🗞 #حکایت
🔘 بالاتر از چهل سال عبادت
💬حضرت رضا عليه السلام مىفرمايد:
🔸مردى در بنى اسرائيل چهل سال خدا را عبادت كرد، عبادتش مقبول حضرت دوست نيفتاد، به خود گفت: بدبختى از خود توست و علّت منع قبولى در وجود توست، از جانب حق ندا آمد:
💠اين سرزنشى كه از خود كردى، از عبادت چهل سالهات بالاتر است.💠
📎 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد انصاریان
📱@nafsalmahmoom
#حکایت
💠 توسل به حضرت امام رضا(ع) مرا نجات داد
🔹ابوبكر حمامى كه در نيشابور از اصحاب حديث بود مى گويد: بعضى از مردم مالى را به من امانت دادند و من آن را در جايى دفن كردم و جاى دفن را فراموش نمودم، پس از مدتى صاحب امانت آمد و امانتش را از من خواست و من هم جاى دفنش را نمى دانستم، حيران و نگران بودم و صاحب امانت هم مرا متهم به تصرّف در امانت كرد، اندوهگين و ناراحت از خانه بيرون آمدم.
🔸گروهى از مردم را ديدم قصد زيارت حضرت امام رضا عليه السلام را دارند، با آنان به سوى مشهد رفتم، امام هشتم را زيارت كردم و در آنجا از خدا خواستم كه جاى امانت را به من بنماياند.
🔹چنان كه شخص به خواب رفته چيزى در خواب مى بيند، انگار در خواب ديدم شخصى نزد من آمد و گفت: وديعه را در فلان موضع دفن كرده اى. به سوى صاحب وديعه برگشتم و او را به همان موضع راهنمايى كردم، در حالى كه خوابم را باور نداشتم! صاحب امانت به همانجا رفت و امانت خود را با مُهر صاحبش بيرون آورد.
🔸او پس از آن، اين ماجرا را براى مردم مى گفت و همواره آنان را به زيارت آن مشهد شريف تشويق مى كرد.
📎برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان
@Nmahmoum
#حکایت
💠 پند گرفتن حتى از راهزن
📝 فضیل بن عیاض پیش از آن که با شنیدن آیه اى از آیات قرآن توبه کند، راهزن بود. وى در بیابان مرو خیمه زده بود و پلاسى پوشیده و کلاه پشمین بر سر و تسبیح در گردن افکنده و یاران بسیار داشت، همه دزد و راهزن . هر مال و جنس دزدیده شده اى که نزد او مى بردند میان دوستان راهزن تقسیم مى کرد و بخشى هم خود برمى داشت. روزى کاروانى بزرگ مى آمد، در مسیر حرکتش آواز دزد شنید.
📝 ثروتمندى در میان کاروان پولى قابل توجه داشت، برگرفت و گفت: در جایى پنهان کنم تا اگر کاروان را بزنند این پول برایم بماند . به بیابان رفت ، خیمه اى دید در آن پلاس پوشى نشسته، پول به او سپرد. فضیل گفت: در خیمه رو و در گوشه اى بگذار، خواجه پول در آنجا نهاد و بازگشت. چون به کاروان رسید، دزدان راه را بر کاروان بسته و همه اموال کاروان را به دزدى تصرف کرده بودند، آن مرد قصد خیمه پلاس پوش کرد.
📝 چون آنجا رسید، دزدان را دید که مال تقسیم مى کردند. گفت : آه من مال خود را به دزدان سپرده بودم! خواست باز گردد، فضیل او را بدید و آواز داد که بیا . چون نزد فضیل آمد، فضیل گفت: چه کار دارى؟ گفت: جهت امانت آمده ام . گفت: همان جا که نهاده اى بردار ! برفت و برداشت. یاران فضیل را گفتند: ما در این کاروان هیچ زر نیافتیم و تو چندین زر باز مى دهى! فضیل گفت: او به من گمان نیکو برد و من نیز به خداى تعالى گمان نیکو مى برم، من گمان او را به راستى تحقق دادم تا باشد که خداى تعالى گمان من نیز به راستى تحقق دهد.
📎 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان
@Nmahmoum
سلام. یه گروه نماز شب داریم. ان شاءالله فعالیتش از امشب آغاز میشه ☺️
برنامه گروه از این قرار هست:
🌸🍃هر روز یک آیه از #قرآن که خدا در اون به نماز شب سفارش اکید کرده
🌸🍃 هر روز یک #حدیث درباره نماز شب
🌸🍃 هر روز یک #حکایت از بزرگان درباره نماز شب
🌸🍃 هر روز بررسی یکی از برکات و فضائل نماز شب بر اساس قرآن و روایات
خوشحال میشم عضو بشید و دوستانتون رو هم دعوت کنید.
داریم اسم مینویسیم برای نماز شب امشب، ساعت 5 لیست بسته میشه.
11 اسفند چهل روز بعدش میشه ولادت آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه. میخوایم چله بزاریم. اگه هستید یاعلی
https://eitaa.com/joinchat/1455095845C2020cd151b