چندجانبهگرایی اولویت سیاست خارجی ایران
محمد جواد استادی-پژوهشگر
روزنامه قدس مورخ 26 بهمن
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک ساختار برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی همواره بر حفظ استقلال کشور و ثبات ارزشهای بنیادین گفتمان مورد اشاره، تأکید داشته است. این تأکید تا بدانجا اهمیت دارد که شاخص استقلال همواره یکی از اصلیترین معیارها در همه شئون مرتبط با حکمروایی بوده است. ولی این مسئله بههیچعنوان به معنای یکجانبهگرایی در گستره دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود، بلکه سیاستورزان و کارگزاران همواره بر توجه به رویکرد چندجانبهگرایی و مشارکت و همراهی با دیگر کشورها برای تحقق اهداف مشترک تأکید کردهاند.
از جمله کوششهای جریان معاند و مخالف انقلاب اسلامی در مسیر ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی، ارائه تصویری غیرواقعی از حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. این گروه با بهره بردن از همه امکانات رسانهای خویش تلاش میکنند دولت را منزوی و بدون هیچ ارتباطی با جهان ترسیم کنند. ارائه چنین تصویری از دولت، موجب بروز ناامیدی در میان مردم و البته بیاعتمادی جریانهایی همچون سرمایهگذاران داخلی و خارجی خواهد شد. بهعنوانمثال شعار مهم «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» هرچند وقت یکبار بهعنوان دستاویزی بهانهجویانه از سوی معاندان طرح میشود تا دو هدف را دنبال کند. گاه با دستاویز قرار دادن این شعار میخواهند ایران را به نظامی یکجانبهگرا تشبیه کنند که اساساً به دنبال گفتوگو و تعامل با دنیا نیست و گاه ارتباط خوب و دوستانه ایران با کشور دومی را مغایر با این شعار برداشت میکنند. این در حالی است که اساس شعار نه شرقی نه غربی به معنای عدم اتکا، وابسته کردن و گره زدن هست و نیست کشور و منافع کلان آن به دیگران است. این شعار هیچگاه مغایرتی با تعامل سازنده با جهان در پرگاره ارزشهای اصولی انقلاب اسلامی ندارد.
ازاینروی گسترش سیاست چندجانبهگرایی، یکی از اولویتهای دولت به حساب میآید. در سیاست چندجانبهگرایی، اهداف کلان مشترک میان کشورهای همسو و نزدیک بر پایه سیاستهای اصلی این کشورها مبنا قرار گرفته و شیوه همکاری و تعامل کشورها بر مبنای هدف مشترک مشخص و برنامهریزی میشود. دیپلماسی چندجانبهگرایی چنانچه بتواند سیاستهای ملی را بهنوعی در سطح کنش مجموعهای از کشورهای دیگر مستقر کند یا حداقل بخش مهمی از سیاستهای ملی را در تراز بینالمللی و با مشارکت دیگر کشورها پیش برد، از بیشترین میزان کارایی برخوردار خواهد بود.
بهطور آشکار در سیاست چندجانبهگرایی آنچه اهمیت مییابد، توجه و تأکید به اصول و هنجارهای بینالمللی است نه آنکه الزاماً تأکید بر یک کنش موقعیتی باشد. بهعنوان نمونه روابط جمهوری اسلامی ایران با کشور چین و حتی روسیه دقیقاً در الگوی یک رابطه چندجانبه پیگیری میشود. در این تراز از روابط بینالملل آنچه در نظر گرفته میشود، ارزشهای اساسی و منافع مشترک میان کشورهاست که با آرمان و دورنمای غایی این کشورها هماهنگ است. ازاینروی کنش کشور چین را باید از منظر هنجارهای مشترک بررسی کرد نه بر بنیاد کنشهای موقعیتی این کشور. بهعنوانمثال روابط اخیر چین با عربستان سعودی کنشی موقعیتی است که لطمهای به رویکرد چندجانبهگرایی ایران نیز وارد نمیکند. سفر دو روزه حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی به چین نشان از عمق استراتژیک رویکرد چندجانبهگرایی جمهوری اسلامی و پرهیز از رفتارهای بر مبنای کنش موقعیتی که آسیبی جدی در مسیر دیپلماسی چندجانبهگرایی است، دارد. هرچند متأسفانه هجمههای داخلی پیدرپی به دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران چه آگاهانه باشد چه از روی جهل، خطری جدی برای چندجانبهگرایی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
محمد جواد استادی پژوهشگر مطالعات فرهنگی در گفت و گو با خبرگزاری مهر، پیرامون شهر زیارتی نکاتی را طرح نمود.
