فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️گنـــج عظیــــم⚜️
🎙آیت الله جاودان
مدتیست یچیزی میخوام خدمتتون عرض کنم، قدر بدونید.
بعد از نمازهای واجب، تسبیحات رو به این صورت انجام بدید...
#تسبیحات
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«روزخوابی بچه ها» مطلقا ممنوع!
روزخوابی باعث افسردگی حاد میشود.
آن چیزی که ایراد ندارد، استراحت زیر ۵۰ دقیقه طی روز است. این اندازه استراحت نه تنها ایرادی ندارد بلکه موجب بازیابی قوای بدن هم میشود.
کسانی که از ساعت ۱۰ تا ۲ بامداد خواب نیستند، اکثرا دچار عارضه های خاص خواهند شد.
دکتر سعید عزیزی
#خواب
🔰 بیقراری دلها در اربعین و رابطۀ آن با ظهور
🚩 چگونه زائران اربعین، یاوران امام زمان(ع) میشوند؟ | قسمت ۱
📍 اربعین ۱۴۰۱ - مسجد سهله
👈 صوت و متن
#پیاده_روی #اربعین
🔻پیرمرد بهشتی
☘انس گوید: روزی در محضر پیامبر (ص) بودیم که اشاره به طرفی کرده و فرمودند: الآن مردی از اهل بهشت وارد میشود. طولی نکشید که پیر مردی از آن راه رسید و درحالیکه با دست راست آب وضوی خویش را خشک میکرد و به انگشت دست چپ، نعلین خود را آویخته بود.
☘او پیش آمد و سلام کرد. فردای آن روز، همچنین روز سوّم، پیامبر (ص) بهشتی بودن او را تکرار کرد.
☘عبدالله بن عمرو بن عاص سه روز در مجلس بود، تصمیم گرفت با پیرمرد سخن گفته و ببیند که چه صفتی دارد؟ روز بعد دنبال او آمد تا به خانهی پیرمرد رسید و گفت: «از پدرم قهر کردهام و قسم یاد نمودهام که سه شبانهروز به خانه نروم؛ اگر موافقت کنی به منزل شما بیایم.»
☘او قبول کرد. عبدالله گوید: سه شب خانهاش بودم؛ ندیدم عبادت خاصّی انجام دهد، فقط موقع پهلوبهپهلو شدن ذکر خدا میگفت و نماز صبح را میخواند و جز حرف خوب چیزی از او نشنیدم.
☘بعد از سه روز نزدم خیلی کوچک جلوه کرد و وقت خداحافظی به او گفتم: با پدرم قهر نکرده بودم، بلکه فقط میخواستم ببینم چه عملی داری که پیامبر (ص) فرمود: تو از اهل بهشتی؟ ولی من چیز خاصی از تو ندیدم!
☘چون چند قدم رفت، پیرمرد گفت: «ای پسر! اعمال ظاهری مرا دیدی، من در باطن نه کینهی کسی را به دل دارم و نه حسد به کسی بردم!»
عبدالله گفت: «همین دو صفت خیلی مهم است که مشمول الطاف الهی و بهشت شدهای.»
📚داستانها و پندها، ج 1، ص 32 -مجموعه ورام، ج 1، ص 126
#دوگانه_ظاهر_باطن
🔻پیرمرد و عارف
🏵 پیرمردی در حجره خود در بازار نشسته بود که عارفی از کنار حجره او گذر کرد.
🏵 پیرمرد سریع به بیرون حجره رفت و او را گفت:ای عارف! شرف حضور در حجره ما بر من ببخش و مرا نصیحتی کن.
🏵 عارف اجابت نمود و در حجره داخل شد.
🏵 پیرزنی برای گرفتن شکر به حجره او آمد و سکه کمارزشی داشت که اندازه سکه خود از پیرمرد شکر خواست.
🏵 پیرمرد گفت:
مرا ببخش، سنگ معادل سکه تو ندارم تا شکر بر تو وزن کنم.
