🔻مصیبت و معصیت
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمیشد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کاو دل آزرده شد از من غم آنم باشد
حکایتهای #سعدی
#گلستان
#مصیبت و #معصیت
🔻همچون آفتاب
☀️مثل واژگونی کشتی ها در امواج دریا، شما هم در امواج حوادث واژگون می شوید.
در آن حال، امیدی به نجات نیست.
مگر کسی که خدا از او پیمان محکم گرفته، همو که ایمان در دلش ثابت شده، همان که خدا به روحی از جانب خود تأییدش کرده باشد...
☀️سپس امام صادق علیه السلام قسم خورد و فرمود:
غیبت امامتان سال ها طول خواهد کشید. امتحانی سخت پیش روی شماست.
در آن زمان چشم های اهل ایمان برایش اشک خواهد ریخت.
☀️پرسیدم: پس چه باید کرد؟
خورشید تابیده بود به ایوان خانه.
☀️امام صادق علیه السلام رو به خورشید کرد و فرمود:
آفتاب را می بینی؟
حقیقت امر ما از آفتاب هم روشن تر است.
📚(مکیال المکارم، ج2، ص 235؛ کافی، ج 1،ص 336)
#امام_زمانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ بزودی یک عملیات بزرگ آخرالزمانی در سطح دنیا اتفاق خواهد افتاد !
🌐آپارات | یوتیوب
@ostad_shojae
#ارتباط_موفق
همیشه بیخیالی، خوشخیالی نیست!
اینکه شما انسانِ پرمشغله، شلوغ، و پردغدغهای هستید؛
اصلاً از شما، توجه به نیازهای دیگران، مخصوصاً آنانکه حقی بر گردن تان دارند را، ساقط نمیکند!
☜ شما به میزان توجهی که به نیاز دیگران، و اهتمامی که در رفع آنها دارید؛
❥ قلب دیگران را جذب کرده و عشقتان برایشان ماندگار خواهد بود.
منبع : چقدر مهروزی بلدی / ارتباط موفق 26
@ostad_shojae
#نوع_دوستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب خود را آرام کنید تا سکته نکنید
#دکتر_رضامنتظر
#آرامش_قلب
#شعار_اربعین ۳
※ مـــیروم تـــا؛
از یک عزادار راکد، به یک عزادار قائم تبدیل شوم.
@ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح که بزرگ بشه نوع و سطح دغدغه های ما هم تغییر میکنه
کودکان عراقی و تدارک برای زائران اربعین حسینی
شنیده بودم که «رفیق رو باید توی سفر شناخت» اما این مدلیش رو تا حالا نشنیده بودم!
از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی، باهاش همسفر شو!
با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم چندبار بهم گفته بود یه سفر با هم بریم،
تا یه روز بهم گفت فردا میخوام برای انجام کاری برم شیراز اگر میای راهی شو صبح میام دنبالت.
سر وعده اومد در خونه مون، سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید.
گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم.
رسیدیم عوارضی اتوبان خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم.
دو تا دکه بود گفت بیا از اون یکی بخریم.
گفتم: این که نزدیکتره؟!
گفت: چون اون کمی دورتر دکه زده مشتری نداره از اون بگیریم تا کسب اونم بگرده...
همانجا بهش گفتم کاش دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد.
گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه.
بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد.
اونو سوار کرد.
مسیرش کوتاه بود؛
پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد.
گفتم حداقل پول نمیدادی بهش مجانی سوارش کردی.
گفت من این پنج تومانو میخواستم بندازم صدقه خوب زودتر رسید به دست مستحقش.
رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4 تا 5هزارتومن.
4تا ازش خرید.
گفتم رفیق زیاد نیست گفت بیا دوتاش برای تو رفتی تهران بذار توماشین خراب نمیشه.
گفت: میخواستم روزیش تامین بشه، گناه داره تو آفتاب وایساده.
جلو شاهچراغ هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید.
در برگشتن از زیارت یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود.
یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟
گفتم: من وزنمو میدونم چقدره.
گفت: باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟!!
