🌺🍃 نامه ۶۲ نهجالبلاغه:
(نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال ۳۸ هجرى فرستاد)
1️⃣ مظلوميّت امام در خلافت
پس از ياد خدا و درود خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا بيمدهنده جهانيان، و گواه پيامبران پيش از خود باشد. آنگاه كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سوى خدا رفت، مسلمانان پس از وى در كار حكومت با يكديگر درگير شدند.
سوگند به خدا نه در فكرم مىگذشت، و نه در خاطرم مىآمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اهل بيت او بگرداند، يا مرا پس از وى از عهدهدار شدن حكومت باز دارند، تنها چيزى كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوى فلان شخص بود كه با او بيعت كردند. من دست باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مىخواهند دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سخت تر از رهاكردن حكومت بر شماست، كه كالاى چند روزه دنياست و به زودى ايّام آن مىگذرد چنانكه سراب ناپديد شود، يا چونان پارههاى ابر كه زود پراكنده مىگردد. پس درميان آن آشوب و غوغا بهپاخاستم تا آن كه باطل ازميانرفت، و دين استقرار يافته، آرام شد.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۲ نهجالبلاغه:
(نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال ۳۸ هجرى فرستاد)
2️⃣ شجاعت و دشمنشناسى امام عليه السّلام
به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالى كه آنان تمام روى زمين را پر كردهباشند، نه باكى داشته، و نه مىهراسم. من به گمراهى آنان و هدايت خود كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به يقين رسيدهام، و همانا من براى ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم. لكن از اين اندوهناكم كه بىخردان، و تبهكاران اين امّت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دستبهدست بگردانند، و بندگان او را به بردگى كشند، با نيكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زيرا از آنان كسى در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جارى شد، و كسى كه اسلام را نپذيرفت امّا بناحق بخششهايى به او عطا گرديد .
اگر اينگونه حوادث نبود شما را برنمىانگيختم، و سرزنشتان نمىكردم، و شما را به گردآورى تشويق نمىكردم، و آنگاه كه سرباز مىزديد رهاتان مىكردم.
❓آيا نمىبينيد كه مرزهاى شما را تصرّف كردند و شهرها را گشودند و دستآوردهاى شما را غارت كردند و در ميان شهرهاى شما آتش جنگ را برافروختند. براى جهاد با دشمنان كوچ كنيد، خدا شما را رحمت كند،
❗️ در خانه هاى خود نمانيد، كه به ستم گرفتار، و به خوارى دچار خواهيدشد، و بهره زندگى شما از همه پستتر خواهدبود، و همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آنكس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد با درود.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۱ نهجالبلاغه:
نكوهش از فرمانده شكست خورده
(نامه به #كميل بن زياد نخعى ، فرماندار «هيت» و نكوهش او در ترك مقابله با لشكريان مهاجم شام كه در سال ۳۸ هجرى نوشته شد)
پس از ياد خدا و درود سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهده اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار، و انديشه ويرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا» در مقابل رها كردن پاسدارى از مرزهايى كه تو را بر آن گماردهبوديم و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دورسازد، انديشه اى باطل است.
تو در آنجا پلى شدهاى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند،
نه قدرتى دارى كه با تو نبرد كنند، و
نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند،
نه مرزى را مىتوانى حفظ كنى، و
نه شوكت دشمن را مىتوانى در هم بشكنى،
نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مىكنى، و نه امام خود را راضى نگهمىدارى.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۶۰ نهجالبلاغه:
جبران خسارتها در مانورهاى...
(نامه به فرماندارانى كه لشكر از شهرهاى آنان عبور مىكند)
از بنده خدا، على امير مؤمنان، به گرد آوران ماليات و فرمانداران شهرهايى كه لشكريان از سرزمين آنان مىگذرند.
