🗓 امروز شنبه↯
☀️ 20 آبان 1402
🌙 25 ربیع الثانی 1445
🎄 11 نوامبر 2023
📿 ذکر روز :یا رب العالمین
🌸«ای پروردگار جهانیان»
🖤روز زیارتی: پیامبر اکرم(ص)
✍امام علی (ع) :
هر وقت بلا و سختیِ امتحان،
گلو را سخت بفشارد؛
زمانِ آسایش نزدیک خواهد بود!👌
کانال مارو به دوستانتون معرفی کنید🦋👇
https://eitaa.com/joinchat/1863189069C14407e331f
ali-fani-8.mp3
21.06M
🎤علی فانی...
من دعای عهد میخوانم تا تو برگردی مولای من❤️🩹
[يٰاايُّهَااَلْإِنْسٰانُمٰاغَرَّكَبرَبِّكَالْكَرِيمِ]
ایانسان!
چهچیزتورادربرابر
پروردگارکریمَت
مغرورساختهاست؟!
-سورهالانفطار؛آيه۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سرگشته، دور از کوی جانان با که درسازم؟
دل آنجا، دلبر آنجا،
مطلب آنجا، مدعا آنجا..♥️
#اربابمحسین✨
اونجا که |قیصر امین پور| میگه:
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت!
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای!🖤
<نَجواےدِلシ!>
#دل_تنگی
#کربلا
#حرف_دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اومدم نوکری🥲❤️🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا اینجا رو نگاه کن!
من غرق شدم😞
باشه!
اگه دلت اومد دستامو نگیر💔
<نَجواےدِلシ!>
#آقای_من
#منتظرانه
#بابا_مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همچین گریهای وسط بینالحرمین نیازمندم:)🥲💔
#قسمت_سوم
تا اسمموخوند بدوبدو دویدم سمت درب دانشگاہ
ولے از اتوبوس خبرے نبود؟
خیلے دلم شڪست.
گریہ ام گرفتہ بود.؟
الان چجورے برگردم خونہ؟!
چے بگم بهشون؟!
آخہ ساڪمم تواتوبوس بود؟
بیچارہ مامانم ڪہ براے راہ غذا درست ڪردہ بود برام؟؟
تو همین فڪرها بودم ڪہ دیدم از دور صداے جناب فرماندہ میاد.
بدو بدو رفتم سمتش و نفس نفس زنان گفتم:
سلام. ببخشید..هنو حرفم تموم نشدہ بود ڪہ گفت:
اااا.خواهر شما چرانرفتید؟!
-ازاتوبوس جا موندم؟
-لا الہ الا اللہ…اخہ چرا حواستون رو جمع نمیڪنید؟ اون از اشتباهے سوار شدن اینم از الان.
-حواسم جمع بود ولے استادمون خیلے گیر بود.؟
-متاسفم براتون.حتما آقا نطلبیدہ بود شما رو.
-وایسا ببینم.چے چے رو نطلبیدہ بود.من باید برم؟؟
-آخہ ماشین ها یہ ربعہ راہ افتادن.
-اصلا شما خودتون با چے میرید؟! منم با اون میام.؟
-نمیشہ خواهرم من باماشین پشتیبانے میرم.نمیشہ شما بیاید.
-قول میدم تابہ اتوبوسهابرسیم حرفے نزنم.؟
-نمیشہ خواهرم.اصرار نڪنید.؟
-اگہ منو نبرید شڪایتتون رو بہ همون امام رضایے میڪنم ڪہ دارید میرید پیشش.؟
-میگم نمیشہ یعنے نمیشہ..یا علے؟
اینو گفت و با رانندہ سوار ماشین شد و راہ افتاد.و منم با گریہ همونجا نشستم؟
هنوز یہ ربع نشدہ بود ڪہ دیدم یہ ماشین جلو پام وایساد و اقا سید یا همون اقاے فرماندہ پیادہ شد و بدون هیچ مقدمہ اے گفت: .
لا الہ الا اللہ…مثل اینڪہ ڪارے نمیشہ ڪرد…بفرمایین فقط سریع تر سوار شین..
سریع اشڪامو پاڪ ڪردم و پرسیدم چے شد؟! شما ڪہ رفتہ بودین؟!
هیچے فقط بدونید امام رضا خیلی هواتونو دارہ. هنوز از دانشگاہ دور نشدہ بودیم ڪہ ماشین پنچر شد.?فهمیدم اگہ جاتون بزاریم سالم بہ مشهد نمیرسیم؟؟؟
رانندہ ڪہ سرباز بود پشت فرمون نشست و آقا سید هم جلوے ماشین و منم پشت ماشین و توے راہ هم همش داشتن مداحے گوش میدادن?…(ڪرب و بلا نبر زیادم/جوونیمو پاے تو دادم/)
حوصلم سر رفت…
هنذفریم ڪہ تو جیبم بودو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و رفتم تو پوشہ اهنگام و یہ آهنگو پلے ڪردم..؟؟؟؟؟؟ یهو دیدم آقا سید با چشمهاے از حدقہ بیرون زدہ برگشت و منو نگاہ ڪرد.؟؟؟ یہ نگاہ بہ هنذفرے ڪردم دیدم یادم رفتہ وصلش ڪنم بہ گوشیم؟
آروم عذر خواهے ڪردمو و زیاد بہ روے خودم نیاوردم و آقا سیدم باز زیر لب طبق معمول یہ لا الہ الا اللہ گفت و سرشو برگردوند؟
<نَجواےدِلシ!>