✨✨✨✨
حکما گفته اند،هر که در وی این شش صفت باشد؛قابل آن است که با وی دوستی کنید:
🦋اول:آنکه اگر کسی به او احسان کند،هرگز فراموش نکند.
🦋دوم:آنکه به کسی که احسان کند،هرگز اظهار ننماید.
🦋سوم:آنکه اگر کسی از او عذر خواهد ،بپذیرد .
🦋چهارم:آنکه بر عیبی که اطلاع یابد ظاهر نکند.
🦋پنجم:آنکه چون بر هنری واقف شود،اندک را بسیار اظهار کند.
🦋ششم:آنکه اگر از کسی گناهی نسبت به او سر بزند،عفو نماید.
📚کشکول شیخ بهایی
🔆علت مسلمان شدن
🔅یکی از بزرگان می گفت: در سفر به فرانسه از خانمی که مسلمان شده بود، پرسیدم: چگونه مسلمان شدید؟
🔅گفت: من سال ها پیش مقیم الجزایر بودم، یک روز از جاده ای عبور می کردم که در کنار آن مزرعه ای بود. دیدم کسی رو به سمتی ایستاده و حرکاتی انجام می دهد. کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم: این حرکات چیست؟ گفتند: نماز می خواند. کنجکاوتر شدم و سراغش رفتم، پرسیدم چه می کنی، چه می گویی و چه می خواهی ؟
🔅وقتی متوجه شدم که در اسلام ارتباط با خالق این اندازه آسان و این قدر عمیق و لطیف است، تکان خوردم و این بود علت اصلی مسلمان شدن من .
📚نقل از: حسین دیلمی، هزار و یک نکته درباره نماز، نکته 658
#نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ظهور
#انقلاب_اسلامی
♨️ این کلیپ استاد شجاعی رو ببینید تا خستگی از تنتون بیرون بره
❌ آیا انقلاب اسلامی ایران به این زودی به ظهور امام زمان علیه السلام میرسد؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#امام_زمانم
🔆پر سیمرغ
حاصل عمرِ ز خود بی خبران آه بُوَد
هر که از خویشتن آگاه شد، آگاه بود
نتوان در حرم قدس به پرواز رسید
پر سیمرغ در این راه پرِ کاه بود
از وصول آن که زند دم، خبر از راهش نیست
آن بُوَد واصل این راه که در راه بود
ای که کام دو جهان را ز خدا می طلبی
هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود
غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
از وصال رخ او بی ادبان محرومند
گل این باغ ز دستی ست که کوتاه بود
می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا
یوسف آن نیست که پیوسته در این چاه بود
«صائب» از کشمکش ردّ و قبول آسوده ست
هرکه را روی دل از خلق به اَلله بود
📚صائب تبریزی
نواختن برای خدا
🔮✨✨🔮
#داستان_بسیار_زیبا
در زمانهاى قديم،
مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام "برديا"
که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت.
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند .
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت:
این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش میشنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم ،که مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت:
خدایا عمری در جوانی و در شادابیام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر ،اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
و فقط یک بار برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی.
به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم 🦋
که ما را هیچ وقت تنها نگذار
و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
#خدا
مثلث ظهور.mp3
5.92M
#تلنگری | #استاد_شجاعی
☆ حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را میشناسند؛ یک بشارت است!
✘ رهبر انقلاب؛
هیچ کس نمیتواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست!
#طوفان_الأقصی
@Ostad_Shojae
🌸 می دانید چرا نیلوفر در مرداب گل می دهد؟
🌿 برای اینکه به همه ثابت کند که در بدترین شرایط هم
👌می شود #خوب بود
👌می شود #زیبا بود
👌می شود #شاد بود
👌می شود #زندگی بخشید
👌می شود #قوی بود
👌می شود #امیدوار بود
🌸 نیلوفر مقاوم و وفادارترین گل در جهان است
🌿 کمی از او درس بگیریم و برای زیبا، شاد، قوی و موفق بودن شرایط را بهانه نکنیم!
🔆گاهی برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم
💥یک رژیم برای خلاصی از شر سنگینی روزگار کـه گاهی بر سینه ما سنگینی میکند.
👈رژیم کـه مختص چاقی یا لاغری نیست. گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم؛
⚡️⚡️مثل:
رژیم کمتر حرص خوردن
رژیم کمتر غصه خوردن
رژیم بی اندازه مهربان بودن
رژیم بی ریا کمک کردن
رژیم بی توقع دوست داشتن
رژیم دوری از افکار منفی
رژیم دوری از رفتارهای منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم…
👌👌توصیه می کنم یک ماه رعایت کنید، ۳ کیلو از بیماریهایتان کم میشود !
