قبلا نوشتیم: نیکو است... جمعی از حاضران در جلسه که اینک با انبوهی از سوالات مواجهند رودربایستی و ترس از مریدان متعصب را کنار گذاشته، پاسخ پرسشهای اصولی خود را از وی مطالبه کنند. @naghdeghaffari

از یک طرف سخاوتمندانه صفت #آیت_الله می دهند و از طرفی دیگر می گویند اگر مرادشان قواعد #صرف و #نحو و #لغت نداند و #آیات و #روایات را نتواند که بخواند، مهم نیست! @naghdeghaffari

استعمال کلمه #آیت_الله برای جناب غفاری👆 @naghdeghaffari

این گریه آور است در فصل جوشش #صد_چشمه_زلال جمعی ز #تشنگان به #خاطره_ی_آب دل خوش اند… شعر: #سیدحسن_حسینی @naghdeghaffari

🔅لااقل #تعصب_علمی را کنار بگذارید اکنون که مریدان جناب غفاری با انتشار مطلب فوق به صورت ضمنی به #ضعف_علمی مرادشان #اعتراف کرده اند شایسته است از این پس لااقل در مباحث علمی نسبت به ایشان #تعصب نشان ندهند. @naghdeghaffari

🤔 یک جمله درباره امکان عینیت با رسول الله (ص) از یک اسلام شناس یا یک عاقل بیابید! اخیرا #مریدان جناب غفاری به هدف پاسخ گویی به مطالب ما یک کانال جدید به مجموعه #کانال_های_زنجیره_ای خود افزوده اند. اینکه آنها لااقل برای توجیه و نگهداری حلقه مریدان، خود را موظف به #پاسخ_گویی به اشکالات #منتقدان می دانند در جای خود ارزشمند و قابل تقدیر است اما توقع آن بود که در این مسیر از تکرار حرف هایی که قبلا به آنها پاسخ داده ایم خودداری کنند. آنها باید بدانند که توجیه #اشکالات_فاحش مرادشان کاری بس دشوار است و با #لفاظی و نقل عبارات برخی بزرگان که با ادعاهای جناب غفاری فاصله بسیار دارد نمی توان حتی حلقه مریدان را هم قانع کرد چه رسد به دیگرانی که نسبت به وی تعصب ندارند. جناب غفاری صریحا به مریدان خود گفته که ((تو می تونی #عین_رسول_الله (ص) بشی #نه_یه_ذره_کم_نه_زیاد!)) اگر مریدان متعصب می خواهند با استفاده از کلام بزرگان به دفاع از مرادشان بپردازند از یک #اسلام_شناس یا لااقل از یک انسان #عاقل جمله ای شبیه آنچه جناب غفاری ادعا کرده بیابند نه آنکه به نقل جملاتی بپردازند که تنها بر امکان ورود به برخی مقامات اهل بیت (ع) دلالت دارد. نکته آخر آنکه نتیجه "منفی در منفی" مثبت است و #باطل نیازی به #ابطال ندارد! اگر مطلبی واقعا باطل است برای ابطالش خود را به زحمت نیاندازید. #ابطال_الباطل @naghdeghaffari

♨️ #سوغات غفاری برای مریدان: ▪️یکی که خدمت امام زمان (عج) رسیده بود میگوید: آقا لبخند رضایت از جمع شما داشتند! ▪️مکه و مدینه هیچ خاصیتی برای من نداشت! خانه ما و آنجا تفاوتی ندارد! @naghdeghaffari