🏵 پیرزن ناامید و شرمنده رفت.
🏵 پیرمرد عارف را شربتی مهیا کرده تا برای موعظه او بر منبر رود.
🏵 عارف گفت: ای پیرمرد! امروز دیدم در گذر این همه عمر، از این همه مرگ و نیستی و رهاکردن ثروت دنیا بر وراث، تو هیچ پند و عبرتی نگرفتهای. پس اگر من هم تو را پندی دهم، بیگمان آن را هم نخواهی گرفت.
🏵 تو را سنگی معادل سنگ آن پیرزن نبود که شکر بر او وزن کنی و مرا کلامی هموزن این همه غفلت تو نیست که تو را کمترین پندی وزن کنم و بفروشم.
🏵 تو اگر دنبال آن بودی که مدیون او نشوی، بهجای دست خالی رد کردن او، شکر بیشتر میدادی و از خویشتن میبخشیدی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موسیقی_اربعینی
دل پرزخم زمین، گفته کسی میآید،
زده فریاد که فریادرسی میآید !
ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته،
پسر فاطمه «س» با تیغ علی «ع» برگشته.
علی قلیچ 🎶
تولید شده در رسانه منتظر
@ostad_shojae
🔻نتیجهی خوار شمردن
شخصی در بنیاسرائیل فاسد بود بهطوریکه بنیاسرائیل او را از خود راندند. روزی آن شخص به راهی میرفت، به عابدی برخورد کرد که کبوتری بالای سر او پرواز میکند و سایه بر او انداخته است.
پیش خود گفت: «من رانده شده هستم و او عابد است اگر من نزد او بنشینم، امید میرود که خدا به برکت او به من رحم کند.»
این بگفت و نزد آن عارف رفت و همانجا نشست. عابد وقتی او را دید با خود گفت: من عابد این ملّت هستم و این شخص، فاسد است او بسیار مطرود و حقیر و خوار است چگونه کنار من بنشیند، از او روی گردانید و گفت: از نزد من برخیز!
خداوند به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبینی و تحقیر آن شخص) محو کردم.
منبع📚:شنیدنیهای تاریخ، ص 373 -محجه البیضاء، ج 6، ص 239
#غرور و #تکبر
🔻عابد و نافرمان
🎍دو مرد از بيابانى مى گذشتند: يكى عابد و ديگرى نافرمان.
🎍عابد تشنه شد، چندان كه از پا افتاد.
همسفرش كه تُنگى داشت و كمى آب در آن بود، به آن عابد كه به زمين افتاده بود ، مى نگريست.
🎍با خود گفت : به خدا سوگند ، اگر اين بنده نيك از تشنگى بميرد در حالى كه اين آب با من است، هرگز به خيرى از خدا نخواهم رسيد، و اگر اين آب را به او بنوشانم ، خودم خواهم مُرد .
🎍 امّا او به خدا توكّل كرد و تصميمش را گرفت و از آن آب به صورت عابد پاشيد و باقى مانده اش را به او نوشانْد . عابد ، از جا برخاست و هر دو ، بيابان را پيمودند.
🎍در روز قيامت ، آن نافرمان را براى حسابرسى نگه مى دارند و فرمان مى رسد كه او را به آتش ببرند.
🎍فرشتگان ، او را به سوى دوزخ مى رانند. در راه ،آن عابد را مى بيند. مى گويد : فلانى! مرا نمى شناسى؟ عابد مى گويد : تو كيستى؟ مرد مى گويد : من فلانى هستم كه در آن روز گذشتن از بيابان ، تو را بر خويشتن ، ترجيح دادم.
🎍عابد مى گويد : آرى ، مى شناسمت . پس ، به فرشتگان مى گويد : بِايستيد! فرشتگان مى ايستند و عابد مى آيد تا آن كه در توقفگاه حساب مى ايستد وپروردگارش عزّ و جلّ را مى خواند و مى گويد : اى پروردگار من! تو خود مى دانى كه او به من نيكى كرده و چگونه در حقّ من ايثار كرده است.