کنشگری درونی و بیرونی، زمینهساز ظهور منجی
روزنامه قدس مورخ 11 اسفند
بدون هیچ تردیدی امروز مسئله حکمرانی مهمترین دغدغه کارگزاران، سیاستورزان و اندیشمندان است. جمهوری اسلامی ایران بر بنیاد احیای خوانش درست اسلام سیاسی و بهعنوان گامی برجسته در زمینهسازی تحقق ظهور حضرت مهدی(عج) و شکلگیری حکومت فراگیر اسلامی بنا شده است.
این بدین معناست که در اندیشه سیاسی شیعیان یکی از وظایف مهم مهیا کردن مقدمات امر ظهور با بهره بردن از همه استعدادها و تواناییهاست. بر پایه دلایل عقلی و با رجوع به منابع برجسته روایی مشخص میشود پیوسته وظایف مهمی بر عهده مسلمانان قرار گرفته است تا در دوران غیبت انجام داده و زمینهسازی ظهور را فراهم کنند. حقیقت آن است بخش بزرگی از این وظایف در چارچوب رفتارهای گروهی بروز و ظهور خواهد داشت.
بایستههای حکومت اسلامی برای زمینه سازی ظهور
بایستههای یک حکومت سیاسی برگرفته از مبانی اسلامی، هدایت و راهبری همه جامعه را در یک مسیر جامع و مشخص برعهده گرفته و از هرجومرج جلوگیری کرده و انسجام مورد نیاز برای فراهم آوردن جامعه منتظر ظهور به معنای راستین کلمه را فراهم میکند. در همین رابطه است که ظهور حضرت مهدی(عج) موجب نابودی ظلم و گسترش فراگیر عدالت خواهد شد. ازاینرو حکومت و نظام اسلامی پیش از ظهور باید در چنین مداری حرکت کند.
حرکت نظام در مدار ظلمستیزی
این بدان معنی است که میتوان دو وظیفه اساسی برای جمهوری اسلامی متصور بود. نخستین وظیفه تقویت شناخت و توسعه آگاهی عموم مردم نسبت به مبانی اسلامی است. به عبارت بهتر نخستین و یکی از وظایف اصلی حکومت، پرورش مسلمانانی است که شناخت دقیقی از اسلام داشته و به تبیین درستی از مسئله ظهور دست یافته باشند. این هدف بسیار مهم محقق نخواهد شد مگر آنکه حکومت اسلامی از برنامه عملی و از پیش تعیینشدهای برخوردار باشد. درک دقیق مسائل جامعه، بهره بردن از دستگاههای معرفتی، تعریف فرایندهای اصلی جاری در جامعه و نگاه درست به آینده ازجمله وظایف حکومت اسلامی پیش از ظهور است. این نظام سیاسی است که باید بتواند انتظار را به صورتی عملی در کنش اجتماعی اعضای جامعه متجلی کند.
تجلی عملی انتظار یعنی چه؟
جامعه منتظر باید انتظار خویش را در هر دو تراز کنشهای درونی و بیرونی به شکلی آشکار نمایان کند. به عبارت بهتر این بُعد نرمافزاری جمهوری اسلامی خواهد بود. اما وظیفه دوم که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است نقش عملی حکومت اسلامی است. نمایش چهرهای کارآمد و مؤثر از اسلام در زندگی مردم یکی از مهمترین رسالتهای انقلاب اسلامی است.
مقید بودن نظام به تمامی شئون زندگی بشری
بیشک ما باید بتوانیم در عمل نشان دهیم اسلام در همه عرصهها و شئون زندگی انسان دارای برنامه است و این برنامهها بهطور عملی قابلیت اجرا دارند. آشکار است که توصیف بینظیر رهبرمعظمانقلاب از گامهای مهم تحقق انقلاب یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی وظایف بسیار سنگینی را بر دوش حکومت میگذارد. شکل گرفتن دولت اسلامی بیتردید یکی از پیچیدهترین گامهای مذکور است.
جایگاه دولت اسلامی در مسئله ظهور
دولت یک دستگاه سیاسی متمرکز است که وظیفه اداره همه امور را بر عهده دارد و دولت اسلامی دولتی است که برآمده از «لا اله الا الله» باشد و در مدار توحید حرکت کند. این دولت نسبت به همه ابعاد زندگی مردم مسئولیت داشته و باید قوانین الهی را جاری کند تا زندگی در مسیر حق و سعادت معنی یابد. ازاینرو سهلانگاری و ناکارآمدی در انجام وظایف خطر بزرگی است که میتواند زمینه ناامیدی را فراهم آورده و به تهدیدی بزرگ بدل شود. دولت اسلامی باید بتواند با تحقق نیازهای مادی و معنوی انسان در مدار آموزههای اسلام، زمینه انتظار حقیقی برای ظهور و آمادگی برای قیام حضرت مهدی(عج) را فراهم کند.