گفتم: باشه یه پولی بهش بده بریم.
گفت: نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم.
یادمه در طول سفر اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم، بحث رو عوض میکرد
میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم...
سرتونو درد نیارم کل سفر از این کارها زیاد انجام داد...
حساب کردم کل خریداش به 100 هزارتومانم نرسید اما کلی آدمو خوشحال کرد!
خیلی درس ها به من داد که بیش از صد هزار تومان می ارزید.
میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!!
برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود،
و یه مغازه کوچک داشت.
میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85
میدونین چن سالش بود؟!!!
34 سال...
میدونین من چه کاره بودم؟!!!
کارمند بانک بودم،
باغ هم داشتم.
میدونین چه ماشینی داشتم؟
206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره!
دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست:
«دستهایی که کمک میکنن، مقدس تر از لبهایی هستن که دعا میکنن!»
بنده مخلص خدا بودن،
به حرکت است نه ادعا کردن؛ بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن...
سوال: شما چقدر در شبانه روز به فکر زندگی خودت هستی و چقدر در حال تلاش برای رفع مشکلات دیگران؟
#نوع_دوستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بخش از فیلم "گسیختگی" رو نه یکبار بلکه چندین بار ببینید!
من باید جراحی کنم تا زیبا بنظر برسم و شاد باشم!
من باید لاغر باشم، معروف و خوشتیپ باشم...
این یک نسلکشی تجاریه!
در ادبیات فارسی اینجوری میگیم: کسانیکه به زیبایی اندیشه رسیده اند، به زیبایی تن نمی اندیشند.
نماز 4_8.mp3
3.09M
#تلنگری 💌
هر بنایی، ستونی دارد که نمیگذارد فروبریزد!
برای استقامت روح نیز، ستونهایی گذاشتهاند!
محکم ترین ستون روح، کدام است؟
#استاد_شجاعی 🎤
@ostad_shojae
#نماز
4_5938416259568766460.MP3
27.94M
#دوگانگی_خوبی_و_خوشی
حاوی مطالب بسیار خوب در تبیین این که هر واقعه ای یک ظاهر و یک باطنی دارد.
فَعَسَىٰٓ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا
پس چه بسا چیزی خوشایند شما نیست و خدا در آن خیر فراوانی قرار میدهد. نساء - ۱۹
یکی از فرمولهای مهم برای رسیدن به آرامش توجه به این واقعیت است که در پس ظاهر امور زندگی یک باطنی وجود دارد.
ظاهرش ممکن است ناخوشایند و رنج آور باشد ولی اگر باطنش را درک کنیم خوب و مفید و دلچسب است.
لطفا یکساعت وقت گذاشته گوش دهید.
https://eitaa.com/nafsemotmaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_مداحی
※ پیچیده تو گوش زمان
پیچیده تو ارض و سماء
میخونن تمومی زوار اربعین یه صدا
« أین الطـالب بدم المقتول بکرببلا »
بهشت رو زمین حرم | روحالله رحیمیان
@ostad_shojae
🔻 #بیهوده_گویی
از نشانه های #غلبه_سودا و مشکل اعصاب و روان پرحرفی است.
🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵
چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت
سخنگوی در مردمی خوار گشت
به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن
که تیمـار جان باشد و رنج تـن
🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃
#فردوسی
#پرحرفی
🔻صبر جمیل
استاد فرزانهای بهخوبی و خوشی با خانوادهاش زندگی میکرد. زنی بسیار وفادار و دو پسر عزیز داشت.
زمانی بهخاطر کارش مجبور شد چندین روز از خانه دور بماند. در آن مدت هر دو فرزندش در یک حادثه کشته شدند.
مادر بچه ها در تنهایی رنج فقدان فرزندانش را تحمل کرد. از آنجا که زن نیرومندی بود و به خدا ایمان و اعتقاد داشت، با متانت و شجاعت این ضربه را تحمل کرد.
اما چطور میتوانست این خبر هولناک را به شوهرش بدهد. شوهرش هم به اندازه او مؤمن بود، اما او مدتی پیش بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده بود و همسرش میترسید خبر این فاجعه، باعث مرگ او بشود.
