسم! گفتم آره بفرمایید کاری از من برمیاد؟ گفت یه سوال داشتم من ۳۹ سالمه و بچه سومم رو خدا خواسته باردار شدم . هنوز نرفتم مرکز بهداشت به نظرتون چون داروی تقویتی نخوردم و بچه دار شدم امکان نداره بچه ام ایرادی داشته باشه؟ براش توضیح دادم که باید کجا و چطور پیگیری کنه و درمورد سوابق بیماری ازش پرسیدم. نمیدونست توی هفته ۸ بارداری هست و تا الان قلب بچه هم تشکیل شده. اصلا اطلاعات زیادی در مورد روند رشد جنین نداشت. بعد کلی صحبت مشخص بود که نگرشش نسبت به بارداری تغییر کرده که من این رو به برکت امامزاده میدونم. صدای اذان بلند شد و رفتم توی صف که جماعت بخونم یهو دوست قدیمی صدام زد و از دیدنش کلی خوشحال شدم😊. یکی از چادرای امامزاده رو سرش کرده بود و اومده بود توی صف نماز جماعت! بعد نماز برام توضیح داد که شنیدم توی مرکز نفس فعالیت می کنی! بعدم گفت دیشب خواهرم بهم زنگ زده و خبر بارداریش رو داده! اونم فرزند پنجم🤗 جالبه با خوشحالی تعریف می کرد که بهش غبطه می خورم. ای کاش منم بچه چهارم و پنجم رو آورده بودم. مدتها بود این دوستم رو میشناختم و صحبتهاش برام جالب بود. نمیدونستم طرز تفکر اینجوری داره! می گفت رهبر گفته جهادفرزند آوری و من ناراحتم که نمیتونم کاری بکنم. وقتی این حرف رو میزد اشک توی چشماش حلقه زده بود. میدونستم برخلاف ظاهرش به آقا ارادت داره ولی در این حد رو تعجب کردم🤔 گفت دیشب خواهرم گفته از بارداریم خیلی خوشحال نیستم و به اصرار همسرم میخوام برم سقط کنم. دوستم گفت من یاد شما افتادم و هرچی شما به من آموزش دادی براش گفتم. بهش گفتم این کارت قتل نفس حساب میشه! خلاصه با کلی صحبت راضیش کردم ولی هنوز شوهرش رضایت نداره! من با اون رودرواسی دارم یکوقت یه چیزی نگه رابطه خواهری مون بهم بخوره شما میتونی کمک مون کنی؟ اوندفعه که دیدمت گفتی یه دفترم قراره تو امامزاده بزنیم، گفتم امشب بیام اینجا شاااید شما رو دیدم ازت کمک بخوام. از شغل و میزان تحصیلات خواهر و همسرش پرسیدم. هردو کارمند و کارشناسی داشتند. خوشبختانه اینا به راحتی منصرف میشن. شماره آقای روانشناس مون رو دادم و گفتم این تو کارنامه اش عدم موفقیت نداره! مطمئن باش جواب میگیری! بهش زنگ بزن و یه جلسه هماهنگ کن که همسر خواهرت باهاش صحبت کنه. کلی تشکر کرد. از دوستم جدا شدم که برم سمت پارکینگ، مسیر میانبر مسجد جامع رو طی می کردم. نماز توی مسجد هم تموم شده بود و مردم درحال متفرق شدن بودند، همینطور که به سمت در پشتی مسجد جامع میرفتم با خودم فکر می کردم که اتفاق امشب چه درسی داشت برای من؟ همین امروز صبح داشتم با خودم فکر می کردم دفترمون تو امامزاده خیلی مراجعه نداره وقت خودمون رو تلف نکنیم! امامزاده خیلی زود روشنم کرد.🕯 گاهی یه شمع نمیتونه اتاقی رو گرم کنه یا روشن کنه ولی میتونه توی تاریکی مسیری رو نشون بده 👌 تلاش کنیم نمیتونیم خورشید باشیم حداقل اندازه شمع به اطراف مون روشنایی و گرما بدیم. همین صحبتهای کوتاه و پیامهایی که فکر نمی کنیم تاثیری داشته باشه گاهی اوقات جون یه آدم رو نجات میده! جون یک نسل رو🤔 مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ فقط دوتا اسلاید دیگه مونده بود که از پاور قبلی کپی کنم و وارد پاور پوینت جدیدم کنم که در کمال ناباوری سیستم قطع شد😰. لعنت خدا بر شیطون... چرا من یادم نبود که ساعت ده قطعی برق داریم خب😥 حالا من چیکار کنم بدون پاور؟؟!!! کاملا بهم ریختم. خونسرد باش!! چندتا نفس عمیق بکش. حیف شد واقعا!! ای کاش گزینه ذخیره رو زده بودم!! ای بابا ولش کن! الان مریم دوباره زنگ میزنه! کجا گیر کردی بدو دیگه! جلو آسانسور چهره آشنا دیدم. از ماماهای قدیمی بود👵🏻 خیلی تغییر نکرده بود. از بیست سال قبل که من تازه کار بودم. شاید چندتا چین کوچولو روی پیشونی اضافه شده باشه. شاااید! جلسه هم اندیشی متخصصین زنان زایمان و ماماها با معاونت درمان در رابطه با جلوگیری از سقط عمدی جنین! جلسه خوب بود البته میشد که بهتر هم باشه ولی خب خدا رو شکر🤲 همینکه با تعدادی از دغدغه مندان حوزه سلامت آشنا شدیم خیلی خوب بود. پزشکان و ماماها صحبت ها و راهکارهای خوبی مطرح کردند که انشالله در وقت خودش پیگیری خواهد شد. آخر جلسه مامای باتجربه قدیمی مون خاطره جالبی رو تعریف کرد. من فکر کردم خاطره اش جدیده ولی متوجه شدم که خیلی قدیمیه! می گفت چندین سال قبل مادری به من مراجعه کرد که دوتا بچه عقب مانده ذهنی داشت و مجددا باردار شده بود😱 دوست نداشتم بقیه اش رو بشنوم! تصورم این بود که میخواد بگه بچه سوم هم عقب مانده ذهنی و بعدم مادر افسردگی گرفته و مثلا خودکشی کرده😰 چقدر مغزهای ما کوچیکه! چقدر ما خودمون رو میگذاریم جای خدا! چقدر زیاد فکر می کنیم همه چیز رو میفهمیم!🤔 اگر الان یه مادر با این شرایط به من مراجعه کنه چی بهش میگم؟ اگر هم ترغیبش کنم بچه رو نگهدار با ترس و لرزه درسته؟ خدا تو ذهن ما دقیقا کجا قرار گرفته؟ این مامای داستان ما به مادر میگه الان که دیگه کار از کار گذشته و نمیشه کاری کرد. توکل به خدا بچه رو نگهدار شاید این یکی سالم بود و چراغ دلت شد. پرسیدم خب چی شد؟ بچه سالم موند؟ باورتون نمیشه بچه سالم مونده که هیچ ، حدس بزنید الان چیکاره است؟ الان دندانپزشک شده🥰 دوست دارم توی جلساتی که بعضی ها هی آیه یاس می خونند و به من میگن شما آینده این بچه ها رو میدونین چی میشه؟ بگم بله میدونم اینم نمونه اش؟ شماهم اگر فرزند نفسی میشناسین با ما در موردش صحبت کنید. @ja_nafas مرکز مردمی «🌼🦋🌼 » نفس سبزوار ╭──👶  ⃟⃟⃟ ⃟   ✨بـہ‌‌کانال‌ ما‌بپیوندید ╰┈➤ @nafas110530