خطبه صدوپنجاهودوم #نهج_البلاغه(خطبه 152 - خطبه در صفات خداوند و پيشوايان دين)
1️⃣ خداشناسى (شناخت صفات خدا):
ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان، بر هستى خود راهنمايى فرمود، و آفرينش پديدههاى نو، بر ازلىبودن او گواه است، و شباهتداشتن مخلوقات بهيكديگر دليل است كه او همتايى ندارد، حواس بشرى ذات او را دركنمىكند، و پوششها او را پنهاننمىسازد، زيرا سازنده و ساخته شده، فراگيرنده و فراگرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند.
يگانه است نه از روى عدد، آفريننده است نه با حركت و تحمّل رنج، شنواست بدون وسيله شنوايى، و بيناست بىآنكه چشمگشايد و برهمنهد، درهمهجا حاضر است نهآنكه با چيزى تماس گيرد، و از همهچيز جداست، نهاينكه فاصله بين او و موجودات باشد، آشكار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت، از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست، و هرچيزى جزاو برابرش خاضع و بازگشت آن بهسوى خداست.
آنكه خدا را وصفكند، محدودشكرده، و آنكه محدودشكند، او را بهشمارشآورده، و آنكه خدا را بهشمارشآورد، ازليّت او را باطلكردهاست، و كسىكه بگويد: خدا چگونه است او را توصيفكرده، و هركه بگويد: خدا كجاست مكان براى او قائلشدهاست.
❣️خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجودنداشت،
پرورنده بود آنگاه كه پديدهاى نبود، و
توانابود آنگاه كه توانايى نبود.
@nahgolbalagh
۲۰ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهودوم #نهج_البلاغه(خطبه 152 - خطبه در صفات خداوند و پيشوايان دين)
2️⃣ عظمت امامان دوازده گانه و قرآن:
همانا طلوع كنندهاى آشكارشد، و درخشندهاى درخشيد و آشكارشوندهاى آشكارگرديد، و آنكه از جادّه حق منحرفشد به راه راست بازگشت، خداوند گروهى را به گروهى تبديل، و روزى را برابر روزى قرارداد، و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مىكشيديم.
همانا امامان دين، از طرف خدا، تدبيركنندگان امور مردم، و كارگزاران آگاه بندگانند، كسى به بهشت نمىرود جز آنكه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و كسى در جهنّم سرنگوننگردد جز آنكه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند.
@nahgolbalagh
۲۰ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهودوم #نهج_البلاغه(خطبه 152 - خطبه در صفات خداوند و پيشوايان دين)
3️⃣ ويژگىهاى اسلام:
همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاصداد و براى اسلام برگزيد، زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهمكننده كرامت جامعه مىباشد، راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّتهاى آن را روشنگردانيد.
اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است، نو آورىهاى آن پاياننگيرد و شگفتىهايش تمامنمىشود.
در اسلام بركات و خيرات چونان سرزمينهاى پرگياه در اوّل بهاران فراوان است، و چراغهاى روشنىبخش تاريكىها فراوان دارد، كه در نيكىها جز با كليدهاى اسلام باز نشود، و تاريكىها را جز با چراغهاى آن روشنايى نمىتوان بخشيد، مرزهايش محفوظ، و چراگاههايش را خود نگهبان است، هر درمانخواهى را درمان، و هر بىنيازىطلبى را كافىاست.
@nahgolbalagh
@nahgolbalagh
۲۰ دی ۱۳۹۹
۲۱ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوسوم #نهج_البلاغه(خطبه 153 - خطبه در فضائل اهلبيت)
1️⃣ وصف گمراهان و غفلتزدگان:
چندروز از طرف خدا بهگمراه، مهلتدادهشد، و او با غافلان و بىخبران در راه هلاكت قدممىنهد، و تمام روزها را با گناهكاران سپرىمىكند، بىآنكه از راهى برود تا بهحق رسد و يا پيشوايى برگزيند كه راهنماى او باشد.