تنها کاری که از دست زن برمیآمد، این بود که به درگاه خدا دعا کند تا بهترین راه را نشانش بدهد.
شبی که قرار بود شوهرش برگردد، باز هم دعا کرد و سرانجام دعایش اجابت شد و پاسخی گرفت.
روز بعد، استاد به خانه برگشت. با همسرش سلام و احوالپرسی کرد و سراغ بچهها را گرفت.
زن به او گفت فعلا نگران آنها نباشد و حمام بگیرد و استراحت کند.
کمی بعد، نشستند تا ناهار بخورند. زن احوال سفر شوهرش را پرسید و او هم برای همسرش از لطف خدا گفت و باز سراغ بچهها را گرفت.
همسرش با حالت عجیبی گفت:
نگران بچهها نباش، بعدا به آنها میرسیم. اول برای حل مشکلی جدی، به کمکت احتیاج دارم.
استاد با اضطراب پرسید:
چه اتفاقی افتاده؟ به نظرم رسید که مضطربی، بگو در چه فکری، مطمئنم به لطف خدا میتوانیم هر مشکلی را با هم حل کنیم.
زن گفت:
در مدتی که نبودی، دوستی سراغمان آمد و دو جواهر بسیار باارزش پیش ما گذاشت تا نگه داریم. جواهرات بسیار زیباییست! تا حالا چیزی به این قشنگی ندیدم.
حالا آمده تا جواهراتش را پس بگیرد و من نمیخواهم آنها را پس بدهم. خیلی دوستشان دارم. چهکار باید بکنم؟
استاد گفت:
اصلا رفتارت را درک نمیکنم! تو هیچوقت زن بیتعهدی نبودهای.
زن گفت:
آخر تا حالا جواهری به این زیبایی ندیدهام! فکر جداشدن از آنها برایم سخت است.
استاد با قاطعیت گفت:
هیچکس چیزی را که صاحبش نباشد، از دست نمیدهد. نگهداشتن این جواهرات یعنی دزدیدن آنها، جواهرات را پس میدهیم و کمکت میکنم تا فقدانش را تحمل کنی. همین امروز این کار را با هم میکنیم.
زن گفت:
هرچه تو بگویی عزیزم، جواهرات را برمیگردانیم. در واقع، قبلا آنها را پس گرفتهاند. این دو جواهر ارزشمند، پسران ما بودند. خدا آنها را به ما امانت داد، وقتی تو در سفر بودی، آنها را پس گرفت.
استاد قضیه را فهمید و شروع به گریه کرد. او پیام را دریافته بود و از آن روز به بعد، سعی کردند فقدان فرزندانشان را باهم تاب بیاورند.
#واقع_بینی
#مصیبت
🔻از جر و بحث با فرد نادان بپرهیز
🌳 روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه شدن با یک نادان دید.
🌳 به او گفت:
مدتها بهدنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرندهای شاخ نداده است؟
سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر میتواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است.
🌳 انسان نیز، زمانی که میتواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با او جر و بحث کند.
🌳 بدان زمانی که پَر پرواز داری، نیازی به شاخ گاو نداری. این پَر پرواز را فقط علم به انسان میدهد و شاخ گاو را جهالت.
#جر_و_بحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘با خدا رفیقی یا توهم رفاقت داری؟
یه فرمول خیلی ساده ؛
برای اینکه بفهمیم همین الآن وضعیت رابطهی ما با خدا، در چه حدّیه !
منبع :کارگاه خویشتنداری
@ostad_shojae
#خدا
#تقوا
🔻 گذشت
💠🏵💠🏵💠🏵
💠 روزی حکیمی مردی را دید که خیلی ناراحت و بود ،علت ناراحتی اش را پرسید.
🏵 شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
💠 حکیم گفت : چرا رنجیدی ؟
🏵 مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
💠 حکیم پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
🏵 مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
💠 حکیم پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
🏵 مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
💠 حکیم گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است
#گذشت
#کینه
#توقع