جایگاه احکام و تقیه در مسئله ظهور
شیخ مفید تقیه را با نظر به حکم آن، به واجب، حرام و مستحب تقسیم کرده است؛ ازجمله به هنگام ترس از جان، آن را واجب و در صورت ترس از زیان مالی آن را مباح دانسته است. شیخ انصاری مصداق تقیه مستحب را مدارا کردن با اهل سایر مذاهب و تأکید بر معاشرت با آنها و نمازهای آنان دانسته است.
در منابع متأخر، این نوع تقیه را با توجه به تعابیر احادیث، «تقیه مداراتی» نامیدهاند. فقها به استناد احادیث، تقیه را در مواردی حرام شمردهاند؛ ازجمله احکام واجب و حرامی که تقیه کردن در آنها به نابودی اساس دین میانجامد مانند محو کردن قرآن، از بین بردن کعبه و نفی احکام ضروری یا اصول دین یا مذهب، مواردی که کاربرد تقیه به خونریزی و قتل میانجامد. برخی فقها هم جز به ضرورت، تقیه کردن را حرام دانستهاند.
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
تحول و بایستههای بنیادین آن
محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی
روزنامه قدس /بیست فروردین / صفحه یک
کلیدواژه بنیادین سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب مسئله «تحول» بود و گزینش چنین موضوعی برای صحبت همگانی در نخستین روز از سال نو، خود نشان از اهمیت آن بهعنوان یک افق در مسیر حرکت جمعی جامعه دارد.
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
https://eitaa.com/naghdefarhangi
تحول و بایستههای بنیادین آن
محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی
کلیدواژه بنیادین سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب مسئله «تحول» بود و گزینش چنین موضوعی برای صحبت همگانی در نخستین روز از سال نو، خود نشان از اهمیت آن بهعنوان یک افق در مسیر حرکت جمعی جامعه دارد.
ولی باید دید دلیل اهمیت تحول چیست و از چه مؤلفههایی برخوردار است؟ آیا هر دگرگونی را میتوان تحول نامید و یا اینکه این مسئله مفهومی خنثی و بدون جهت انگاشته میشود یا خیر؟
یک نظام جمعی، پیچیده و وابسته به ارتباط اجزای گوناگون با یکدیگر چنانچه بهمرورزمان درگیر عادتوارههای فرایندی خویش شده و برحسب آن کنشهای خویش را ادامه دهد، دچار رکود و ایستایی خواهد شد. ازاینرو تحولآفرینی هدفمند، بر پایه راهبرد و برخوردار از برنامه، یکی از نیازهای هر جامعهای برای حفظ نشاط، پویایی، خلاقیت و حرکت روبهجلو است. هرچند نباید فراموش کرد امکان برداشت متفاوتی از تحول نیز وجود دارد که درنهایت بهجای حرکت روبهجلو منجر به آسیب و آشفتگی اجتماعی خواهد شد. تحول مثبت یا امیدآفرین دگرگونیای است که در راستای افق غایی جامعه باشد، درواقع هر دگرگونی که در راستای آرمانهای جامعه قرار نگیرد و یا حتی به ناسازگاری با مبانی اصولی جامعه بدل شود، هرگز تحول محسوب نمیشود. در اینجا آنچه اهمیت مییابد داشتن قدرت تشخیص تحول از هر تغییر آسیبزایی است. بهویژه که باید توجه داشت با تغییر نسلی و دگرگونی ذائقهها و کمرنگ شدن پشتوانههای هویتی از یکسو و عناد دشمنان از سوی دیگر، کوشش برای ایجاد تحولات بیمبنا، ضدروش و ضداصول پررنگ خواهد شد. ولی دست یافتن به تحول نیازمند مقدمات و زمینههایی است که بدون در نظر گرفتن آنها نتیجهای حاصل نخواهد شد.
در گام نخست، نیاز است وضعیت موجود نظام اجتماعی در حوزههای گوناگون مرتبط با عرصه حکمروایی مشخص شود و با شاخص مهم اهداف غایی و کلان آرمانهای جامعه مورد مطابقت قرار گیرد. انحراف وضعیت موجود از شرایط مطلوب و آرمانی جهت رویکرد و حرکت تحولی را مشخص خواهد ساخت. گام مهم بعدی کوشش برای تحقق دگرگونی است. تحول به دلیل کنارزدن عادتوارهها سخت و طاقتفرساست، بنابراین جز در سایه کوشش و حتی اقدامات جهادی ممکن نخواهد شد. ازاینرو مدیران باید بهجای روزمرگی کوشش کرده و به دنبال تحقق رویکردهای تحولی باشند.
