🔵 اگر دنیا را شناخته واقعیتهای آن را بپذیریم در مشکلات از هم نمی پاشیم
محمد بن عجلان مي گويد: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودم، شخصي به حضورش آمد و از فشار زندگي، به آن حضرت شكايت كرد.
امام فرمود: صبر كن، خداوند به زودي گشايشي در زندگي تو، پديد آورد
سپس امام صادق (علیه السلام) پس از ساعتي سكوت، به او فرمود: به من از زندان كوفه خبر بده كه چگونه است؟
او گفت: زندان كوفه، تنگ و متعفن است و زندانيان در بدترين شرائط به سر مي برند.
امام صادق علیه السلام:
تو اكنون در زندان هستي، آيا مي خواهي در زندان، گشايش و رفاه داشته باشي؟!
آيا نمي داني كه دنيا براي مؤمن، زندان است؟ از كدام زندان، به انسان خوشي مي رسد...؟!
بزرگی میگفت: دنیا اگر وفا و خوشی داشت،هیچ کس به اندازه محمد و آل محمد شایسته برخورداری از آن نبود...
حال آنکه طبق گواه تاریخ بدترین و سختترین ستمها و رنج ها برای این خاندان مطهر و پاک بود..
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند...
📚 اصول کافی،باب ما اخذ الله من المؤمن، من الصبر … حديث 6 و 7 ص 250 ج 2
#سختیها
🔰 بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا مثلا زیاد دروغ میگویند، در خانه آرامش کافی نداشتهاند
آرامشی که در روابط زوجین وجود دارد، تعیینکنندهترین عامل درجهت تامین آرامش مورد نیاز برای تربیت فرزندان است و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین میشود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم. تردید نکنید بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیبهای اخلاقی مثل دروغگویی رنج میبرند در خانه آرامش کافی نداشتهاند.
زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!
#تربیت #اطفال
✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f
@Panahian_ir
✅مرد ثروتمندی تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد.
جلوی آنها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا پول را...؟!
اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کن:
نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
پس پول را میگیرم که فایده آن برام بیشتر هست.
سپس از کشاورزی که پیش او کار میکرد خواست یکی را انتخاب کند:
کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم
سپس از آشپز پرسید
آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم ...
نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود. این پسر خیلی فقیر بود.
مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب میکنی تا غذا بخری
پسر گفت: درست است که من نیازمندم ولی قرآن را انتخاب میکنم چرا که مادرم گفته:
یک کلمه از جانب خداوند ارزشمندتر از هر چیز است.
قرآن را برداشت ؛ بوسهای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن پاکتی دید که در آن ده برابر مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت
مـــــــرد ثروتمند گفــــــت:
هرکس گمانش به خدا خوب باشد خدا او را ناامید نمیکند.
گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟
آيه ۱۱۴ سوره مباركه طه: رويگردانی از #ياد_خدا را عامل اصلی #سختی در زندگی انسان است:
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى
پس از خدا و قرآن فاصله نگیریم
#قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻رابطه امام زمان (عج) با مومنین چگونه است ؟
استاد عالی
#امام_زمانم
#طوفان_الاقصی
🏷دستخط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔸امروز پیچیدهترین و حساسترین دوره فلسطین است. فلسطین خط مقدم ما و همه جهان اسلام است. از خداوند سبحان برای مجاهدین صحنه فلسطین موفقیت و پیروزی و اجر الهی را خواستارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پناه_من | اسراء ـ ۷۱
🌟 و روزی که مردم با امامشان محشور میشوند !
امام: یعنی کسی که پشت سر او، و برای شبیه شدن و نزدیک شدن به او، تمام عمر تلاش که نه ...با تمام جان دویدهایم!
• امام زندگی من کیست؟
@ostad_shojae
#امام_زمانم
💢روزی دست پسر بچهای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند.
گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشتهایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر میکنم دستت بیرون میآید.»
پسر گفت: «میدانم اما نمیتوانم این کار را بکنم.»
پدر که از این جواب پسرش شگفتزده شده بود پرسید:
«چرا نمیتوانی؟»
پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکهای که در مشتم است، بیرون میافتد.»
شاید شما هم به سادهلوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم میبینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کمارزش، چنان میچسبیم که ارزش داراییهای پرارزشمان را فراموش میکنیم و در نتیجه آنها را از دست میدهیم.🌺
#تعلق
ارتباط سلامت روح و جسم.mp3
4.44M
#استاد_شجاعی
بدون شناخت #طبع خودم، و نحوه متعادل نگه داشتن آن، درمان مشکلات #روحی و طی مسیر کمال برای من ممکن نیست!
#لقمه #ورزش
@ostad_shojae | montazer.ir
#کارگاه_تغذیه
#تغذیه
روح آدمیزاد، یک چیز نیست؛ و جسمش یک چیز دیگر!
جسم، حقیقت نازلۀ روح است که در پایینترین مرتبۀ ممکن، به صورت ماده جلوه نموده و تا زمانی که انسان در این دنیا زندگی میکند؛ به عنوان ابزاری مهم، برای تکامل انسانیاش با او همراه خواهد بود.
هر آنچه بر جسم میگذرد روح را دستخوش آماج خویش نموده و حالاتش را تغییر میدهد.
بعضی وقتها، که حس میکنی، نَفْس بر تو غالب شده و هواهایِ نفس، فرصت و قدرتِ جولان مییابند؛ برگرد و آنچه بر جسمت گذشته را مرور کن!
شاید فقط یک افراط یا یک خطا در اندازه یا انتخاب نوع تغذیهات، تو را بدین حال رسانده است.
✘ تا نحوۀ مدیریت صحیح «تغذیۀ جسم» را نیاموزیم؛ توان تسلط بر نفس و مدیریت روح خویش را نیز نخواهیم داشت.
※ در کارگاه ۸ جلسهای #تغذیه_جسم استاد محمد شجاعی این موارد بررسی و تدریس شده است که از طریق لینک زیر در وب سایت منتظر / مدیا منتظر قابل دریافت است:
👉 media.montazer.ir/?p=22842
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عقلِ ظاهر در نبردی چنین،
پیروزی را از آنِ جالوت میبیند،
اما چنین نشد!...
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اهمیت زمانی این روزها، به اندازهی کل تاریخ بشریت است!
▪️کانال معرفتی بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/saamtkhoda
💢آرامش برگ یا سنگ؟
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست .
مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: ” عجیب
آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است.
به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”
استـاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت
و گفت : به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود
را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت
و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش
داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو بــه من بگو
آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را …؟!”
مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت:
“اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا
و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!
لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد.
من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!”
استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟
اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تــاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم
هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.”
استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.
چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب
می کردید یا آرامش برگ را؟”
استاد لبخندی زد و گفت : “من در تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم
در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم .
مــن #آرامـش_بـرگ را مــی پسندم🌺