پس از ياد خدا و درود همانا من سپاهيانى فرستادم كه به خواست خدا بر شما خواهند گذشت، و آنچه خدا بر آنان واجب كرده به ايشان سفارش كردم، و بر #آزار_نرساندن به ديگران، و پرهيز از هر گونه شرارتى تأكيد كردهام، و من نزد شما و پيمانى كه با شما دارم از آزار رساندن سپاهيان به مردم بيزارم، مگر آن كه گرسنگى سربازى را ناچار گرداند، و براى رفع گرسنگى چارهاى جز آن نداشته باشد. پس كسى را كه دست به ستمكارى زند كيفر كنيد، و دست افراد سبك مغز خود را از زيان رساندن به لشكريان، و زحمت دادن آنها جز در آنچه استثناء كردم باز داريد. من پشت سر سپاه در حركتم، شكايتهاى خود را به من رسانيد، و در امورى كه لشكريان بر شما چيره شدهاند كه قدرت دفع آن را جز با كمك خدا و من نداريد، به من مراجعه كنيد، كه با كمك خداوند آن را بر طرف خواهم كرد. ان شاء الله
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۹ نهجالبلاغه:
(نامه به أسود بن قطبه فرمانده لشكر حلوان در جنوب شهر سر پل ذهاب امروزى)
پس از ياد خدا و درود. اگر رأى و انديشه زمامدار دچار دگرگونى شود، او را از اجراى عدالت بسيار بازمىدارد. پس بايد كه كار مردم در آنچه حق است نزد تو يكسان باشد، زيرا در ستمكارى بهايى براى عدالت يافتنمىشود.
🔴 از آنچه كه همانند آن را بر ديگران نمىپسندى پرهيز كن، و نفس خود را در حالى كه اميدوار به پاداش الهى بوده و از كيفر او هراسناكى، به انجام آنچه خداوند بر تو واجب گردانيدهاست، وادار ساز. و
♦️بدان كه دنيا سراى آزمايش است، و دنياپرست ساعتى در آن نمىآسايد جزآنكه در روز قيامت از آن افسوس مىخورد، و هرگز چيزى تو را از حق بىنياز نمىگرداند.
و از جمله حقّى كه بر توست آن كه نفس خويش را نگهبان باشى، و به اندازه توان در امور رعيّت تلاشكنى، زيرا آنچه در اين راه نصيب تو مىشود، برتر از آن است كه از نيروى بدنى خود ازدستمىدهى. با درود.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۸ نهجالبلاغه:
(نامه به شهرهاى دور براى روشنساختن حوادث صفین)
آغاز كار چنين بود كه ما با مردم شام ديداركرديم، كه درظاهر پروردگار ما يكى، و پيامبر ما يكى، و دعوت ما در اسلام يكى بود، و درايمانبهخدا و تصديقكردن پيامبرش، هيچكدامازما برديگرى برترىنداشت، و باهم وحدت داشتيم جز در خون عثمان كه ما از آن بركناريم. پس به آنان گفتيم: بياييد با خاموشساختن آتش جنگ، و آرامكردن مردم، به چارهجويى و درمان بپردازيم، تا كار مسلمانان استوارشود، و به وحدت برسند، و ما براى اجراى عدالت نيرومندشويم. امّا شاميان پاسخدادند: «چارهاى جز جنگ نداريم» پس (از پيشنهاد حق ما) سرباززدند، و جنگدرگرفت، و تداوميافت، و آتش آن زبانه كشيد. پس آنگاه كه دندان جنگ در ما و آنان فرورفت، و چنگال آن سخت كارگرافتاد، به دعوت ما (صلح و گفتگو) گردننهادند، و بر آنچه آنان را خوانديم، پاسخدادند. ما هم بهدرخواست آنان پاسخداديم، و آنچه را خواستند زود پذيرفتيم، تا حجّت را بر آنان تمامكنيم، و راه عذرخواهى را ببنديم. آنگاه آنكه بر پيمان خود استوارماند، از هلاكت نجاتيافت، و آنكسكه در لجاجت خود پافشرد، خدا پرده ناآگاهى بر جان او كشيد، و بلاى تيرهروزى گرد سرش گردانيد.
@nahgolbalagh