🌺🍃 نامه ۵۷ نهجالبلاغه:
نامه به اهل كوفه، زمانىكه از مدينه عازم بصره بود
امّا بَعْدُ، فَاِنّى خَرَجَتُ مِنْ حَيّى هذا، اِمّا ظالِماً وَ اِمّا مَظْلُوماً،
امابعد، من از جایگاه قبیلهام بیرونشدم، و ازدوحال بیروننیست یا ستمگرم یا ستمدیده،
وَ اِمّا باغِياً وَ اِمّا مَبْغِيّاً عَلَيْهِ، وَ اَنَا اُذَكِّرُ اللّهَ مَنْ بَلَغَهُ كِتابى هذا لَمّا
یا متجاوزم یا بر من تجاوزشده، درهرصورت من خدا را به یاد کسانى مىآورم که نامهام به آنان مىرسد
نَفَرَ اِلَىَّ، فَاِنْ كُنْتُ مُحْسِناً اَعانَنى، وَ اِنْ كُنْتُ مُسيئاً اسْتَعْتَبَنى.
که به جانب من بیایند، تا اگر نیکوکارم یاریم دهند، و اگر بدکارم مرا به بازگشت به راه حق وادارند.
@nahgolbalagh من
🌺🍃 نامه ۵۶ نهجالبلاغه:
وَ مِنْ وَصِيَّة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سفارشهاى آن حضرت است
وَصّى بِها شُرَيْحَ بْنَ هانِىء، لَمّا جَعَلَهُ عَلى مُقَدِّمَتِهِ اِلی الشّامِ
که به شریحبنهانى سفارشنموده، هنگامىکه وى را به فرماندهى لشگر بهطرف شام فرستاد
اِتَّقِ اللّهَ فى كُلِّ صَباح وَ مَساء، وَ خَفْ عَلى نَفْسِكَ الدُّنْيَا
خدا را درهر صبح و شام بپرهیز، بر خود از دنیاى فریبدهنده
الْغَرُورَ، وَ لاتَأْمَنْها عَلى حال. وَ اعْلَمْ اَنَّكَ اِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَكَ عَنْ
بترس، و درهیچحال از آن ایمن مشو. و آگاهباش اگر خود را از امور فراوانى که دوستدارى
كَثير مِمّا تُحِبُّ مَخافَةَ مَكْرُوه، سَمَتْ بِكَ الاَْهْواءُ اِلَى كَثير مِنَ الضَّرَرِ.
بهخاطر ترس از زیان آن بازنگردانى، هواهاى نفس وجودت را به بسیارى از زیانها مىکشاند.
فَكُنْ لِنَفْسِكَ مانِعاً رادِعاً، وَ لِنَزْوَتِكَ عِنْدَ الْحَفيظَةِ واقِماً قامِعاً.
پس نفس خود را از هوسها مانعشو و بازگردان، و تندى خشمت را دفعکننده و کوبنده باش.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۵ نهجالبلاغه:
(نامه به معاويه كه در سال ۳۷ هجرى پيشاز نبرد صفین نوشتهشد)
پس از ياد خدا و درود همانا خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است. ما را براى دنيا نيافريده اند، و تنها براى دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن #آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو، و تو را با من آزمود، و يكى از ما را بر ديگرى حجّت قرار داد.
تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روى آوردى، و چيزى از من درخواست مىكنى كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان). تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را، و ايستادگان شما زمينگير شدگان را بر ضدّ من تحريك كنند.
معاويه از خدا بترس، و با شيطانى كه مهار تو را مىكشد، مبارزه كن، و به سوى آخرت كه راه من و تو است بازگرد، و بترس از خدا كه به زودى با بلايى كوبنده ريشهات را بر كند، و نسل تو را بر اندازد. همانا براى تو به خدا سوگند مىخورم، سوگندى كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يكجا گردآورد، هم چنان بر سر راه تو خواهم ماند: «تا خدا ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است.
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۵۴ نهجالبلاغه:
(نامه به طلحه و زبير كه ابو جعفر اسكافى آن را در كتاب مقامات در بخش فضائل امير المؤمنين عليه السّلام آورد كه در سال ۳۶ هجرى نوشته و توسّط عمران بن حصين فرستاد)
پس از ياد خدا و درود شما مىدانيد- گر چه پنهان مىداريد- كه من براى حكومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بيعت نداده تا آن كه آنان با من بيعت كردند، و شما دو نفر از كسانى بوديد كه مرا خواستند و بيعت كردند. همانا بيعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنيا.
اگر شما دو نفر از روى ميل و انتخاب بيعت كرديد تا دير نشده (از راهى كه در پيش گرفته ايد) باز گرديد، و در پيشگاه خدا توبه كنيد. و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد، زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتيد. به جانم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كارى نيستيد.
اگر در آغاز بيعت كنار مىرفتيد (و بيعت نمىكرديد) آسانتر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سرباز زنيد. شما پنداشتهايد كه من كشنده عثمان مىباشم، بياييد تا مردم مدينه كسى بين من و شما داورى كنند، آنان كه نه از من طرفدارى كرده و نه به يارى شما برخاسته، سپس هر كدام به اندازه جرمى كه در آن حادثه داشته، مسؤوليّت آن را پذيرا باشد. اى دو پير مرد، از آنچه در انديشه داريد باز گرديد، هم اكنون بزرگ ترين مسئله شما، عار است، پيش از آن كه عار و آتش خشم پروردگار، دامنگيرتان گردد. با درود.
@nahgolbalagh
سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
عهدنامه امام علی علیهالسلام برای مالک اشتر نَخَعی [نامه ۵۳ نهجالبلاغه]
این فرمان را امام علی علیهالسلام براى «مالک اشتر نخعى» به هنگامى که او را به فرمانداری «مصر» گمارد، نوشتهاست. [مالک، به جای «محمدبنابوبکر» -که زمامداریَش درهم ریختهبود- منصوب شد]. این فرمان از بلندترین و فراگیرترین فرمانهاى امام (علیه السلام) است.
@nahgolbalagh
أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ
اين فرمانى است كه بنده خدا اميرالمؤمنين در پيمانش به مالكبنحارثاشتر، زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستورداد، تا مالياتهاى آن را جمعكند، و با دشمنش جهادنمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آبادسازد. او را فرمان مىدهد به تقواى الهى، و مقدمداشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش از واجبات و سنّتهاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمىشود، و جز به انكار و ضايع نمودن آنها بدبخت نمىگردد. و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش يارى كند، زيرا خداوند يارىکردن يارىكننده خود، و عزّت آنكس را كه او را عزيز بدارد ضامنشده. او را دستور مىدهد كه نفس را به وقت خواستههاى نابجا درهمشكند، و آن را به هنگام سركشىها باز دارد، كه نفس امركننده به بدى است، مگر خداوند رحم نمايد.
@nahgolbalagh