eitaa logo
آرامش
1.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1هزار ویدیو
56 فایل
یادداشتها و تجارب دکتر رضامنتظر در بحث آرامش و سایر مطالب کاربردی مفید در این موضوع آرامش که لازمه سعادت دنیا و آخرت است، نیاز به آموزش دارد لطفا ۱۶ فایل اصلی را از منشی مجازی به آی دی ذیل دریافت و مطالعه و نظرات خود را ارسال کنید @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رشتی‌ها فلانن اصفهانی ها فلانن ترک‌ها فلانن گوش بدید به این سه داستان که چجوری نقطه قوت مردم شهرهای مختلف رو جهت تخریبشون استفاده کردن ما همه خواهر و برادریم.... در جوک‌ها به مردم شهرهای مختلف، قومیت‌های مختلف توهین نکنیم
انسان شناسی ۳۴۹.mp3
11.6M
آدمهای غیرمذهبی اما مهربان که برای مهرورزی چرتکه نمی‌ندازن، از آدمهای بظاهر مؤمن که اجازه‌ مأنوس شدن با خودشون رو به دیگران نمیدن، خیلی خیلی خیلی در نگاه خدا عزیزترند! این تفاوت یه دلیل کاملاً ریاضی داره! منبع: کارگاه انسان شناسی پیشرفته استاد محمد شجاعی ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef8
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 افسوس دنیا مخور که او خود، افسوس است؛ به جاودانگی بیاندیش و جاودانه رفتار کن 🌺 سرنوشت: امام رضا عليه السلام می‌فرمایند: عیسی بن مریم (که درودهای خداوند بر او باد) به حواریان گفت: «ای بنی اسرائیل! برای از دست دادن چیزی از دنیا افسوس مخورید چنان که دنیاپرستان هر گاه به دنیایشان می‌رسند، برای از دست دادن چیزی از دینشان افسوس نمی‌خورند». الكافي: ج۲، ص۱۳۷ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
خانه اش پایین آمد اما حجابش نه!! به کمک کنندگان گفت: من خوبم... تا کسی به او دست نزند!! شکوه در زمان جنگ!! عفت در زمان برهنگی!! آفرین بر زنان غزه... چیزهایی به ما آموختند که ما بلد نبودیم! آفرین بر جامعهٔ پاکان و راستگویان ...
‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‌💢چرا من اینقدر فقیر هستم؟! مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟! خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی! مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست! یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی! یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی . یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی! و چشمی که.... "بخشش "فقط بخشیدن پول نیست.. فقر واقعی فقر روحی است...
💢فکر پادشاهی 2 شاهین گرفت، آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند. اما یکی از آنها از روی شاخه ای که نشسته بود پرواز نمی کرد... پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین را درمان کند پاداش خوبی می گیرد. کشاورزی موفق شد! پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ کشاورز گفت: شاخه ای که به آن وابسته شده بود را بریدم! گاهی اوقات باید شاخه عادتها و باورهای غلط را ببریم تا بتوانیم آسوده و رها زندگی کنیم. و
☘شـیـخ جـعفـر مجتـهـدی (ره): تا آنجا که در توان دارید در گـره گشایـی از مـشکـلات غمـدیدگان سعےکنید تاخداوند هم درمـوقع اضطرار از شما دستگیـری نماید. یک روز ابراهیم را دیدم که با عـصای زیر بغل در کـوچه راه می‌رفت چند دفعـه‌ای به آسمان نگاه کرد و سـرش را پایین انداخت، رفتم جلو و پرسیدم:چیزی شده آقا ابرام اول جـواب نمـی‌داد ولـی با اصـرار من گـفت: "هـر روز تا ایـن مـوقـع حـداقل یکی از بنـده‌های خـدا به ما مراجعه می‌کرد و هر طـور شده بود مشـکلش رو حـل مـی‌کردیم. اما امـروز از صبـح تا حالا کسـی به مـن مراجـعه نکـرده. مـی‌ترسم نکـنه کاری کـرده باشم کـه خدا توفیق خـدمت رو از من گرفته باشه". سلام بر ابراهیم۱ صفحه ۱۶۶
تقدیم به همه کسانی که کلی زحمت کشیده و زیارت می روند و در مراسم های عزاداری شرکت می کنند ولی وقتی به مشکلی در زندگی برخورد می کنند عصبی و مضطرب یا ناامید و افسرده می شوند. 💢امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ 📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
💢۳۰ سال پرید مولانا در مثنوی می گوید یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد و ثروت عظیمی به دست آورد و از طریق همین ثروت، یک زمین بسیار عظیمی خریداری کرد و سپس رفت ۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آو رد و با آن ثروت کلان، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران شهربانی گفتند که زمین شما آن طرف تر بود و زمین را عوضی گرفته ای و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساخته ای و زمین خودت بایر مانده است. این فرد یک زمین را که زمین خودش تلقی کرده بود، مدنظر قرار داده و هرچه ثروت داشته، خرج آن زمین کرده ولی زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است. 🔹مولانا از این داستان استفاده کرده و می گوید من و شما هم همینطوریم ما یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. ما فکر می کنیم، بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن می کنیم و وقتی که می خواهیم بمیریم به ما می گویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را اباد کرده ایم اما روح را رها کرده ایم از این جهت است که می گوید: در زمین دیگران خانه مکن کار خود کن، کار بیگانه مکن