eitaa logo
نمایشگاه انجمن باغ گردو
78 دنبال‌کننده
396 عکس
53 ویدیو
29 فایل
اطلاع رسانی ها * نمونه کارها * موفقیت درختان باغ * نکته هایی برای نویسندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
راهیابی اثر ارزشمند یکی از اعضا فعال باغ گردو رو به مرحله نهایی جشنواره خاتم تبریک می گوییم. ان شا الله همیشه بدرخشید
از اشعاری که در سرایی کوچه باغ شاعرها سروده شد. تبریک چند باره به خانم محمدی بزرگوار
🔰 برانگیختن احساسات رقیق خواننده یا به رقت آوردن او در داستان کوتاه، مسأله‌ای است مهم و استعداد و قدرت انجام این کار شاید یکی از مهم‌ترین و عالی‌ترین استعدادهای نویسنده است. نویسنده‌ هنگامی‌که می‌خواهد خواننده را به‌ رقت بیاورد به یک نکته باید توجه داشته باشد: سخن را به درازا نکشاند. جمله‌ای خوب و مناسب می‌تواند گلوی خواننده را بفشارد و اشک از چشمانش بیرون کشد، حال‌آن‌که در همان شرایط و اوضاع ممکن است یک پاراگراف و حتی یک صفحه نتواند از پوسته‌ی خارجی وجود او بگذرد و به اعماق روح او دست یابد. نمونه‌ی جالب و کلاسیک رقت‌انگیزی توصیف صحنه‌ی مرگی است که در تریسترام شندی آمده . و جدیدترینش صحنه‌هایی است که گورکی در داستانی به نام «لالایی» تصویر کرده است. @nahal313
آثار هوشنگ مرادی کرمانی را از دست ندهید انبار نکته هاست
🎭 تمایز بین طنز و بذله 🔸بذله با ظاهر امر سروکار دارد. به‌عبارت‌دیگر از حد ظاهر فراتر نمی‌رود؛ طنز دل را می‌جوید در پی دل است. 🔹طنز با تحقیر و نفرت و تخفیف و بذله با دوستی و نیک‌خواهی و محبت همراه است. 🔸 طنز حماقت‌ها و ندانم‌کاری‌ها و زشتی‌ها را عیان می‌کند و بی‌رحمانه به باد تمسخر می‌گیرد؛ بذله، نادانی‌ها و حماقت‌ها و معایب و نواقص را به دیده‌ی هم‌دردی و به چشم دلسوزی می‌نگرد؛ هر چند این حماقت‌ها خنده‌آور باشند و بخنده هم منتهی شوند. 🔹 طنز با تعجب و شگفتی جلوه می‌کند، یعنی در برابر ناسازگاری‌ها و ناجوری‌ها و ناشایستگی‌ها، شگفتیِ تند و زننده می‌گذارد، حال‌آنکه بذله به شیوه‌ای بسیار ملایم ناسازگاری‌ها و ناجوری‌های مضحک را خاطرنشان می‌کند. 🔸 بذله، پرتوهای ملایمی را که نیروی پرورش‌دهندگی‌شان همچون اشعه‌ی خورشید است بر معایب و نواقص می‌تاباند. طنز شلاق به دست می‌گیرد و معایب را به شلاق می‌بندد و از چوب‌کاری شیء یا شخص ابایی ندارد بلکه اصرار هم دارد. 🔹 بذله به لحن ملایم زبان به نکوهش می‌گشاید و این نکوهش را با احساسات و عواطف انسانی به‌هم می‌آمیزد و از تیزی لبه‌ی آن می‌کاهد؛ بدیهی است نکته خنده‌داری را نیز چاشنی آن می‌کند. طنز حلقه‌ها و بندهای زره را می‌جوید و می‌کوشد ضربه‌ی کاری را به نقطه‌ی حساس بزند، حال‌آنکه بذله بی‌آن‌که در پی پرده‌پوشی باشد ضربه‌ی خود را آشکارا بر سپر فرود می‌آورد. ✅ اثر بذله، زودگذر و اثر طنز دیرپای است. @nahal313
🔰 نویسنده هنگامی‌که داستان به اوج می‌رسد باید مسئله گره‌گشایی و نتیجه‌گیری را به‌سرعت حل کند و داستان را به پایان برد. 📝 در برخی داستان‌ها اوج و گره‌گشایی و نتیجه‌گیری در یک یا دو جمله به‌هم می‌آمیزند و داستان پایان می‌پذیرد. 📌 اهمیت گره‌گشایی بر حسب نوع داستان فرق می‌کند؛ در داستانی اسرارآمیز یا داستانی که رعایت استتار در آن حائز اهمیت است، گره‌گشایی امری است ضرور، چه نویسنده باید رشته‌هایی را که در هم انداخته‌است بگشاید و خواننده را از ابهام درآورد. ✔️این‌گونه داستان‌ها معمولاً نیازی به نتیجه‌گیری ندارند. 📌داستان‌های عاشقانه و نیز داستان‌هایی که اساس‌شان بر حوادث مخاطره‌آمیز است باید، گره‌گشایی و هم نتیجه‌گیری داشته باشند. 