از دیگر سو نباید فراموش کرد حتی باوجود راهبری و کوشش کارگزاران نظام، تا زمانی که تحول از سوی عموم مردم مورد پذیرش قرار نگیرد، نتیجه مثبتی را به همراه نخواهد داشت. این امر نیازمند این است تا جایگاه تحول در نظام اندیشگانی عمومی جامعه جایگاه یابد. لازم است با اقدامات فرهنگی و زمینهسازی گفتمانی، مقدمات حرکت همگانی در راستای برنامههای تحولی را فراهم آورد. در ادامه این امر باید با اقدامات جزئی و بخشی، روح تحول بخشی از اراده ملی جامعه شود تا شاهد اثربخشی بیشتر آن باشیم. آن زمان که تحول در نظام فکری جامعه قرار گرفت و اراده ایشان نیز در مدار آن همراه شد، نیازمند مشارکت عمومی برای عملیاتی شدن بخشهای گوناگون هر برنامه تحولی هستیم. آشکار است هر تحول کلان خود از اجزای جزئیتری تشکیل شده است. مشارکت و همافزایی بخشهای مختلف در اجزای مسئولیتهای خویش امکان تحقق رویکردهای تحولی را تقویت میکنند.
در پایان لازم به ذکر است تحول از ترازهای کلانهای مدیریتی آغاز شده، اما به همه بخشهای نظام اجتماعی گسترش مییابد. تحقق تحول نیازمند انجام وظیفه هر یک از ما از یک زن خانهدار گرفته تا یک مدیر ارشد در راستای اصلاح ضعفها و آسیبهاست.
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
https://eitaa.com/naghdefarhangi
ماه امت و الگوی موفق رویداد محوری
یادداشت تحلیلی پیرامون اهمیت فعالیت های فرهنگی رویدادبنیاد
روزنامه شهرآرا - نهم اردیبهشت - صفحه 11
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
به نام خدا
ماه امت و الگوی موفق رویدادمحوری
محمد جواد استادی
پژوهشگر مطالعات فرهنگی
بدون تردید رشد و پیشرفت نظام¬های اجتماعی درگرو ارتقای فرهنگی است. درواقع فرهنگ بستر و زمینه اصلی تعالی هر جامعه در پهنه¬های گوناگونی چون اقتصاد، سیاست، قانون و... است. چنانچه بنیادهای فرهنگی از استواری، پایستگی و گستردگی در پوشش طیف¬های گوناگون برخوردار باشد و برآمده از بنیادهای معرفتی و معنایی جامعه باشد می¬توان انتظار داشت که سیاست¬گذاران و راهبران اصلی جامعه امکان هدایت گروه¬های متنوع مردم بهسوی پیشرفت را خواهند داشت.آنچه مهم است توجه به این نکته اساسی است که مسئله فرهنگ، با وجود پیچیدگی، پشتوانه ژرف تاریخی و در هم تنیدگی اجزاء ناهمسان نیازمند سیاست¬گذاری، برنامه¬ریزی و جریان¬سازی از پیش برنامهریزیشده است. بهگونهای که رها کردن فرهنگ و مسائل برآمده از آن و یا نداشتن رویکرد هدایت-گرایانه و دارای افق، می¬تواند فرهنگ را به عاملی ضد پیشرفت و ارتقای جامعه بدل سازد. بر همین اساس است که در دهه¬های گذشته توجه کارگزاران و سیاست¬مداران در نقاط گوناگون جهان به جستار فرهنگ بسیار جدی¬تر شده است. این جدیت تا بدان جا پیش رفته است که در بسیاری از موارد ریشه و اصل هر فعالیتی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در پیوند با عرصه¬های فرهنگی است.در روزگار معاصر با نسلی روبرو هستیم که دچار دگرگونی¬های پرشتاب نسلی بوده و وضعیتی متفاوت با نسل¬های پیشین دارد که زمینه برنامه¬ریزی و نگاه به فرهنگ را دگرگون ساخته است. اثربخشی بر نسل برآمده از شرایط امروزین نیازمند دست یافتن به شیوه¬های نوین اثربخش فرهنگی هماهنگ با تحولات مورد اشاره است. به عبارت بهتر امروز از نظر فرهنگی نیازمند نوع و الگویی از برنامه¬ها هستیم که قابلیت ارتباط تعاملی با مخاطب را فراهم آورده، با ذائقه و پسند او در ارتباط بوده، با نظام معنایی و شرایط روز زیست روزمره مردم نسبت مشخص داشته و قابلیت ترکیب و هم¬افزایی با دیگر عرصه¬ها را در بر داشته باشد.