🔆توبه بهتر از آن است که تسلیم شوی
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟
خانوم خوشگله برسونمت؟؟
خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟
اینها جملـاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلن اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته
#حجاب
🔆 #ثروتمند
⚡️هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین؟
⚡️مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
⚡️آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کارم شدم.
⚡️زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من؟ نه!
⚡️دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.
⚡️آنها در حالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.
⚡️فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند.
⚡️صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
#شکرگزاری
*سادیو مانه، ستاره فوتبال سنگالی که در تیم بریتانیایی لیورپول بازی می کند، سالانه تقریباً ۱۰.۲ میلیون دلار دستمزد می گیرد.* *پس از اینکه هواداران او را در حال حمل یک آیفون ترک خورده مشاهده کردند، درسی به دنیا داد. پاسخ او افسانه ای است:* *"چرا من باید ۱۰ تا ماشین فراری، ۲۰ تا ساعت الماس و دو هواپیمای جت بخواهم؟* *این برای جهان چه سودی دارد؟* *من گرسنه بودم، در زمینهای کشاورزی کار کردم، با پای برهنه فوتبال بازی میکردم و به مدرسه نمی رفتم.* *حالا می توانم به مردم کمک کنم ترجیح می دهم مدرسه بسازم و به افراد فقیر غذا یا پوشاک بدهم.* *من مدارس و ورزشگاه ساخته ام؛ ما لباس، کفش و غذا برای افرادی که در فقر شدید هستند تهیه می کنیم.* *علاوه بر این، من ۷۰ یورو در ماه به همه مردم منطقه فقیر سنگال به منظور کمک به اقتصاد خانواده پرداخت می کنم.* *من نیازی به نمایش اتومبیل های لوکس ، خانه های لوکس ، سفرها و حتی هواپیماها ندارم.
ترجیح می دهم مردم من کمی از آنچه را زندگی به من داده است دریافت کنند.
#مساوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ چه فرقی دارن؟
۱ـ اونایی که قبل از ظهور دغدغه امامشون رو پیدا میکنند و میفتن به دویدن و نخوابیدن و تلاشِ براش ..
۲ـ با اونایی که بعد ظهور تازه خودشونو به امام میرسونن!
🎙استاد شجاعی
بسیار شنیدنی👌
#امام_زمانم
📌 آیت الله بهجت(ره): آیا میشود شیعه باشیم و هر شب از صمیم قلب برای نابودی دشمنان اسلام دعا نکنیم؟
👈 کیفیت بهتر + متن
🔵 اگر دنیا را شناخته واقعیتهای آن را بپذیریم در مشکلات از هم نمی پاشیم
محمد بن عجلان مي گويد: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودم، شخصي به حضورش آمد و از فشار زندگي، به آن حضرت شكايت كرد.
امام فرمود: صبر كن، خداوند به زودي گشايشي در زندگي تو، پديد آورد
سپس امام صادق (علیه السلام) پس از ساعتي سكوت، به او فرمود: به من از زندان كوفه خبر بده كه چگونه است؟
او گفت: زندان كوفه، تنگ و متعفن است و زندانيان در بدترين شرائط به سر مي برند.
امام صادق علیه السلام:
تو اكنون در زندان هستي، آيا مي خواهي در زندان، گشايش و رفاه داشته باشي؟!
آيا نمي داني كه دنيا براي مؤمن، زندان است؟ از كدام زندان، به انسان خوشي مي رسد...؟!
بزرگی میگفت: دنیا اگر وفا و خوشی داشت،هیچ کس به اندازه محمد و آل محمد شایسته برخورداری از آن نبود...
حال آنکه طبق گواه تاریخ بدترین و سختترین ستمها و رنج ها برای این خاندان مطهر و پاک بود..
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند...
📚 اصول کافی،باب ما اخذ الله من المؤمن، من الصبر … حديث 6 و 7 ص 250 ج 2
#سختیها
🔰 بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا مثلا زیاد دروغ میگویند، در خانه آرامش کافی نداشتهاند
آرامشی که در روابط زوجین وجود دارد، تعیینکنندهترین عامل درجهت تامین آرامش مورد نیاز برای تربیت فرزندان است و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین میشود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم. تردید نکنید بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیبهای اخلاقی مثل دروغگویی رنج میبرند در خانه آرامش کافی نداشتهاند.
زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!
#تربیت #اطفال
✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f
@Panahian_ir
✅مرد ثروتمندی تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد.
جلوی آنها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا پول را...؟!
اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کن:
نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
پس پول را میگیرم که فایده آن برام بیشتر هست.
سپس از کشاورزی که پیش او کار میکرد خواست یکی را انتخاب کند:
کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم
سپس از آشپز پرسید
آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم ...
نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود. این پسر خیلی فقیر بود.
مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب میکنی تا غذا بخری
پسر گفت: درست است که من نیازمندم ولی قرآن را انتخاب میکنم چرا که مادرم گفته:
یک کلمه از جانب خداوند ارزشمندتر از هر چیز است.
قرآن را برداشت ؛ بوسهای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن پاکتی دید که در آن ده برابر مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت
مـــــــرد ثروتمند گفــــــت:
هرکس گمانش به خدا خوب باشد خدا او را ناامید نمیکند.
گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟
آيه ۱۱۴ سوره مباركه طه: رويگردانی از #ياد_خدا را عامل اصلی #سختی در زندگی انسان است:
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى
پس از خدا و قرآن فاصله نگیریم
#قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻رابطه امام زمان (عج) با مومنین چگونه است ؟
استاد عالی
#امام_زمانم
#طوفان_الاقصی
🏷دستخط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔸امروز پیچیدهترین و حساسترین دوره فلسطین است. فلسطین خط مقدم ما و همه جهان اسلام است. از خداوند سبحان برای مجاهدین صحنه فلسطین موفقیت و پیروزی و اجر الهی را خواستارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پناه_من | اسراء ـ ۷۱
🌟 و روزی که مردم با امامشان محشور میشوند !
امام: یعنی کسی که پشت سر او، و برای شبیه شدن و نزدیک شدن به او، تمام عمر تلاش که نه ...با تمام جان دویدهایم!
• امام زندگی من کیست؟
@ostad_shojae
#امام_زمانم
💢روزی دست پسر بچهای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند.
گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشتهایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر میکنم دستت بیرون میآید.»
پسر گفت: «میدانم اما نمیتوانم این کار را بکنم.»
پدر که از این جواب پسرش شگفتزده شده بود پرسید:
«چرا نمیتوانی؟»
پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکهای که در مشتم است، بیرون میافتد.»
شاید شما هم به سادهلوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم میبینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کمارزش، چنان میچسبیم که ارزش داراییهای پرارزشمان را فراموش میکنیم و در نتیجه آنها را از دست میدهیم.🌺
#تعلق
ارتباط سلامت روح و جسم.mp3
4.44M
#استاد_شجاعی
بدون شناخت #طبع خودم، و نحوه متعادل نگه داشتن آن، درمان مشکلات #روحی و طی مسیر کمال برای من ممکن نیست!
#لقمه #ورزش
@ostad_shojae | montazer.ir
#کارگاه_تغذیه
#تغذیه
روح آدمیزاد، یک چیز نیست؛ و جسمش یک چیز دیگر!
جسم، حقیقت نازلۀ روح است که در پایینترین مرتبۀ ممکن، به صورت ماده جلوه نموده و تا زمانی که انسان در این دنیا زندگی میکند؛ به عنوان ابزاری مهم، برای تکامل انسانیاش با او همراه خواهد بود.
هر آنچه بر جسم میگذرد روح را دستخوش آماج خویش نموده و حالاتش را تغییر میدهد.
بعضی وقتها، که حس میکنی، نَفْس بر تو غالب شده و هواهایِ نفس، فرصت و قدرتِ جولان مییابند؛ برگرد و آنچه بر جسمت گذشته را مرور کن!
شاید فقط یک افراط یا یک خطا در اندازه یا انتخاب نوع تغذیهات، تو را بدین حال رسانده است.
✘ تا نحوۀ مدیریت صحیح «تغذیۀ جسم» را نیاموزیم؛ توان تسلط بر نفس و مدیریت روح خویش را نیز نخواهیم داشت.
※ در کارگاه ۸ جلسهای #تغذیه_جسم استاد محمد شجاعی این موارد بررسی و تدریس شده است که از طریق لینک زیر در وب سایت منتظر / مدیا منتظر قابل دریافت است:
👉 media.montazer.ir/?p=22842
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقلِ ظاهر در نبردی چنین،
پیروزی را از آنِ جالوت میبیند،
اما چنین نشد!...
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اهمیت زمانی این روزها، به اندازهی کل تاریخ بشریت است!
▪️کانال معرفتی بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/saamtkhoda
💢آرامش برگ یا سنگ؟
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست .
مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: ” عجیب
آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است.
به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”
استـاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت
و گفت : به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود
را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت
و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش
داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو بــه من بگو
آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را …؟!”
مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت:
“اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا
و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!
لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد.
من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!”
استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟
اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تــاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم
هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.”
استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.
چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب
می کردید یا آرامش برگ را؟”
استاد لبخندی زد و گفت : “من در تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم
در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم .
مــن #آرامـش_بـرگ را مــی پسندم🌺