🔍در بسیاری از داستان‌های نو، نتیجه‌گیری آشکاری به چشم نمی‌خورد و این تمایل ظاهراً روزبه‌روز بیشتر می‌شود. 💢 اما در بسیاری از داستان‌ها لازم است و باید به یاری نتیجه‌گیری، داستان را جمع کرد و به نحوه شایسته‌ای با اشخاص آن قطع تماس کرد. ❇️ در پاره‌ای موارد نتیجه‌گیری چنان‌چه با وصف مختصری همراه باشد بر تأثیر داستان اضافه خواهد کرد. ⚠️ باید دانست که در مواردی که داستان با اوج تمام می‌شود نویسنده وظیفه گره‌گشایی و نتیجه‌گیری را برعهده‌ی تخیل خواننده می‌گذارد. برای این که این کار به‌طرز مؤثری به انجام رسد باید به یاری اشاراتی در تنه‌ی داستان، راه را برای تخیل خواننده هموار ساخت. @nahal313
امروز هم تبریکات باغ گردو به راه است. تبریک خدمت خانم بابایی👏👏👏 إن شاالله همیشه بدرخشند
نمایشگاه انجمن باغ گردو
🔰 نویسنده هنگامی‌که داستان به اوج می‌رسد باید مسئله گره‌گشایی و نتیجه‌گیری را به‌سرعت حل کند و داستا
✅ محدودیت‌های زمانی و مکانی داستان کوتاه حکم می‌کند که عده اشخاص داستان کم باشد و ازآنجاکه در داستان کوتاه جایی و مجالی برای شرح‌وبسط و ذکر جزئیات و دقایق صفات و خصوصیات اشخاص نیست، لذا توصیف‌های پر طول و تفصیل جای خود را به شیوه‌های موجزتر و سریع‌تر می‌دهد. 🔰 اما به هر تقدیر این کار باید به انجام رسد و اگر نویسنده می‌خواهد که داستانش به زندگی خاص خویش ادامه دهد باید در انجام آن منتهای دقت و توجه را معمول دارد. ⁉️ هیچ از خود پرسیده‌اید که مثلاً فلان اثر فلان یا بهمان نویسنده به چه علت در خاطر مردم به زندگی خویش ادامه می‌دهد؟ 💢 علت امر این است که اگرچه جزئیات طرح و دقایق صحنه‌آرایی داستان فراموش می‌شود، اشخاص داستان هنوز در ذهن خواننده هستند و در وجود او همچنان زنده‌اند. ⚜ مدت‌ها پس‌ازآن‌که جزیره گنج استیونسن را خوانده و دقایق و جزئیات آن را به فراموشی سپرده‌اید مناسبات خود را با«لانگ جان سیلور» آن تبهکار فعال، نمی‌گسلید. @nahal313
✏️🏴✏️🏴✏️🏴✏️🏴✏️🏴 با سلام و صلوات به روح پر فتوح امام راحل(ره) این هفته جلسه‌ی با هم نویسی برگزار نمی‌شود. ✏️🏴✏️🏴✏️🏴✏️🏴✏️🏴
نمایشگاه انجمن باغ گردو
✅ محدودیت‌های زمانی و مکانی داستان کوتاه حکم می‌کند که عده اشخاص داستان کم باشد و ازآنجاکه در داستان
🌀امروزه، برخلاف گذشته که وصف ساده و جزء به جزء حالات و حرکات و قیافه اشخاص باب بود، نویسنده می‌کوشد اشخاص داستان را به گفت‌وگو و عمل وادارد و کاری کند که خود با گفتار و رفتار، شخصیت و خوی و خصال خویش را در معرض تماشا و قضاوت خواننده بگذارند و بدیهی است که این شیوه، هم طبیعی است و هم با واقعیت زندگی سازگار است. ✳️ اما وظیفه‌ی نویسنده است که پندار واقعیت ایجاد کند و موجباتی پیش آورد که خواننده فراموش کند که داستان می‌خواند و از محیط خود جدا شود و احساس کند که با اشخاص داستان و در محیط آن‌ها زندگی می‌کند‌. 🔶 از همین رو است که نویسندگان جدید، روزبه‌روز از شیوه‌های مستقیم می‌بُرند و با استفاده از شیوه‌های غیرمستقیم خواننده را با اشخاص داستان آشنا می‌کنند.دکاری که نویسنده باید بکند این است که بگذارد اشخاص داستان خود سخنگوی خویش باشند و حرکات خود را به خواننده ارائه کنند. 💬 خلاصه اگر به شیوه‌ای جز استفاده از توصیف ساده امکان آشنایی خواننده با اشخاص داستان باشد استفاده از آن شیوه اولی‌تر است زیرا دشوار است که نویسنده‌ی تازه‌کار، شخصیتی را وصف کند و خود را چنان در نهانگاه بدارد که خواننده حضورش را احساس نکند. @nahal313