و تاآنزمان كه خداوند كيفر گناهان را مىنمايد، و آنان را از پرده غفلت بيرونمىآورد، به استقبال چيزى مىروند كه بدان پشتكردهبودند (يعنى آخرت)، و پشتمىكنند بدانچه روىآوردهبودند (يعنى دنيا)، پس نهازآنچه آرزومىكردند و بدان رسيدند سودىبردند، و نه از آنچه حاجت خويش بدان رواكردند بهرهاى بهدستآوردند، من، شما و خود را از اينگونه غفلتزدگى مىترسانم.
@nahgolbalagh
۲۱ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوسوم #نهج_البلاغه(خطبه 153 - خطبه در فضائل اهلبيت)
2️⃣ درمان غفلتزدگىها:
هركس بايد از كار خويش بهرهگيرد، و انسان بينا كسى است كه بهدرستى شنيد و انديشهكرد، پس بهدرستى نگريست و آگاهشد، و از عبرتها پندگرفت، سپس راه روشنى را پيمود، و از افتادن در پرتگاهها، و گمشدن در كورهراهها، دورىكرد، و كوشيد تا عدالت را پاسدارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقىنگذارد، كه در حق سختگيرىكند، يا در سخن حق تحريف روادارد، يا در گفتن سخن راست بترسد.
پس بههوشباش اىشنونده و از خواب غفلت بيدارشو، و از شتاب خود كمكن، و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشهكن، كه ناچار بهانجام آن مىباشى و راه فرارى وجودندارد، و با كسى كه رهنمودهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بهكارنمىبندد و به جانب ديگرى تمايلدارد مخالفتكن و او را با آنچه براى خود پسنديده رهاكن.
فخرفروشى را واگذار، و از مركب تكبّر فرودآى. به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است، كه همانگونه به ديگران پاداشدادى به تو پاداش مىدهند، و آنگونه كه كاشتى، درومىكنى، آنچه امروز، پيشمىفرستى، فردا بر آن واردمىشوى، پس براى خود در سراى آخرت جايى آمادهكن، و چيزى پيشفرست.
اى شنونده هشدار، هشدار، اى غفلتزده بكوش، بكوش «هيچكس جز خداى آگاه تو را باخبرنمىسازد».
@nahgolbalagh
۲۱ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوسوم #نهج_البلاغه(خطبه 153 - خطبه در فضائل اهلبيت)
3️⃣ صفات ناپسند و نابودكننده:
از واجبات قطعى خدا در قرآن حكيم كه برآن پاداشوكيفر مىدهد، و بهخاطر آن خشنودشده يا خشممىگيرد، اين است كه اگر انسان يكى از صفات ناپسند را داشته و بدونتوبه خدا را ملاقاتكند، هرچند خود را بهزحمتاندازد، يا عملش را خالص گرداند فايدهاى نخواهدداشت.
و آن صفات ناپسند اينكه:
شريكى براى خداوند در عبادات واجب برگزيند، يا
خشم خويش را باكشتن بىگناهى فرونشاند، يا
بربىگناهى بهخاطر كارى كه ديگرى انجامداده عيبجويىكند، يا
بهخاطر حاجتى كه بهمردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد،
يا بامردم به دوچهره ملاقاتكند، و يا درميان آنان با دوزبان سخنبگويد.
در آنچه گفتم نيك بينديش كه هرمثال را همانند فراوان است.
@nahgolbalagh
۲۱ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوسوم #نهج_البلاغه(خطبه 153 - خطبه در فضائل اهلبيت)
4️⃣ روانشناسى:
همانا تمام حيوانات درتلاش پركردن شكمند، و درندگان درپى تجاوزكردن بهديگران، و زنان بىايمان تمام همّتشان آرايش زندگى و فسادانگيزى درآن است، امّا مؤمنان فروتنند، همانا مؤمنان مهربانند، همانا مؤمنان ازآينده ترسانند.
@nahgolbalagh
۲۱ دی ۱۳۹۹
۲۲ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوچهارم #نهج_البلاغه(خطبه 154 - خطبه در آن شگفتيهاى آفرينش شبپره را بيانمىكند)
1️⃣ وصف پروردگار:
ستايش خداوندى را سزاست كه تمامى صفتها از بيان حقيقت، ذاتش درمانده، و بزرگى او عقلها را طردكردهاست، چنانكه راهى براى رسيدن بهنهايت ملكوتش نيابد.