🎁 سوغات مکه غفاری! بالاخره پنجشنبه رسید و جناب غفاری #سوغات خودش را برای #مریدان رونمایی کرد. او در بخشی از سخنان خود گفت: ▪️یکی از بزرگوارانی که خدمت آقا #امام_زمان (عج) رسیده بود می گوید که آقا لبخند رضایت از جمع شما داشتند. این خیلیه! (دقیقه 14:28) وی در عین حال اعتراف کرد که: ▪️حقیر وقتی #مدینه و #مکه رفتم #هیچ_خاصیتی برای من نداشت! به صراحت دارم عرض می کنم! دیدم که اینها پیش من بودند. من با اینها بودم. با اینها زندگی کردم. لحظه ای از اینها جدا نبودم که تا بیام اینجا فرقی هم احساس بکنم که در حالم بشه؛ [البته] به عنوان یک وظیفه الهی که امر هست انسان باید انجام بده... (دقیقه 12) ▪️ما دیدیم #خونه_ما و مکه و مدینه ما هیچ تفاوتی ندارند! هر سه، چهار جا یکیه😂 (دقیقه 17:56) اکنون شایسته است که مریدان از وی بپرسند: 1⃣ آن شخصی که امام زمان (عج) را ملاقات کرده چه کسی بوده؟! چطور می توان به صداقت شخصی مجهول اعتماد کرد؟! آیا مقام او از مقام آقای غفاری بالاتر بوده که امام زمان (عج) لبخند رضایتش را به خود وی نشان نداده و واسطه ای برای این امر قرار داده است؟! آیا بهتر نیست مریدان غفاری از این پس، آن شخص را به عنوان مراد خود انتخاب کنند؟! 2⃣ آیا کسی که این ادعا را کرده از قبیل همان مریدانی نبوده که قبلا آقای غفاری گفته بود: خودش را به شکل اهل بیت (ع) می بیند؟!😉 3⃣ وقتی از نظر آقای غفاری (نعوذ بالله) شما می توانید بدون ذره ای کم و زیاد #عین_رسول_الله (ص) بشوید یا خودتان را به شکل معصومین (ع) ببینید چه نیازی به لبخند آن بزرگواران دارید؟! 4⃣ وقتی شما ادعا می کنید که زیارت مکه و مدینه #هیچ_خاصیتی برایتان نداشته و منزلتان با آن اماکن مقدس یکی بوده معنایش آن است که هیچ ظرفیت مقامی باقی نمانده که آن را طی نکرده باشید! خب با این تفسیر (نعوذ بالله) بهتر بود که شما ادعا کنید که من رسول الله (ص) را هم پشت سر گذاشته ام چون حتی ایشان نیز چنین ادعایی نکرده اند که زیارت مکه هیچ خاصیتی برای من ندارد و فقط بخاطر امر خدا می روم! 5⃣ شما که برایتان کنار مکه بودن با کنار حاج خانم بودن یکی است چرا اصلا برای مریدان #سوغات آورده اید؟! با این حساب شما مریدان را بد عادت می کنید که هر روز از شما چنین سوغاتی هایی را مطالبه کنند! 6⃣ شنیدن این ادعاها ما را به یاد دعایی انداخت که جناب غفاری از فرعون نقل کرده است: خدایا من تو را قبول دارم ولی خب چه کنم؟ فرعونم! می خواهم #فرعونیت کنم! می خواهم خدایی کنم به این #انسانهای_نادان!😭 #ادعای_ملاقات_با_امام_زمان #تسلط_بر_نادانان #توهم #متوهم_پروری @naghdeghaffari

😱 جناب غفاری: [حضرت] #سلمان در مقابل ما #هیچ است ها! شاید خنده تون بگیره!😭 سلمان از #صحابه بود ولی ما #شیعه هستیم.😳 ما از وجود آنها [اهل بیت (ع)] هستیم! (دقیقه 33 تا 34) @naghdeghaffari

😱 سلمان در مقابل ما هیچ است! جناب غفاری طی سخنانی که در تاریخ 96/11/10 در شهر قائن ایراد کرده و فایل صوتی آن در پست قبل ارائه شد، می گوید: ...یعنی وظیفه #انبیا و #ائمه هدی (ع) همین بود که ما را به #مقام_سلمان برسانند؟! #سلمان در مقابل ما #هیچ است ها! 😳 شاید خنده تون بگیره!😭 چون او #حسین (ع) نداشت، #زهرا (س) نداشت! ما خیلی چیزها داریم. ما #شیعه ایم. این جهتش را عرض می کنم! او [حضرت سلمان] از #صحابه بود که به این درجه رسید ما شیعه هستیم از وجود آنها [#اهل_بیت (ع)] هستیم که می توانیم از او هم بالاتر بزنیم. ما هم می توانیم مظهر اول و آخر باشیم... (دقیقه 33 تا 34 از فایل صوتی فوق) @naghdeghaffari

📣 #سلمان از ما #اهل_بیت (ع) است. قال #رسول_الله (ص): سلمان منّا اهل البیت این تعبیر بلندتر از مفهوم #شیعه و بالاترین نسبتی است که پیامبر به یک غیرهاشمی داده است. @naghdeghaffari

بسیاری از علما اساسا وضع کلمه شیعه را برای سلمان و برخی دیگر از یاران نزدیک امام علی (ع) می دانند #شهید_مطهری در این رابطه می نویسد: به عقيده #كاشف_الغطاء در اصل الشيعه و #سيدحسن_صدر در تأسيس الشيعة و همچنين #علامه_طباطبايى در شيعه در اسلام و آقا شيخ #محمدحسين_مظفر در الامام الصادق اين كلمه در زمان رسول خدا پيدا شد. در تأسيس الشيعة صفحه 38 مىگويد: نام شيعه: و هو اسم غير منتحَل و قد كان على عهدالنبى صلى الله عليه و آله كما يشعر بذلك ابوحاتم فقد قال فى الجزء الثالث (1) من كتابه كتاب الزينة- و الجزء الثالث منه فى الالفاظ المتداولة بين اهل العلم- اول اسم ظهر فى الاسلام على عهد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم هو الشيعة و #كان_هذا_لقب_اربعة_من_الصحابة و هم #ابوذر الغفارى و #سلمان الفارسى و #المقداد بن الاسود الكندى و #عماربن ياسر الى اوان صفين، فانتشرت بين موالى على عليه السلام- حكاه فى الروضات. (يادداشتها، ج6، ص 97)