بر پایه آنچه گفته شد، رویدادسازی بهترین شیوه زمینه¬سازی فرهنگی در هر کشوری شمرده می¬گردد. درواقع خلق رویدادها متناسب با شرایط اجتماعی و نیاز روز و پرهیز از چارچوبهای غریبه با مردم بهتدریج زمینه نفوذ فرهنگی در زیست شهری انسان معاصر را فراهم می¬آورد. بهعنوان یک نمونه ساده می¬توان برگزاری کلان¬رویدادهای جهانی ورزشی را یک نمونه از زمینه¬سازی¬های مهم فرهنگی در نظر گرفت. جام جهانی فوتبال برای کشورهای میزبان همواره در حکم یک کلان¬رویداد برخوردار از عناصر متنوع فرهنگی است که زمینه تحول و دگرگونی بر اساس اهداف از پیش تعیین شده را فراهم می¬آورد. آشکار است کلان رویدادهای فرهنگ بنیاد در این زمینه نقشی بسیار کارسازتر ایفا خواهند نمود.مشهد مقدس به دلایل گوناگونی بهترین فرصت برای بهره بردن از الگوی رویدادسازی فرهنگی در جهت ارتقای نظام اجتماعی است. تنوع فرهنگی و نژادی گسترده، پیشینه دیرین اندیشگانی، وجود نهادهای بیشمار علمی فرهنگی، ارتباط با کشورهای مهم منطقه و از همه مهم¬تر وجود دال مرکزی زیارت به دلیل وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع)، مشهد را به نمونه¬ای کم¬نظیر در کشور برای تجربه رویدادسازی بدل ساخته است.ماه امت را باید از این دیدگاه مورد مطالعه و تحلیل قرار داد. برنامه¬ای فرهنگی که اساساً بر پایه الگوی موفق رویدادسازی طراحی و برنامه¬ریزی شده است. ماه امت کوشش می¬کند تا از الگوی نظری رویدادسازی در جهت توسعه فرهنگی بهعنوان مبنای پیشرفت بهره برده و زمینه تحول و دگرگونی به معنای رفع کاستیها و معایب گوناگون موجود در نظام اجتماعی را فراهم آورد. مهم¬ترین ویژگی رویداد ماه امت در نظر گرفتن ترکیبی از خرد رویدادهای فرهنگ¬پایه است که در کنار یکدیگر یک نظام معنایی واحد با اثر غیرمستقیم را فراهم می¬آورد. این رویکرد ترکیبی و بهره بردن از ابزارهای هنری زمینه ایجاد جذابیت برای مخاطب را فراهم می¬آورد. بهعبارتدیگر توجه به مسئله مصرف فرهنگی در طراحی رویدادهایی که در سبد مصرف فرهنگی جامعه قرار می¬گیرد نقطه قوت این رویدادسازی است. در کنار انتقال غیرمستقیم پیام و مفاهیم مورد نظر طراحان رویداد، فراهم آوردن شرایطی برای مشارکت و تعامل دوسویه مخاطب با برنامه امکان اثربخشی و ماندگاری تأثیر را دوچندان می¬کند.ازجمله ویژگی¬های بسیار برجسته ماه امت در نظر گرفتن جغرافیای برگزاری رویداد است. انتخاب مکانی برگزاری این رویداد دو هدف جدی را پوشش داده است. هدف نخست توجه به عدالت توزیعی در فعالیت¬های فرهنگی هنری در نقاط گوناگون شهر است؛ اما هدف دوم و بسیار مهم، افزایش حس تعلقخاطر اهالی محله برگزاری و معنابخشی به هویت محلی ایشان است. چنانچه می¬دانیم قلعه خیابان که محل برگزاری این رویداد است محل ورود حضرت رضا (ع) از مرو به مشهد است. چنین ظرفیت مهم هویتی برای سال¬ها مغفول بوده است که برگزاری رویداد مذکور
امکان بازگشت توجه به آن را فراهم می¬آورد.
از دیگر سو ماه امت به دنبال تقویت هویت امت اسلامی به جای فضاهای الزاماً ملی¬گرایانه است. درواقع رویکرد توسعه فرهنگ اسلامی و توجه به وحدت در سایه برنامه¬ریزی ارتباطات میان فرهنگی از نقاط ابتکار این رویداد مهم است. ماه امت بر بنیاد رویدادمحوری، زمینه توسعه ارتباطات میان فرهنگی درونی و بیرونی، تقویت هویت موزائیکی در مشهد و حرکت در جهت هویت وحدت¬بخش اسلامی را فراهم می¬آورد.
بدون تردید در پرتو امر متعالی زیارت و بهره بردن از امکان رویدادمحوری و ویژگی¬های متکثر مشهد مقدس، می¬توان به امتداد رویدادهای طراحی شده در زیست اجتماعی معاصر اهتمام ورزید تا شاهد پیشرفت در مسیر آرمان¬های دینی باشیم.