پروردگارا! او را به من ببخش.
🎍پس ، خداوند مى فرمايد : «او از آنِ تو».
#تواضع و #از_خود_گذشتگی
🔻دستت را سر هر سفره ای دراز نکن
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
در حلال و حرام وسواس بشوید نه در نجاست و طهارت. زیاد دست آب نکشید مواظب حلال و حرام باشید.
آیه قرآن است که (فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ) یعنی انسان باید به طعامش نگاه کند . وقتی غذایی جلوی انسان می گذارند ،باید ببیند که این غذا از کجا آمده!؟حلال است یا حرام!؟ از چه درست شده!؟ ربا است؟ رشوه است؟
تا حلال نخوری حال عبادت نداری. تا حلال نخوری تاریک هستی. اگر می خواهید نورانی شوید حلال بخورید.
اگر به منزل انسان متدین و با تقوا و نماز شب خوان رفتی شام آوردند، بخور. ولی افراد لا ابالی غذایشان را نخور.
یک دسته مالشان را از راه حلال به دست می اورند و در راه حلال هم خرج می کنند او به بهشت می رود. اما سه دسته دیگر به جهنم می روند.
دسته دوم مالشان از راه حلال است اما در راه حرام خرج می کنند .
دسته سوم بر عکس هستند ، مالشان از راه حرام است رشوه می گیرند ، ربا می دهند، اما روضه خوانی هم می کنند ، این هم به جهنم می رود.
قسم چهارم آن کسی است که مالش از حرام است و در راه حرام هم خرج می کند.
همیشه این دعا را بخوانید: اَللَّهُمَّ ارْزُقنا رِزْقاً حَلاَلاً طَيِّباً؛ خدایا روزی حلال نصیب من کن.
اگر انسان یک لقمه حرام بخورد تا چهل روز اثر می گذارد.
اوایلی که آیت الله مرعشی نجفی (رحمه الله علیه) به قم آمده بودند یک شب ایشان را مهمان می کنند .او هم شب در خواب می بیند که امام زمان علیه السلام به او می فرمایند : «دستت را سر هر سفره ای دراز نکن» ...
به میهمانی نمی روند. انسان باید در شکمش و سواس شود .
📚 بدیع الحکمه ، ص4
#لقمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌خدایا این چه مسیریه؟!
🔹شباهت اربعین و دفاع مقدس
🔹اربعین نمونۀ واقعی حکومت امام زمان(عج)
👈 نسخهٔ کامل این مستند را اینجا ببینید
@Panahian_ir
🔻خاطرهای از ملا احمد نراقی
🔅مرحوم ملاّ احمد نراقی،که از بزرگان علمای اسلام است، دارای ثروت زیادی بود و در بیرون شهر یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود.
🔅یک روز به حمام رفت و اتفاقا یک درویش هم به حمام آمده بود. وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد حضرت آیت اللّه! شما می گویید علاقه به دنیا بد است و حال آن که این همه مال داری. من تعجب می کنم با این همه مال و ثروت چطور می خواهی بمیری؟
🔅آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از درِ حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود:
🔅جناب مرشد: کربلا رفته ای؟ گفت: نه. فرمود: بیا همین طور دو نفری پیاده به کربلا برویم.
مرشد موافقت کرد، دو نفری حرکت کردند از نراق به طرف کربلا، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دست ها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن.
🔅ملا احمد نراقی گفت: چی شد؟
🔅گفت: کشکول خودم را در حمام جا گذاشتم بروم و بیاورم.
🔅فرمود: هان! مطلب همین جا است. جناب درویش به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که می خواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آن ها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آن قدر زیاد است که دل کندن از او خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او بسته ای.
