eitaa logo
نقاره_خانه
34 دنبال‌کننده
194 عکس
3 ویدیو
0 فایل
نقاره_خانه؛ ضرب آهنگ فرهنگ و جامعه در پایتخت معنوی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
شب قدر یک زندانی سیاسی معلوم بود کمی غیرت مذهبی در وجودش دارد، ولی هرچه می گفتم «قرآن می خواهم» زیر بار نمی رفت؛ از عواقبش می ترسید. اصرار کردم که «امشب شب قدر است و باید قرآن سر بگیرم». آنقدر در گوشش خواندم که یک سرباز فرستاد تا از یکی از مسجدهای اطراف زندان برایم کتاب دعا و قرآن بیاورد. شروع کردم به خواندن «مولای یا مولای...» مناجات حضرت علی (ع) در مسجد کوفه را می خواندم. نیمه شب بود. صدایم در فضای تاریک و ساکت زندان پیچیده بود. انگار همه داشتند گوش می دادند. زندانی سلول کنار من یک کمونیست بود، تا مکث می کردم با مشت به دیوار می زد، یعنی که ادامه بده. قبل از اینکه کارم به زندان ساواک مشهد بکشد. با بچه محل هایمان یک جلسه راه انداخته بودیم. اسمش را گذاشته بودیم «اسیران خرابه شام». هم یک جلسه مذهبی بود هم فعالیت های مبارزاتی انجام می دادیم، تا اینکه یک سرهنگ ساواکی به جلسه مان نفوذ کرد و لو رفتیم. در همان حال دعا بودم که سرهنگ ناهیدی در سلولم را با لگد باز کرد. یقه استوار زیدآبادی را گرفت و گفت «مرتیکه مگه اینجا مسجده که زندانی سیاسی دعا بخونه؟». خاطره از: حسن عبدالله زاده تاریخ دستگیری: 1351 @naghareh_khaneh