او خداى حق و آشكار، سزاوارتر و آشكارتر از آن است كه ديدهها مىنگرند.
عقلها نمىتوانند براى او حدّى تعيينكنند، تا همانندى داشتهباشد، و انديشهها و اوهام نمىتوانند براى او اندازهاى مشخّصكنند تا در شكل و صورتى پنداشتهشود.
پديدهها را بىآنكه نمونهاى موجودباشد يا با مشاورى مشورتنمايد، و يا از قدرتى كمكومدد بگيرد آفريد، پس با فرمان او خلقت آن بهكمالرسيد، و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و بهخدمتشتافت، و گردن بهفرمان او نهاد و سرپيچىنكرد.
@nahgolbalagh
۲۲ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوچهارم #نهج_البلاغه(خطبه 154 - خطبه در آن شگفتيهاى آفرينش شبپره را بيانمىكند)
2️⃣ شگفتىهاى خفّاش_الف:
از زيبايىهاى صنعت پروردگارى، و شگفتىهاى آفرينش او، همان اسرار پيچيده حكيمانه در آفريدن خفّاشان است.
روشنى روز كه همهچيز را مىگشايد چشمانشان را مىبندد، و تاريكى شب كه هرچيز را بهخواب فرومىبرد، چشمان آنها را بازمىكند، چگونه چشمان خفّاش كمبين است كه نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنىگيرد.
نورى كه با آن راههاى زندگى خود را بيابد، و در پرتو آشكار خورشيد خود را بهجاهايى رساند كه مىخواهد.
روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراكم نورهاى تابندهاش بازمىدارد، و در خلوتگاههاى تاريك پنهانمىسازد، كه از حركت در نور درخشان ناتوان است.
پس خفّاش در روز پلكها را بر سياهى ديدهها اندازد، و شب را چونان چراغى برمىگزيند، كه در پرتو تاريكى آن روزى خود را جستجومىكند، و سياهى شب ديدههاى او را نمىبندد، و بهخاطر تاريكى زياد، از حركت و تلاش بازنمىماند.
آنگاه كه خورشيد پرده از رخ بيفكند، و سپيده صبحگاهان بدمد، و لانه تنگ سوسمارها از روشنى آن روشنگردد، شبپره، پلكها را برهمنهد، و برآنچه در تاريكى شب بهدستآورده قناعتكند.
@nahgolbalagh
۲۲ دی ۱۳۹۹
خطبه صدوپنجاهوچهارم #نهج_البلاغه(خطبه 154 - خطبه در آن شگفتيهاى آفرينش شبپره را بيانمىكند)
2️⃣ شگفتىهاى خفّاش_ب:
پاك و منزّه است خدايى كه شب را براى خفّاشان چونانروز روشن و مايه بهدستآوردن روزى قرارداد، و روز را چونانشب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخابفرمود
.
و بالهايى از گوشت براى پرواز، آنها آفريد، تا بههنگام نيازبهپرواز، از آن استفادهكنند، اين بالها، چونان لالههاى گوشند بىپر و رگهاى اصلى، اما جاى رگها و نشانههاى آن را بهخوبى مشاهدهخواهىكرد.
براى شبپرهها دوبال قرارداد، نهآنقدرنازك كه درهمبشكند، و نهچندانمحكم كه سنگينىكند.
پروازمىكنند درحالىكه فرزندانشان بهآنها چسبيده و بهمادر پناهبردهاند، اگر فرودآيند بامادر فرودمىآيند، و اگر بالاروند بامادر اوجمىگيرند، ازمادرانشان جدانمىشوند تاآنهنگام كه اندام جوجه نيرومند و بالها قدرت پروازكردن پيداكند، و بداند كه راه زندگىكردن كداماست و مصالح خويش را بشناسد.
پس پاكومنزّه است پديدآورنده هرچيزى كه بدون هيچالگويى باقىمانده ازديگرى، همهچيز را آفريد.
@nahgolbalagh
۲۲ دی ۱۳۹۹