📚مجله درس هایی از مکتب اسلام، فروردین 1399
#ملا_احمد_نراقی
#تعلق و #وابستگی
🔻 صبح بخیر
🔅بنمای رهی،که ره نماینده تویی
بگشای دری،که درگشاینده تویی🔅
🔅زنگار غمان گرفت دور دل من
بزدای،که زنگ دل زداینده تویی🔅
#خواجه_عبدالله_انصاری
🔻عیسی (ع) و حریصان به دنیا
🪶حضرت عيسى (ع) به همراهى مردى سياحت مى كرد، پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند و به دهكده اى رسيدند. عيسى (ع) به آن مرد گفت : برو نانى تهيه كن و خود مشغول نماز شد.
🪶آن مرد رفت و سه عدد نان تهيه كرد و بازگشت ، اما مقدارى صبر كرد تا نماز عيسى (ع) پايان پذيرد. چون نماز طول كشيد يك دانه نان را خورد.
🪶حضرت عيسى (ع) سوال كرد نان سه عدد بوده ؟ گفت : نه همين دو عدد بوده است .
مقدارى بعد از غذا راه پيمودند
🪶 عيسى (ع) فرمود: ترا سوگند مى دهم بگو نان سوم چه شد؟
گفت : دو عدد بيشتر نبوده است !
🪶دو مرتبه به راه افتادند و نزديك دهكده بزرگى رسيدند و به سه خشت طلا كه افتاده بود برخورد كردند. آن مرد گفت : اينجا ثروت زيادى است ! فرمود: آرى يك خشت از تو، يكى از من ، خشت سوم را اختصاص مى دهم به كسى كه نان سوم را برداشته ، آن مرد حريص گفت : من نان سومى را خوردم .
🪶عيسى (ع) از او جدا گرديد و فرمود: هر سه خشت طلا مال تو باشد.
🪶آن مرد كنار خشت طلا نشسته بود و به فكر استفاده و بردن آنها بود كه سه نفر از آنها عبور نمودند و او را با خشت طلا ديدند.
🪶همسفر عيسى را كشته و طلاها را برداشتند، چون گرسنه بودند قرار بر اين گذاشتند يكى از آن سه نفر از دهكده مجاور نانى تهيه كند تا بخورند. شخصى كه براى آن آوردن رفت با خود گفت : نان ها را مسموم كنم ، تا آن دو نفر رفيقش پس از خوردن بميرند و طلاها را تصاحب كند.
🪶آن دو نفر هم عهد شدند كه رفيق خود را پس از برگشتن بكشند و خشت طلا را بين خود تقسيم كنند. هنگامى كه نان را آورد آن دو نفر او را كشته و خود با خاطرى آسوده به خوردن نانها مشغول شدند.
🪶چيزى نگذشت كه آنها بر اثر مسموم بودن نان مردند. حضرت عيسى (ع) در مراجعت چهار نفر را بر سر همان سه خشت طلا مرده ديد و فرمود:(اين طور دنيا با اهلش رفتار مى كند.)
📚 پند تاريخ 2/124 - انوار نعمانيه ص 353.
#حرص
🔻ارزش دوست خوب
🌳دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند.
🌳دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت:« امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد.»
🌳آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به دریاچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند.
🌳همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد.
🌳شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجات یافته دید، روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد:« امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد. »
🌳دوستی که او را نجات داده بود وقتی تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید:« وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟»
🌳مرد پاسخ داد:« وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی.»
#دوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
※ خانمی زیبا لب بام نشسته بود،
و مردی که ادعا میکرد عاشق اوست روبرویش !
✘ ماجرای زیرکی خانم در اثبات عشق یا هوس بازی مرد، ماجرائیست که برای ما هم حتماً اتفاق خواهد افتاد.
🌐 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
eitaa.com/ostad_shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#شعار_اربعین ۸
※ مـــیروم تـــا؛
اعلام کنم عزاداریِ من از سَرِ عادت نیست، من زندگی با امام را میخواهم.
@ostad_shojae