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
بازنویسی روایتی از حضرت رضا (ع)
به قلم:
محمد جواد استادی
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشتهای فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
هدایت شده از قلعه خیابان
استادی با اشاره به کارکرد اجتماعی رویداد ماه امت عنوان کرد: هویت شهرها مسئلهای حائز اهمیت است. امسال رویداد ماه امت در منطقه قلعه خیابان مشهد برگزار شده و این انتخاب از ۲ منظر قابل اهمیت است، یکی آنکه منطقه قلعه خیابان محل ورود امام رضا(ع) به مشهد است و این موضوع یک مسئله مهم هویتی و زیارتی به شمار میآید و دیگر اینکه برگزاری این رویداد در آنجا باعث شکلگیری و هویت بخشی به منطقه قلعه خیابان مشهد شده است .
https://www.isna.ir/news/1402022314658/توجه-ویژه-به-مسائل-بومی-مشهد-در-طراحی-رویداد-ماه-امت
@ghale_khibaoon
فرهنگ و سیاستزدگی!
محمد جواد استادی پژوهشگر مطالعات فرهنگی
روزنامه قدس هفت خرداد
با هزاران افسوس باید اعتراف کرد امروز فرهنگ به کلیشهایترین، پربسامدترین (از منظر تکرار) و عمومیترین اصطلاح در ادبیات روزمره بخشهای گوناگون جامعه بدل شده است. ولی حقیقت آن است که این حضور پررنگ واژه فرهنگ در ادبیات رسمی و غیررسمی بیش از آنکه ژرفا و کارکردی داشته باشد، بیشتر به یک روبنای زیبای ظاهری تبدیل شده است. فرهنگ در وقت عمل و ایفای نقش واقعی هیچ سهم و اعتباری ندارد و در حکم یک زینتالمجالس ظاهر میشود.
بررسی و پرداختن به بسیاری از مشکلات کنونی جامعه ایرانی نشان میدهد که بیتوجهی و یا به حاشیه راندن فرهنگ نقشی غیرقابلانکار در پدید آمدن این مسائل دارد. کنشهای اجتماعی و پدیدههایی که امروز در جامعه بروزیافته و با اصول و آرمانهای اصیل انقلاب فاصله دارد، حاصل ضعف عنصر فرهنگ در فضای اجتماعی است. آنچه امروز در آسیبهای پهنه سبک زندگی میبینیم به دلیل قطع ارتباط بنیادهای معرفت دینی با رویکردهای مصرفی جامعه و انحراف مصرف فرهنگبنیاد جامعه است. درواقع زمانی که رفع نیازهای جامعه در همه حوزهها از مدار فرهنگ اسلامی خارج شود و آبشخور رفع نیاز اصول و مبانی فرهنگ منحط غربی شود بهطور مشخص شاهد تغییر سبک زندگی خواهیم بود.
این درد بیتوجهی به فرهنگ، آنجا پررنگتر است که میدانیم بنیاد حکومت و انقلاب ما اساساً بر فرهنگ اسلامی بناشده و رویکرد ساختاری، محتوایی و زیربنایی آن بر فرهنگبنیاد بودن همه پهنههای دیگر چون اقتصاد، سیاست و جامعه تأکید دارد. یکی از ریشهایترین دلایل این وضعیت، عدم دریافت و درک درست مدیران و کارگزاران اجرایی از مفهوم فرهنگ و نقش آن در عرصه مهم سیاستگذاری است. درواقع باید گفت چه در نهادهایی که بهطور مستقیم متولی امر فرهنگ هستند و چه نهادهایی که مدیران آنها نیازمند شناخت و بهره بردن از فرهنگ، دچار نوعی کژفهمی و تقلیلگرایی هستیم.
بهعنوانمثال مروری بر مجموعه عظیمی از نهادهای متنوع نشان میدهد باوجود تأکید رهبر معظم انقلاب بر تقویت نگرههای دانشبنیان، اساساً هیچگاه چنین نگاهی به فرهنگ در مدیران ما وجود نداشته است. درواقع در اینجا منظور از دانشبنیان برخلاف رویکرد عامیانه که آن را مترادف با فناوری میدانند منظور برخورداری از رویکرد دانشی و روشمند به مسئله فرهنگ است. زمانی که به فرهنگ نگاهی اینچنین وجود نداشته باشد نتیجه فرو کاستن آن به عرصههای بروزات فرهنگی خواهد شد. نمونه دیگر از عدم درک درست از فرهنگ در مدیران اجرایی، موازیکاریهای فراوان و حتی کنشگریهای ضدونقیض در مسئله فرهنگ است. همین مسئله بهخوبی نشان دهنده دریافت سطحی و غیرواقعی از این حوزه است.
