eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
340 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
991 ویدیو
8 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با این موارد با مشاوران ما تماس بگیرید🙏 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️انتشار برای اولین بار 🎬داستان مصور "نسخه ی اسلامی جمعیت در برابر نسخه غربی" 🔹طراحی و تصویر: امیر رضا رحیمی 🔸تهیه شده در ️مرکز آفرینش های هنری @mafarineshha 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
36.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ درباره جمعیت و سیاست‌های آن در جهان 💠 «کمتر باشید تا بیشتر بخورید» عنوان موشن گرافی است که در آن به موضوع جمعیت، بحران جمعیت، سیاست‌های کشور درباره جمعیت و تاریخچه این موضوع در ایران و جهان به همراه نقش امپریالیسم در کاهش جمعیت کشورهای جهان سوم دارد. 💠 این اثر دارای معرفی منابع برای هر سکانس هست و مخاطبان می‌توانند با اسکن (QR کد) در پایان موشن به انبوهی از اطلاعات دست پیدا کنند. 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ 💫💞 قسمت 19
مخفی قسمت نوزدهم ... روزی که قبول کردم به شایان جواب مثبت بدم هیچوقت فکر نمی کردم به همچین روزی مبتلا بشم.😞 یه آینده مبهم و یه موجودی توی شکمم که هر آن امکان داشت آبرو و حیثیت من و شایان رو ببره😶 شایان قلبا به من علاقه داشت، ولی فقط علاقه داشت. هیچ اختیاری از خودش نداشت. نمیتونست من رو به رسمیت بشناسه. نه من و نه این موجودی که داخل شکم دارم. چرا من باید این موجود رو نگهدارم؟😩 شایان برگشته بود و می گفت مجبوره که به زندگی قبلش برگرده. تمام مال و اموالش بنام همسرش شده بود و غیر از لباس تنش هیچی نداشت. حتی حسابهای بانکیش هم مسدود شده بود. یه نیمچه اعتقاد مذهبی داشت که نمی تونست اجازه بده من بچه مو از بین ببرم. میگفت اگر این بچه رو بکشیم از این بیچاره تر میشیم. ولی در عمل هیچ کمکی نمی تونست به من بکنه. تنها کاری که کرد گفت پول پیشی که برای رهن و اجاره اینجا داده و مبلغ قابل ملاحظه ای هم بود باشه برای خودم. و این حکم مهریه من برای این مدت که باهم بودیم😔. شایان اون شب از من خداحافظی کرد و گفت هرچی بین ما بوده، تموم شده. و سعی کن فراموش کنی این بچه مال منه😭. میخوای بذارش سر راه. میخوای از بین ببر. میخوای بفروشش. فقط بدون که من به مرگش راضی نیستم. و در عقوبت آخرتش خودم رو شریک نمی دونم. بهش گفتم: _ و اگر من بخوام به همه بگم که این بچه مال تو بوده چی؟ + اونوقت هر دو باهم بدبخت میشیم. اگر راضی میشی که منو بدبخت کنی به قیمت بیچاره شدن خودت اینکار رو بکن. فقط بدون من کلی سفته ازت دارم. درسته هیچوقت دلم نمیاد اونا رو به اجرا بذارم ولی اگر مجبور بشم چاره ای ندارم😔. با برگشتن من به مغازه دیگه لازم نیست تو هم بیای اونجا. من نمیتونم حضورت اونجا رو تحمل کنم😞. و اینکه کم کم همه چی مشخص میشه و آبروی هر دو مون میره. جای تو باشم از این شهر میرم. _به همین راحتی منو از زندگیت بیرون می کنی؟ + چاره ای ندارم! _ این موجودی که توی شکم منه، بچه توئه. اینو که نمیتونی منکر بشی؟ + اون قرار نبوده باشه! کسی منتظرش نیست. گفتم که اختیارش با خودت. بهتره که اسم من تو شناسنامه اش نباشه چون از زندگی ساقط میشه و من رو هم ساقط میکنه. من سالها تلاش کردم که اعتبار کسب کنم و الان نمیخوام همه چی رو از دست بدم. اگر برگردم به زندگی قبلی، میتونم حداقل در ظاهر صاحب همه چیز باشم. ارتباط من و تو از اول اشتباه بود. من از نجابت و فرمانبرداری تو خوشم اومد. دقیقا همون چیزی که زنم نداره😔 به خیال خودم می خواستم اون رو حذف کنم و تو رو بجاش بذارم ولی محاسباتم اشتباه از آب در اومد. اون زرنگتر از من بود. اول توافق کرد و نصف دارایی مو گرفت و بعد مهریه اش رو اجرا گذاشت و همه رو صاحب شد. الانم اگر بخواد میتونه همه رو بفروشه بره پیش خانواده اش. من الان فقط نگهبان اموالشم😞. دلم برای شایان سوخت. حقش این نبود. ولی حقم منم این نبود.😔 🍁🍁🍁🍁 به پیشنهاد شایان، روز بعد رفتم قنادی یه دعوای ساختگی با خانم و آقای شایان راه انداختم و در ظاهر وسایلم رو برداشتم و کلا از زندگی و کار و ... همه چی اونا در اومدم. من موندم و یه آینده سیاه و تاریک و مبهم. یه موجودی که نمی دونستم باهاش چیکار کنم؟😭 رفتم خونه اشرف، یه خونه نمور و قدیمی با کلی بوی نم و کاهگل و ... نمیدونم اشرف به چی این زندگی دلش رو خوش کرده بود؟ ولی هرچی بود دلش آروم بود😔 اشرف میگفت توی برگشت از مشهد با چند تا خانم آشنا شده بود که توی یه موسسه کار می کنند و کارشون کمک به افرادی مثل من هست که بچه شون رو نمیتونن نگهدارند. نظر اشرف بعد از صحبت با اونا عوض شده بود که میگفت بیا دارو بخور و بچه رو سقط کن🙄 اشرف می گفت: اگر بچه رو عمدا سقط کنی باید دیه بدی و برابر با قتل یک آدم هست! شماره و آدرس اون مرکز رو گرفتم و قرار شد بهشون زنگ بزنم. 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 عصر همون روز تماس گرفتم و رفتم مرکز مردمی نفس. یه خانومی اونجا بود که منو می شناخت. گفتم که شهرمون کوچیکه و تقریبا همه همدیگر رو میشناسن. این داستان ادامه دارد ... 🍀مرکز مردمی نفس سبزوار 🍀 https://eitaa.com/nafas110530
سلام صبح شما بخیر😍😍 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تفاوت ایران با بقیه کشورهای در شرف پیری جهان در کجاست⁉️🤔 اولاً همه کشورها به شدت در پی جلوگیری از این اتفاق هستند و حتی بعضی ۵ درصد تولید ناخالص داخلی را به مقابله با این موضوع اختصاص داده اند. زیرا هر کشوری وارد این معضل شده از لحاظ اقتصادی رو به افول رفته. و خروج از تله جمعیت به مراتب بسیار سخت‌تر از پیشگیری است. دوم اینکه ایران با بقیه کشورها چند فرق اساسی دارد: کشوری مثل ژاپن در عرض ۶۳ سال و انگلیس در عرض ۹۵ سال پیر شدند و آمار فرزند آوریشان از ۶ به ۳ رسید. اما ایران در عرض ۱۰ سال این اتفاق برایش افتاده. یعنی آن‌ها وارد یک تله جمعیتی نسبتاً کم عمق شدند و میتوانند از آن عبور کنند، اما ایران طی سالهای آینده وارد یک تله جمعیتی بسیار عمیق خواهد شد.😔 ◀️ کشورهایی مثل ژاپن و انگلیس کشورهای صنعتی و ثروتمندی بودند و توانستند اقتصادشان را حفظ کنند‌. اما در ایران با وجود این همه جوان هنوز مشکلات اقتصادی حل نشده و تحریم‌ها هنوز ادامه دارد، ضربه‌ای مثل پیری جمعیت مشکلات رو غیر قابل حل خواهد کرد. ◀️ کشورهایی مثل ژاپن و انگلیس دشمن های قسم خورده ندارند. ایران دشمن‌هایی دارد که منتظر یک خلل کوچک هستند تا بتوانند ضربه‌شان را بزنند. به خصوص توده جمعیتی دهه شصتی که در حال پیر شدن هست و آن شیب شدید در تله جمعیت را ایجاد کرده.🤕 اگر بحران جمعیتی پیش رو را جدی بگیریم و سریعا اقدام کنیم، هنوز سه سال برای پیشگیری وقت داریم. ☘مرکز مردمی نفس سبزوار🍀 https://eitaa.com/nafas110530
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ 💫💞 قسمت 20