آشکار است که هر چه از نگاه بنیادین به فرهنگ دورتر شویم، برخوردهای سیاسی و کنشهای سیاستزده در حوزههای فرهنگی بیشتر میشود. خیلی ساده میتوان گفت بهترین روزنه برای فرار از کمکاری فرهنگی بهره بردن از واکنشهای سیاسی و پرداختن به مسائل سیاسی است. پرواضح است که به دلیل جذابیت و پررنگ بودن رسانهای حوزههای سیاسی، کنشگریهای سیاسی در نهادهای فرهنگی، ذهن مخاطب را از کمکاریهای احتمالی منحرف خواهد کرد. به دیگر سخن تنشهای حاصل از کنشهای روبنایی و سطحی عرصه سیاست، فرهنگ را به محاق فرو برده و اتفاقاً روبنای خالی از معنای سیاستزدگی را پررنگ میکند. کژکارکردی فرهنگ دقیقاً از این نقطه آغاز میشود و مبنای اقدامات بیتأثیر و خدای ناکرده حتی با تأثیر منفی خواهد شد. جدای از کوشش برای اصلاح نگرش کارگزاران اجرایی نسبت به فرهنگ، نیازمند حذف کنشهای سیاستزده و فعالیتهای برآمده از سیاستبازیهای حزبی، جناحی و گروهی حداقل در زمینه فرهنگ هستیم. این مهم در سایه دو عنصر مهم نظارت اختصاصی از سوی نهادهای مسئول (چون شورای عالی انقلاب فرهنگی) و نهادهای عمومی و مردمی (چون تشکلها و...) امکانپذیر خواهد شد.
نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشتهای فرهنگی محمد جواد استادی
@naghdefarhangi
دیباچه ای بر مکتب هنر رضوی
دکتر محمدرضا قائمی نیک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی
دوشنبه ۸ خرداد
ساعت ۱۰ صبح
بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
@naghdefarhangi
جشنواره بین المللی امام رضا (ع) و رسالتی فراموش شده
روزنامه شهرآرا - مورخ 17 خرداد ماه صفحه 11
امروز دیگر سخن از اهمیت و جایگاه هنر در تأثیرگذاری اجتماعی لزومی ندارد؛ زیرا نقش هنر در تاریخ اندیشه و زندگی چنان روشن و آشکار شده است که نیازی به تکرار این اصل نیست. امروز حتی سنتی ترین فضاها و رویکردها برای بهره بردن از زبان هنر و انتقال معنا و ایدئولوژی به طیف های گسترده و گوناگون مردم برنامه ریزی می کنند. همچنان که ساده ترین مطالعات تاریخ هنر نیز نشان می دهد، همواره ادیان و نگره های دینی بیشترین توجه را به جایگاه هنر و عالی ترین بهره برداری را از ظرفیت بی نظیر آن در راستای گسترش آموزه های الهی داشته اند. در این میان اسلام بر پایه نگاه توحیدی و برنامه عملی زیست که برای انسان ارائه می دهد، همواره در هم کنشی ارزشمند با جهان هنر بوده است و در تمدن اسلامی شاهد ظهور و بروز سرآمدترین آثار هنری برآمده از دال مرکزی و معنایی الهیات اسلامی هستیم.هر جا که عامل مستقیم معنوی و الهی حضور دارد، به طور طبیعی جلوه گری هنر دینی نیز در آن مکان پررنگ تر و ملموس تر خواهد بود. به عنوان نمونه مهم ترین و برجسته ترین آثار معماری اسلامی در مزارات اسلامی نمایان شده است و نگاه و هنر هنرمندان مسلمان معنا را در برترین شکل های هندسی و فرم های زیبا ارائه داده است. وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) در ایران فرصتی بی بدیل برای توسعه و گسترش هنر در این سرزمین را فراهم آورد. مروری بر تاریخ هنر ایران در حدود هفتصد تا هشتصد سال گذشته به خوبی نشان می دهد که هنرمندان چگونه در انتقال ارزش های معنوی به زبان خویش کوشیده اند و در این پرتو برترین آثار را در عرصه های گوناگون خلق کرده اند. تنها مروری بر آثار موجود در مجموعه حرم مطهر رضوی به خوبی این ادعا را اثبات می کند.سیاست گذاران و کارگزاران اجرایی در پرتو دریافت این مهم کوشیده اند برنامه هایی را در جهت استمرار این جریان تمهید کنند. جشنواره بین المللی امام رضا (ع) که اکنون بیست دوره آن برگزار شده است، یکی از مهم ترین این اقدامات مدیریتی است. درواقع مهم ترین هدف این جشنواره که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و البته با همراهی و همکاری دیگر نهادهای فرهنگی برگزار می شود زمینه سازی برای خلق آثار فاخر رضوی و توسعه و ترویج سیره و فرهنگ رضوی در قالب آثار گوناگون هنری است. شاید بتوان از حیث تنوع و گستردگی قالب این جشنواره را بزرگ ترین جشنواره هنری ایران دانست که البته به شکل بین المللی برگزار می شود، هرچند به عنوان بین المللی نیز می توان نقدهایی را وارد دانست که البته در موضوع این نوشته نیست. در اهمیت رسالت این جشنواره و هوشمندی بینان گذاران آن کوچک ترین تردیدی وجود ندارد، اما نباید فراموش کرد که تحقق هدف اصلی و مبنایی این جشنواره، خصوصا اکنون که بیست دوره آن برگزار شده است، نیازمند بازخوانی و بررسی عملکرد و آسیب های احتمالی آن است. در ادامه این سطور تنها به نقد بخشی از عملکرد این جشنواره و متولیان آن در یک حوزه خاص خواهم پرداخت. این جشنواره هفت بخش اصلی و البته شانزده جشنواره را -که از حوزه های ادبی، سینمایی تا تجسمی را شامل می شود- در برمی گیرد. آشکار است که برگزاری بیست دوره جشنواره در قالب های گوناگون ورود حجم انبوهی از آثار را درپی داشته است. این حجم آثار که قاعدتا همگی در مسیر و امتداد ترویج فرهنگ رضوی هستند، خود گنجینه ای درخورتوجه از هنر رضوی محسوب می شوند.
حال نکته اینجاست که این گنجینه که در طول سالیان سال جمع آوری شده است، کجا قرار دارد، چگونه نگهداری می شود و به چه شکل در اختیار مخاطبان خاص و عام قرار می گیرد. مگر نه آن است که هدف برگزاری چنین جشنواره ای اساسا ترویج آثار هنر رضوی است و مگر نباید این آثار امتدادبخش فرهنگ رضوی و زیارت در زندگی روزمره مردم باشند؟ اگر چنین است، این امر محقق نخواهد شد، مگر آنکه زمینه دسترسی و توزیع و نشر این آثار فراهم آید.
به نظر می رسد در دوره هایی از جشنواره تنها بخش های ادبی به شکلی محدود در قالب کتاب منتشر شده اند؛ اما حقیقت آن است که این آثار به معنای گسترده و در قالب یک رویکرد فراگیر و توجه به زنجیره انتقال معنا با رویکرد صنایع فرهنگی مورد بی مهری قرار گرفته اند. به نظر می رسد در گام نخست و پیش از این نیازمند یک گنجینه منظم، روزآمد و بهره مند از فناوری هستیم تا این آثار طبقه بندی و گردآوری شوند و در اختیار علاقه مندان قرار گیرند. تصور کنید حجم انبوه آثار تجسمی مثل نقاشی که در این سال ها گردآوری شده اند در چه شرایطی نگهداری می شوند و چه کسانی به آن ها دسترسی دارند؟
نخستین کارکرد این گنجینه حفظ و نگهداری اصولی و در دسترس قرار گرفتن آثار توسط همه علاقه مندان از سراسر جهان خواهد بود. آشکار است اثربخشی این آثار زمانی است که در معرض دید و مصرف عموم مردم قرار گیرند. آشکار است طبقه بندی، شناسنامه دار شدن و دسترسی یافتن از سوی مردم به واسطه فضاهای پلتفرمی یکی از اصول الزامی برای
اثربخشی این جشنواره است که تاکنون محقق نشده است.
نکته دوم کاربردی سازی هنرهای دریافت شده در این جشنواره است. به عنوان مثال اگر یک اثر تجسمی در اختیار یک هنرمند حوزه صنایع دستی یا هنر کاربردی قرار گیرد، می تواند به راحتی آن هنر را در حوزه خود مثل مد و لباس جاری کند. در این صورت است که می توان از زنجیره انتقال معنا و اثربخشی گسترده صحبت کرد. دیگر فایده چنین گنجینه ای در کنار یکدیگر قرار گرفتن آثار و زمینه سازی احتمالی برای دریافت ایده های جدید و خلاقانه توسط هنرمندان و برقراری پیوند میان ایشان برای خلق آثار مشترک و چندوجهی و نوین است. خلاصه آنکه تا زمانی که تمهیدی بر تمرکز انباشت منطقی و فناورانه و زمینه ساز فراوری و دسترسی بین المللی آثار فراهم نشود، نمی توان به اثربخشی جامع و گسترده این جشنواره امیدوار بود.